«آغازگران پژوهش زبان پهلوی در ایران» نویسنده: عسکر بهرامی؛ فرهنگ معاصر این در وطن خویش غریب

دکتر علی غزالی‌فر*،   4030118099 ۳ نظر، ۰ در صف انتشار و ۰ تکراری یا غیرقابل انتشار

آموزش و آموختن زبان پهلوی در ایران، یعنی در مهد خودش، حدود صد سال سابقه دارد! عجیب است، اما واقعیت دارد. این کتاب روایت ماجرای این واقعیت عجیب است؛ روایت شروع این ماجرا و این‌که در آن سرآغازها چه اتفاقاتی افتاد.

«آغازگران پژوهش زبان پهلوی در ایران»

نویسنده: عسکر بهرامی

ناشر: فرهنگ معاصر، چاپ اول 1402

168 صفحه، 140000 تومان

 

****

 

آموزش و آموختن زبان پهلوی در ایران، یعنی در مهد خودش، حدود صد سال سابقه دارد! عجیب است، اما واقعیت دارد. این کتاب روایت ماجرای این واقعیت عجیب است؛ روایت شروع این ماجرا و این‌که در آن سرآغازها چه اتفاقاتی افتاد.

پس از «دیباچه»، فصل اول، با عنوان «سرآغاز مطالعات زبان‌های ایران باستان»، در حکم مقدمه و زمینه‌سازی برای موضوع کتاب است. توجه به ایران باستان، در میان اروپائیان، قدمت زیادی دارد؛ چراکه به دوران یونان باستان بازمی‌گردد. اساساً ایران تمدنی نبود که بتوان آن را نادیده گرفت. در دورۀ مدرن نیز از همان ابتدا جسته‌گریخته به آن التفات می‌کردند، اما از قرن هجدهم جدی شد. قرن نوزدهم زیاد شد، و در قرن بیستم به اوج رسید. در میان ایرانیان نیز از دوران قاجار این توجه سر بر آورد. تحصیلکردگان آن زمان کم‌کم به ایران باستان، تمدن و فرهنگ و زبانش، علاقمند شدند. اما نتیجۀ این رویکرد چیز چشمگیری نبود و دستاورد خاصی در پی نداشت. از ابتدای قرن بیستم بررسی زبان پهلوی به‌صورت روشمند و آکادمیک شروع شد. آغازگر این جریان مهم ارنست هرتسفلد (1879-1948) آلمانی بود.

کشف‌های زبانی هرتسفلد مثل کشف‌های باستان‌شناختی‌اش مهم و چشمگیر بود. او بود که توانست برخی از متون پهلوی را رمزگشایی کند. به همین دلیل، در باب این شخصیت گفته‌اند که «در مطالعات ایرانی، زبان‌شناسان بسیار خوب و باستان‌شناسان بسیار خوبی بوده‌اند، ولی تنها یک باستان‌شناس خوب را می‌توان یاد کرد که در عین حال زبان‌شناسی برجسته هم بود. ارنست هرتسفلد چندین کار در زبان‌شناسی ایرانی انجام داد، که از جملۀ آن‌ها آثاری دربارۀ فارسی باستان، و کتیبه‌های فارسی میانه و پارتی (از دورۀ ساسانی) است و در آن‌ها این حوزه‌ها را به میزان چشمگیری پیش برده است.» هرتسفلد فعالیت‌های زیاد و گوناگونی داشت. در فصل دوم فقط دانش و کار او در زمینۀ زبان پهلوی بررسی می‌شود. البته تاریخچۀ مختصری از زندگی او نیز ذکر شده است. دیگر این‌که فعالیت‌های زیاد هرتسفلد و ارتباطات گستردۀ او با مراکز مختلف باعث شد که دربارۀ او حرف و حدیث‌های زیادی مطرح شود. اتهاماتی نیز به او وارد کرده‌اند که مهم‌ترین آن‌ها سرقت و قاچاق اشیاء باستانی از ایران است. نویسنده این مطلب را هم در این فصل و هم در پایان کتاب بررسی می‌کند.

