کد مطلب: 191512
بخاطر اسلام بگو مسلمان نیستم
بخش تعاملی الف - روح الله جلالی اصل
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : يکشنبه ۹ تير ۱۳۹۲ ساعت ۰۵:۵۲
جنایت عده ای تکفیری در مصر،چنان دلم را به درد آورد که خواب را از چشمانم ربود!
باور کنید این که عده ای را وحشاینه زیر مشت ولگد در ملاء عام آنهم بجرم شیعه بودنشان به قتل برسانند، علت اصلی این داغ بر دل و روحم نشسته نیست!
این که زنی را تصور کنم که با پریشانی قتل فرزندش یا برادرش و یا پدرش را زیرضربات بیرحمانۀ عده ای حیوان صفت تماشا کند و از درون آتش بگیرد واز غصه بمیرد، علت اصلی نگرانیم نیست!
حتی این که نمیتوانم کاری بکنم ویا کار دیگران را کافی نمیدانم که گناه کاران، به سزای اعمالشان برسند، مرا کمتر از آنی که در ذهن مرا می آزارد،آزارم می دهد.
آنچه ذهن مرا می آزارد ودل مرا سخت به درد می آورد آن است که پس ازآنکه سال ها در حوزۀ علمیه قم تحصیل کرده ام، می بینم که چه قدراسلام دینی است مترقی و انسانی ، و ما با افراط و تفریط چه چهره ای از آن بجا می گذاریم.
یادم می آید که می گفتم خدا کند البرادعی لائیک بر سر کار بیاید و اسلام گرایان تندرو حکومت مصررا به دست نگیرند که آن وقت یک عربستان بدتر و متعصب تر در شمال آفریقا خواهیم داشت و دوستان متعجبانه مرا نگاه می کردند که حکومت اسلامی نه ، حکومت بی دینی و فساد آری؟!
با مثالی پاسخ را به شما خوانندۀ عزیز واگذار می کنم:
اگر من طلبه، بد دهن باشم، درسم را خوب نخوانده باشم واز دین برداشت واژگون داشته باشم،بی تقوایی بر تمام کردار من حاکم باشد، تندخو و عصبی باشم و درمجموع آدم نباشم، بنده با لباس روحانیت در بین مردم باشم به نفع اسلام است یا این که لباس کفر و غرب زدگی بر تن نمایم؟!
اگر چهرۀ مترقی اسلام را ما این گونه به دنیا معرفی کنیم که در آن(اسلام) عده ای خلخال از پای زن در آوردند امام علی روحی فداک دق کردن جوانمردان از غصه را جایز شمردند، چرا که در ذمه و حمایت مسلمین به زن بی حرمتی و ظلم شده است، خاک بر چهرۀ آن نپاشیده ایم؟!
آمریکا کی می توانست این چنین معتقدان به اسلام را وحشی وبی تمدن معرفی کند؟
اسلامی که پیامبرش (حاکم و رییس حکومت) که برای اجرای عدالت در برابر کار نکرده پیرهنش را بالا می زند و از شاکی می خواهد در برابر همه با چوب به شکم او بزند وظلم به خویش را قصاص نماید!
اسلامی که خلیفۀ آن علی علیه السلام در دادگاه خودش در مقابل یک یهودی محکوم می شود ومال خود را که غصب شده است از دست می دهد چراکه بر اساس قوانین باید شاهد بیاورد که ندارد و نمی خواهد فوق قانون اسلامی عمل کند،این است که ما نشان می دهیم؟!
اسلامی که حرمت مؤمن در آن از حرمت خانۀ خدا بیشتر است، این گونه است؟!
اسلامی که چهرۀ پیامبرش رحمتٌ للعالمین است و در فتح مکه همه ظالمان که او را سنگ زده اند را می بخشد،همین اسلام ما است؟!
