«آزمایش دکتر اُکس»
نویسنده: ژول ورن
ترجمه: حسین سلیمانی نژاد
ناشر: ققنوس، چاپ اول1397
108 صفحه، 7000 تومان
***
خیلی از مخاطبان ادبیات داستانی، بیش از همه چیز شیفتهی روایتهای شیرین و دلچسب هستند. باید پذیرفت «شیرین» و «دلچسب» صفتهای گویایی برای روشن شدن این گونه از رویاتها نیست، و توضیحی باید چاشنی آن کرد. روایتهای شیرین را میتوان روایتهایی پرکشش، پر تعلیق، روان و ساده توصیف کرد. سادگی و سهولتِ قرائت چنین داستانهایی بر همهی ویژگیهای دیگر اولویت دارد. داستان نویس در چنین آثاری طوری داستانش را نوشته است که گویی در برابرمان نشسته و آن را برایمان نقل میکند. نباید چنین روایتهایی را تا حدِ نقالی صرف تنزل داد، اما میتوان مزیت نقالی را که عذوبت و شیرینی روایت است از آنِ داستانهایی از این دست دانست.
ژول ورن، نویسندهی شهیر فرانسوی، که بیش از همه به خاطر خیالپردازیها و آثار تخیلیاش مشهور است بی شک در زمره نویسندگانی قرار میگیرد که خیلی خوب بلدند قصه تعریف کنند. شاهد این ماجرا میتواند کتاب کوچکی باشد که انتشارات ققنوس در ذیل سری آثار «پانوراما» منتشر کرده است. «پانوراما»ی 6 داستان بلندی است از ژول ورن با عنوان «آزمایش دکتر اُکس» که حسین سلیمانی نژاد ترجمه کرده است. در باب مجموعه کتابهای «پانوراما» کوتاه آنکه، آثاری است فاخر، مهم و معمولا از کلاسیکهای شناخته شده که موجزند و کوچک، آن چنان که در یک نفس یا مدتی کوتاه خوانده میشوند.
ژول ورن در سال 1828 به دنیا آمده است، در خانوادهای ثروتمند که مرد خانواده وکیل بود و اتفاقا از فرزندش هم میخواست شغل پدر را ادامه دهد. ژول ورن خیلی زود فهمید که به دنیای ادبیات تعلق دارد، خیلی زود اولین نمایشنامههایش را نوشت و به سرعت با به صحنه رفتن این نمایشنامهها شناخته شد. رمانهای او همچون نمایشنامههایش شهرت پیدا کردند، و خصوصا آثاری نظیر «سفر به مرکز زمین»، «دور دنیا در 80 روز» و «بیست هزار فرسنگ زیر دریا» نه تنها در اروپا که در اقصی نقاط دنیا مورد توجه قرار گرفتند.
ماجرای داستان «آزمایش دکتر اُکس» در شهر کوچکِ ناشناختهای به نام کیکاندون میگذرد؛ شهری که ژول ورن آن قدر از جزئیات آن میگوید که مخاطب نمیداند آن را شهری حقیقی به شمار آورد یا جایی خیالی. جغرافیای شهر، شمارِ جمعیتش، مکانهای دیدنی و گردشگری کیکاندون و اطلاعات دیگرِ آن در همان اپیزود اول برای خواننده شرح داده میشود. از مهمترین نکاتی که زول ورن در بدو داستانش به ما گوشزد میکند یکی این است که تولید مهم و اولِ مردم این شهر آبنبات چوبی و خامه قنادی است و دیگر این که کیکاندونیها مردمانی کم توقعند که به هیچ کس نیاز ندارند، و آدمهایی هستند اعتدالگرا، آرام و تا حدودی بیتفاوت. در این شهر عجیب، دانشمندی با نامی عجیب؛ «اُکس» زندگی میکند. دکتر اُکس شیمیدان و فیزیکدان برجستهای است که بر مبنای سرمایهی شخصی قصد دارد برای روشنایی شهر دست به ابداع بزند. اُکس قرار است به وسیله گازی موسوم به اُکسی هیدریک دست به چنین کاری بزند. ژول ورن ماهیت این گاز را تا حدود زیادی برای مخاطب شرح میدهد. او میگوید دکتر اُکس با اسیدی کردن آب به وسیلهی باتریای که خودش ابداع کرده میتواند آب را تجزیه کند و این کار، آن چنان کار ساده و بی هزینهای است که برای انجامِ آن نه به ظرف تقطیری نیاز هست، نه پلاتینی و نه هیچ مادهی سوختنیای. کارِ ژول ورن همین است: او آنچنان در آمیختن تخیل و علم شفاف و ساده عمل میکند، که گاه مخاطب نمیداند روایت او بیش از آنکه علمی باشد خیالی است، یا برعکس. ژول ورن در این داستان نیز نظیر بسیاری از آثارش چنان از جزئیات علمیِ قصهاش مینویسد که گاه به خود میگوییم مخاطبان آثار او میتوانند فیزیکدانها یا شیمیدانها باشند. این گازِ اُکسی هیدریک که ترکیبی است از هیدروژن و اکسیژن، مسئلهای است که فان تریکاس،شهردار و مشاورش، نیکلوس را حسابی به فکر برده. سوالی که در نیمهی اول داستان برای خواننده مطرح میشود این است که چرا دکتر اُکس چنین کاری را میخواهد با سرمایهی شخصیاش انجام دهد، و پسِ پشت این کار چه نیتی در سر دارد؟ ژول ورن مرموزانه این سوال را پیش میکشد: آیا با این بهانه قصد نداشت یک آزمایش بزرگ فیزیولوژیک انجام دهد؟
آنچه در سراسر این داستان بلند ژول ورن بیش از دیگر خصیصهها برجسته مینُماید، نحوهی روایتِ ژول ورن است که در بدو امر نیز مقدمهی کوتاهی به آن اختصاص دادیم. روایت داستان «آزمایش دکتر اُکس» روایتی است فوق العاده روان، دلچسب و در اصطلاح شیرین. ژول ورن آن قدر ساده قصهی شهر کیکاندون را برای ما تعریف میکند که انگار هیچ مانعی از نظر زبان و قالبِ کار ندارد. روایت مکتوب او از تمام ظرفیتهای روایتهای شفاهی نیز بهره میبرد. ژول ورن در بیشتر اوقات، خصوصا در پارههای آغازین داستان طوری داستانش را نوشته است که گویی در برابرمان نشسته است وُ دارد برای ما نقلش میکند. لحن شوخ طبعانه، نثر طنازانه و زبان سادهی اثر خیلی زود مخاطب را وارد دنیای عجیب داستان میکند. موارد و خصایصی که از آن سخن گفتیم به شدت همدلی ما را نسبت به دنیای داستان برمیانگیزد، طوری که دیگر واقعی یا مجازی بودن آن دنیا برایمان بیاهمیت میشود.
اگر تا به حال مخاطب آثار ژول ورن نبودهاید، «پانوراما»ی شمارهی ششِ انتشارات ققنوس فرصت مناسبی فراهم آورده است تا با این نویسندهی بزرگ فرانسوی آشنا شوید.