هرتسفلد ایامی که کارهای باستان‌شناسی بنا به دلایل مختلف، از جمله نامساعد شدن آب‌وهوا، تعطیل می‌شد، در تهران به زبان‌های ایران باستان می‌پرداخت. او در منزل شخصی خود به عده‌ای از اهالی فضل و ادب زبان پهلوی تدریس می‌کرد. آن فضلا عبارت بودند از محمدتقی بهار، غلامرضا رشیدیاسمی، احمد کسروی، روبن آبراهامیان، سید حسن تقی‌زاده، علی‌اصغر حکمت، علی‌اصغر رحیم‌‌زادۀ صفوی، نصرالله فلسفی، مجتبی مینوی، و سعید نفیسی. همۀ این افراد به‌طور منظم و همیشگی در جلسات حاضر نمی‌شدند. نیز همگی کار در زمینۀ زبان پهلوی را ادامه ندادند. در میان آن‌ها سه نفر شاگردان منظم و بهتری بودند و فعالیت‌های برجسته‌‌تری داشتند؛ بهار، رشیدیاسمی و کسروی. 

هر کدام از این سه شخصیت یک فصل این کتاب را به خود اختصاص داده‌اند. در هر فصل با مختصری از زندگی‌شان آشنا می‌شویم و سپس کارنامۀ آ‌نها در زمینۀ زبان پهلوی تشریح، نقد و بررسی می‌شود. به عبارت دیگر، میزان پهلوی‌دانی آن‌ها، کیفیت ترجمه‌های‌شان، و آثار و تأثیری که از خود به‌جا گذاشته‌اند عیارسنجی می‌شود. واقعیت این است که این سه نفر در این زمینه یک‌سان و در یک سطح نیستند. برخی از کارهای‌شان خوب‌اند و بعضی هم ایراد دارند. اما در هر صورت، از جهت آغازگری این راه مهم‌اند و می‌توان از آن‌ها درس‌ها برگرفت.

در «سخن پایانی» همۀ مباحث جمع‌بندی می‌شوند. سه پیوست کتاب نیز مهم و روشنگراند. در سراسر کتاب از چند متن پهلوی به‌کرات یاد می‌شود. در پیوست اول با این متن‌ها آشنا می‌شویم که عبارتند از: «ارداویرافنامه»، «اندرز آذرباد مارسپندان»، «اندرز اوشنر دانا»، و «کارنامۀ اردشیر بابکان». سرنوشت ترجمۀ آن‌ها نیز بررسی می‌شود. پیوست بعدی به جدال و نزاع میان کسروی و بهار می‌پردازد که امروزه از یادها رفته است. در پیوست آخر برخی از اتهاماتی را که به هرتسفلد وارد کرده‌اند می‌خوانیم و میزان اعتبارشان را می‌بینیم.

اما در پایان می‌توان پرسید که اصلاً چه لزومی دارد که زبان پهلوی آموخته شود؟ پاسخ کوتاه به این پرسش بزرگ در لزوم فهمیدن زبان فارسی ریشه دارد. نویسنده در ابتدای کتاب به این پرسش پاسخ می‌دهد که بخشی از آن بدین قرار است: «با توجه به تدام زبانی و ادبی، و انتقال مضامین دورۀ باستان به ادبیات فارسی، شناخت ادبیات پهلوی، چه از نظر محتوا و چه از لحاظ زبانی، برای فهم زبان و ادبیات فارسی بسی ارزشمند و لازم است. به‌ویژه از زمان که تحقیقات علمی بر روی زبان و ادبیات فارسی، به شیوۀ جدید آغاز شد، اهمیت آگاهی از زبان و ادبیات پهلوی در گشودن پیچیدگی‌ها و ابهامات زبانی و ادبی فارسی نیز آشکارتر گشت و شماری از پژوهشگران کوشیدند با فراگیری زبان پهلوی، دسترسی بی‌واسطه‌ای به ادبیات آن بیابند.»

 

*دکترای فلسفه