تمام درد من این است که اگر در آینده ما نه فقط تکفیری های مصر، با عملکردهای تند وبا افراط و تفریط خود، مردم را به این نتیجه برسانیم که حکومت بی دینی از حکومت اسلام بهتر است و حقوق شهروندی ما را و احترام ما را بهتر تامین می کند، کما این که حماقت و نفسانیت کلیسا جهان مسیحیت و به تبع آن کل جهان را به این نتیجه رساند، آن وقت ما چه جوابی در قیامت در مقابل سر بریدۀ امام حسین علیه السلام خواهیم داشت؟
عملکرد دولت فعلی کم باعث شد مهدویت و دین مداری و گفتمان اصولگرایی دچار ضربات سنگین شود؟!
اسم خود را بگذاریم مسلمان وبعد به نام ولایتمداری در حرم و حریم مقدس بانوی رحمت و پاکدامنی، لنگه کفش و مهر به صورت رییس مجلس خودمان پرتاب کنیم؟!
[...]
بسیجی ما حزب اللهی ما ولایتمدار ما آن رزمنده ای است که در عملیات اسیر شد و راوی می گوید زیر ضربات قنداق تفنگ بعثی ها صدای خرد شدن استخوان هایش بلند بود اما وقتی ما آن قسمت را فتح کردیم وخواستیم بعثی های اسیر شده را کتک بزنیم با ناله می گفت برادران این ها اسیر شده اند و با اسیر نباید بدرفتاری کرد! راوی می گوید به سراغ وی رفتیم تا مداوایش کنیم، دیدیم از شدت ضربات و کتک،جان باخته است!
حزب اللهی آن کسی است که در بحث سیاسی و در انتخابات سیاسی محکوم می شود میبازد اما سلاح ناجوانمردی و تخریب و تهمت بدست نمی گیرد.
مسلمان کسی است که شجاعانه در راه خدا تلاش می کند حتی شکست می خورد اما هرگز دینش را با ظلم به دیگران برای پیروزی نمی فروشد دروغ نمی گوید!
حالا برویم اسم خودمان را راحت بگذاریم بسیجی! راحت بگوییم مسلمانیم!
اگر می خواهیم با افراط و تفریط ضربه ای بزنیم که دشمن نمی تواند بزند، بیایید بخاطر خدا،بخاطر اسلام، بگوییم مسلمان نیستیم!
این که زنی را تصور کنم که با پریشانی قتل فرزندش یا برادرش و یا پدرش را زیرضربات بیرحمانۀ عده ای حیوان صفت تماشا کند و از درون آتش بگیرد واز غصه بمیرد، علت اصلی نگرانیم نیست!
حتی این که نمیتوانم کاری بکنم ویا کار دیگران را کافی نمیدانم که گناه کاران، به سزای اعمالشان برسند، مرا کمتر از آنی که در ذهن مرا می آزارد،آزارم می دهد.
آنچه ذهن مرا می آزارد ودل مرا سخت به درد می آورد آن است که پس ازآنکه سال ها در حوزۀ علمیه قم تحصیل کرده ام، می بینم که چه قدراسلام دینی است مترقی و انسانی ، و ما با افراط و تفریط چه چهره ای از آن بجا می گذاریم.
یادم می آید که می گفتم خدا کند البرادعی لائیک بر سر کار بیاید و اسلام گرایان تندرو حکومت مصررا به دست نگیرند که آن وقت یک عربستان بدتر و متعصب تر در شمال آفریقا خواهیم داشت و دوستان متعجبانه مرا نگاه می کردند که حکومت اسلامی نه ، حکومت بی دینی و فساد آری؟!
با مثالی پاسخ را به شما خوانندۀ عزیز واگذار می کنم:
اگر من طلبه، بد دهن باشم، درسم را خوب نخوانده باشم واز دین برداشت واژگون داشته باشم،بی تقوایی بر تمام کردار من حاکم باشد، تندخو و عصبی باشم و درمجموع آدم نباشم، بنده با لباس روحانیت در بین مردم باشم به نفع اسلام است یا این که لباس کفر و غرب زدگی بر تن نمایم؟!
