نظر منتشر شده
۱۰
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 231250
پیامک بزن که پیامک اثر دارد
بخش تعاملی الف - مختار حسنی سوخته سرایی
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۳ ساعت ۰۶:۵۰
پلان۱
نزدیک های نماز مغرب بود حول و حوش یک ساعت مانده، سوار اتوبوس شده بودیم و منتظر تا به حرکت در آید یه ربع بعد ماشین حرکت کرد. هنوز چند دقیقه ای از حرکت نگذشته بود که راننده برای رفاه حال! مسافران سیستم صوت خودرو را روشن کرد از همون اولین موسیقی آثار خواننده های اون ور آبی اعم از ترکی و فارسی شروع به خواندن کرده بودند که سرو کله خواننده های زن نیز به وسط آمد از همون ابتدا خواستم تذکر بدهم که یا خاموش کند یا موسیقی مجاز بگذارد. هرچه فکر کردم روش درستی به ذهنم نرسید همراه بودن همسرم نیز سبب شده بود محتاط تر عمل کنم از طرفی از عکس العمل راننده و برخی مسافران طلبه این وضع هم بخاطر همراهی همسرم نگران بودم کم کم نزدیک شدن به اوقات ملکوتی نماز نیز بر حساسیتم اضافه کرده بود و هی خدا خدا می کردم تا راه حلی جلوی پایم بگذارد.

در همین دغدغه ها بودم که شماره روی شیشه جلوی ماشین نظرم را جلب کرد که جلویش نوشته بود «دربست»،ناگهان به فکر رسید که این باید حتما شماره راننده باشد به ذهنم رسید که پیامکی برایش ارسال کنم متنی به این مضمون نوشتم:« سلام آقای راننده،خدا قوت خسته نباشی، در لحظات روحانی نماز مغرب هستیم بهتر نیست ضبط را خاموش نمایید» و به همان شماره ارسال کردم به دقیقه ای نکشید که صدای دریافت پیام همراه آقای راننده بلند شد پیام را خواند و بدون هیچ عکس العملی ضبط را خاموش کرد و دیگر تاپایان مسیر روشن نکرد.

پلان ۲
چند روز پیش در صف نون منتظر بودم که ناگهان تصویر چند جعبه که بر روی هم در ویترین مغازه اسباب بازی فروشی چیده شده بود نظرم را جلب کرد جعبه های استخر بادی بچه ها بود که از خارج وارد شده بود و بر روی آن عکس استخر به همراه بچه ها و مادرشان بصورت برهنه حک شده بود خیلی ناراحت شدم در همان حال که نگاه می کردم دیدم تقریبا تمامی افرادی که وایستاده اند به این تصویر ها نگاه می کنند خواستم به فروشنده بگویم از عکس العمل فروشنده کمی واهمه داشتم ناگهان یاد تجربه بالا افتادم و به تابلو مغازه نگاه کردم خوشبختانه موبایلش را هم زده بود پیامی به این شرح« سلام خداقوت؛ فکر نمی کنی اگر به جای گذاشتن جعبه های استخر بادی با این عکس های زشت، روی یه کاغذ می نوشتی استخر بادی موجود است خدا راضی تر بود» تنظیم کردم و به آن شماره ارسال کردم فردا دوباره که به صف نون رفتم دیدم جعبه ها نیست و خدارا شکر کردم.

در این اوضاع که فساد ها و بی حرمتی ها کم کم دارند علنی می شوند و امر به معروف و نهی از منکر نیز به عنوان یک واجب در حال فراموشی است و همه ما به خاطر برخی ملاحظات جرات گفتن و تذکر نیز نداریم به نظر می رسه این روش های غیر مستقیم مانند ارسال پیامک و حتی ایمیل می تواند در برخی امورات راه گشا باشد.
 
کلمات کلیدی : مختار حسنی سوخته سرایی
 
ایرانی
۱۳۹۳-۰۳-۲۹ ۱۲:۰۲:۰۲
این حرف ها دیگر خریداری ندارد و زیادی قدیمی و تکراری شده !!! (2211701) (alef-13)
 
مجید
۱۳۹۳-۰۳-۲۹ ۱۷:۲۸:۴۸
افرین بر هوش شما برادر، خدا قوت (2212434) (alef-13)
 
۱۳۹۳-۰۳-۳۰ ۰۰:۲۴:۰۷
سلام وعرض ادب
اول هنوز نمیدانم این نویسنده محترم هدف از نوشتن این متن را

از روی سیاسی نوشته
از روی ساده لوحی نوشته
از روی پاچه خواری نوشته
از روی نداشتن موضوع نوشته ...
و اما

فقط یه خواهش دارم که الف حتما این پاسخ رو انشار بده .
--
1- اولا شما خودت رو چه کسی فرض کرده اید .. که یک نفره میخواهی 40 مسافر دیگه به خواسته شما تن بدهند و موزیک کلا خاموش باشه

-2 دوما اون راننده کلا تا رسیدن به مقصد رادیو ضبطش رو خاموش کرد.. که فرض محال همچنین اتفاقی افتاده باشه.... ا

3- فکر میکنی باید همه ی مردم مطابق میل شما برخورد کنند..
4- احساس نمیکنی استانداردهای زندگی شما به درد خودت میخوره نه به درد کس دیگری حتی بچه خودت

5- مرد حسابی اگر قرار بود همه مردم مثل هم فکر کنند .. خدا این همه آدم با نفاط مشترک نقاط تفاوت بین اونها ایجاد نمیکرد مثلا تفاوت در اثر انگشت یا عنبیه چشم ...