اگر چهرۀ مترقی اسلام را ما این گونه به دنیا معرفی کنیم که در آن(اسلام) عده ای خلخال از پای زن در آوردند امام علی روحی فداک دق کردن جوانمردان از غصه را جایز شمردند، چرا که در ذمه و حمایت مسلمین به زن بی حرمتی و ظلم شده است، خاک بر چهرۀ آن نپاشیده ایم؟!
آمریکا کی می توانست این چنین معتقدان به اسلام را وحشی وبی تمدن معرفی کند؟
اسلامی که پیامبرش (حاکم و رییس حکومت) که برای اجرای عدالت در برابر کار نکرده پیرهنش را بالا می زند و از شاکی می خواهد در برابر همه با چوب به شکم او بزند وظلم به خویش را قصاص نماید!
اسلامی که خلیفۀ آن علی علیه السلام در دادگاه خودش در مقابل یک یهودی محکوم می شود ومال خود را که غصب شده است از دست می دهد چراکه بر اساس قوانین باید شاهد بیاورد که ندارد و نمی خواهد فوق قانون اسلامی عمل کند،این است که ما نشان می دهیم؟!
اسلامی که حرمت مؤمن در آن از حرمت خانۀ خدا بیشتر است، این گونه است؟!
اسلامی که چهرۀ پیامبرش رحمتٌ للعالمین است و در فتح مکه همه ظالمان که او را سنگ زده اند را می بخشد،همین اسلام ما است؟!
تمام درد من این است که اگر در آینده ما نه فقط تکفیری های مصر، با عملکردهای تند وبا افراط و تفریط خود، مردم را به این نتیجه برسانیم که حکومت بی دینی از حکومت اسلام بهتر است و حقوق شهروندی ما را و احترام ما را بهتر تامین می کند، کما این که حماقت و نفسانیت کلیسا جهان مسیحیت و به تبع آن کل جهان را به این نتیجه رساند، آن وقت ما چه جوابی در قیامت در مقابل سر بریدۀ امام حسین علیه السلام خواهیم داشت؟
عملکرد دولت فعلی کم باعث شد مهدویت و دین مداری و گفتمان اصولگرایی دچار ضربات سنگین شود؟!
اسم خود را بگذاریم مسلمان وبعد به نام ولایتمداری در حرم و حریم مقدس بانوی رحمت و پاکدامنی، لنگه کفش و مهر به صورت رییس مجلس خودمان پرتاب کنیم؟!
[...]
بسیجی ما حزب اللهی ما ولایتمدار ما آن رزمنده ای است که در عملیات اسیر شد و راوی می گوید زیر ضربات قنداق تفنگ بعثی ها صدای خرد شدن استخوان هایش بلند بود اما وقتی ما آن قسمت را فتح کردیم وخواستیم بعثی های اسیر شده را کتک بزنیم با ناله می گفت برادران این ها اسیر شده اند و با اسیر نباید بدرفتاری کرد! راوی می گوید به سراغ وی رفتیم تا مداوایش کنیم، دیدیم از شدت ضربات و کتک،جان باخته است!
حزب اللهی آن کسی است که در بحث سیاسی و در انتخابات سیاسی محکوم می شود میبازد اما سلاح ناجوانمردی و تخریب و تهمت بدست نمی گیرد.
مسلمان کسی است که شجاعانه در راه خدا تلاش می کند حتی شکست می خورد اما هرگز دینش را با ظلم به دیگران برای پیروزی نمی فروشد دروغ نمی گوید!
حالا برویم اسم خودمان را راحت بگذاریم بسیجی! راحت بگوییم مسلمانیم!
اگر می خواهیم با افراط و تفریط ضربه ای بزنیم که دشمن نمی تواند بزند، بیایید بخاطر خدا،بخاطر اسلام، بگوییم مسلمان نیستیم!
کلمات کلیدی : روح الله جلالی اصل
نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.