5- چرا هر مسئله دینی رو ازش سوء استفاده میکند و سیاسیش میکند..


6- تو واز کجا اومدی که خبر داری اگر اون مغازه دار اون کارتون رو برداره خدا راضی میشه


7 - من میگم خدا راضی میشه که
مردمش راستگو باشند
صادق باشند
انسان باشند
یکرنگ باشند
ریاکار نباشند


8- تو اگر قرار بود همه ملت دنیا مسلمان باشند یا پیرو دین محمد باشند ..
خداوند این همه پیامبر برای راهنمایی مردم نمیفرستاد

9- من با ای پی ایران متن فرستادم که بدونی ریاکاری نیست
حرف دل خودم رو زدم

حرف دلم رو زدم به کسایی که با امر و به معروف کردنشون کاری کرده اند ما که در بین مردم زندگی میکنیم

دیگه کسی انگیزه ای برای زندگی دینی بودن نداره
میگین نه
بیا در یک تحقیق محرمانه با هم انجام بدیمم
نتیجه کار بیاد دستت مشخص میشه


بهاری باشین
بدرود (2212883) (alef-13)
 
۱۳۹۳-۰۳-۳۰ ۰۱:۳۶:۵۰
درود (2212924) (alef-13)
 
مریم
۱۳۹۳-۰۳-۳۰ ۰۵:۱۳:۰۹
ممنون راهکار زیبایی بود دل کسی نمیشکنه وظیفه مون رو هم انجام دادیم (2212975) (alef-13)
 
۱۳۹۳-۰۳-۳۰ ۱۳:۳۵:۵۱
واقعا پیشنهاد جالبی است. مطمئنا اثرش از تذکر رو در رو بیشتر خواهد بود. (2213139) (alef-13)
 
۱۳۹۳-۰۳-۳۰ ۱۵:۵۶:۰۶
خدا خیرت بده. امر به معروف و نهی از منکر راه داره. از راهش وارد بشی کمتر کسی مخالفت میکنه.. نه اینکه با لگد بخوای روسری کسی رو ۲ سانت جلو بکشی. (2213323) (alef-13)
 
ناصر صادقي
۱۳۹۳-۰۳-۳۰ ۱۶:۳۹:۲۷
من از جناب آقاي مختار حسني سوخته سرايي ، آمر محترم بمعروف و ناهي ارجمند از منكر ، نويسنده اين يادداشت خجالت مي كشم كه صريح بگويم استفاده ايشان از كلمه " امورات " در آخرين سطر يادداشتشان نادرست است.

بنابراين چون شماره تلفن همراه ايشان را ندارم ، بجاي ارسال پيامك ، در همين‌جا برايشان توضيح (كامنت) مي‌گذارم كه برادر عزيز فارسي زبان ، كلمه امور خودش جمع عربي كلمه امر است و دوباره جمع بستن آن با " ات " هم از نظر ادبيات فارسي و هم ادبيات عرب درست نيست.

ولي بطور كلي اشاره شما بسيار زيبا و كاربردي و مفيد است و اميدواريم ديگران نيز از اين شيوه پسنديده استفاده كنند.

ضمناً حقير پيشنهاد مي نمايد در مجلس شوراي اسلامي قانوني به تصويب برسد كه تمام مسؤولين و كارگزاران نظام از صدر تا ذيل مكلف و موظف شوند شماره هاي تلفن همراه خودشان را براي دريافت انبوه پيامكهاي امر به معروف و نهي از منكر مردم كه يا خجالت مي كشند يا دستشان نمي رسد و يا مي ترسند اعلام بفرمابند.

بدين ترتيب هريك از ايشان خواهد فهميد كجا را كج رفته و چگونه بي سروصدا خودش را بايد اصلاح نمايد. (2213381) (alef-13)
 
امير
۱۳۹۳-۰۳-۳۰ ۱۸:۱۸:۲۸
واقعا روش خيلي خوبيه فكر ميكنم همون خدا خدا كردنت باعث شد اين راه حل خوب به ذهن شما برسه و به ديگران هم منتقل بشه من كه انشاء الله از اين روش استفاده خواهم كرد (2213483) (alef-13)
 
سعید
۱۳۹۳-۰۳-۳۰ ۲۱:۴۸:۱۹
لحن پیامهایت هم شیرین بود برادر

متاسفانه مردم ما در موارد دیگر هم فقط تحمل می کنند و حرفی نمی زنند
کارگاهی ساختمان سازی در دانشکده فنی تهران دایر است که کارگاه برشش را درست نزدیک به خوابگاه متاهلین گذاشته است و دور آن را هم از طرف داخل دیوار کشیده ولی بیرونش رو به روی خوابگاه دانشجویان دکتری دانشگاه است
فکر می کنید کسی چیزی گفته است؟ فقط تحمل می کنند.
واقعا رخوت برما حاکم شده است (2213643) (alef-13)