گروه تعاملی الف - محسن دیناروند:
روز عزیز و تاریخ ساز مباهله بر همه خوبان و حق جویان عالم مبارک باد که این روز برای همیشه چون آفتابی روشن و گرم برای جهانیان مبارک و گرامی است.
مباهله یک راهکار عملی برای آخرین راه هدایت انسانها به سمت حق است که ما هرگز نباید آن را در یک روز و یک واقعه خاص که زمانش گذشته است خلاصه کنیم و آن واقعه عظیم را تمام شده بدانیم و البته غیر قابل تکرار! نه اینگونه نیست ما همیشه در صحنه مباهلهایم چون نبرد حق و باطل همواره در جریان است. و مباهله یک راهکار عملی مواجه جبهه حق با باطل. مباهله همانطور که قبل از مباهله پیامبر اعظم(ص) بوده است، قطعا پس از آن واقعه عظیم نیز یک راهکار شناخت حق از باطل است البته به عنوان آخرین راهکار.
مبارزه حق و باطل همیشه بوده است و تا وقوع قیامت ادامه خواهد یافت و ما در این میان گاهی دچار مشکل میشویم. یک مشکل این است که گاهی توان تشخیص حق از باطل را از دست میدهیم و دچار فتنه میشویم، مشکل دیگر این که ما گاهی دچار توهم حق بودنیم و مشکل دیگر که درد بزرگتری است اینکه گاهی حق را میفهمیم و باطل برای ما مشخص است اما باز بنا به منفعت، سیاست، ترس، لجاجت یا هر دلیل دیگری دچار نپذیرفتن حق میشویم. مباهله یک راهکار درست برای مواجه با این دوگانگی حق وباطل است.
پیامبر اعظم(ص) با عزیزترینهایش به میدان آمد در مقابل مسیحیان نجران! مسیحیان عاقل بودند که دانستند که پیامبر اسلام(ص) جان عزیزانش را کف دست نمی گذارد اگر بداند حق نیست. پس حتما حق است. این تشخیص از خردورزی آنان بود و وارد میدان مباهله نشدند و برخی از ایشان نیز مسلمان شدند.
و اما باعث تاسف است که ما مسلمانها گاه به اندازه جریان مقابل نبی مکرم اسلام(س) در صحنه مباهله به حق در مبارزه حق و باطلها روی خوش نشان نمیدهیم. و کجاست خردورزی آنان؟ کی؟ کجا؟ یک نمونه اش صحنه عاشورا! امام حسین(ع) چرا با خانواده اش رفت؟ چرا عزیزترین هایش را با خود همراه کرد؟ چرا زینب(س)؟ چرا رقیه(س)؟ چرا علی اصغر(ع) ؟ چرا قاسم(ع) و چرا ابوالفضل(ع)؟ چرا با عزیزانش رفت مگر نه این که میتوانست مثل هر نبردی فقط با نیروهای نظامیاش میرفت؟ پس اینجا این یک پرسش اساسی، مهم و اثرگذار است که امام حسین(ع) چرا به جز نیروی نظامی با عزیزانش به کربلا رفت؟
عدهای اینگونه تحلیل میکنند که این نشان میدهد امام(ع) برای قیام نرفته. و این چه تحلیل کوتاه و ناپختهای است! او با عزیزانش رفت تا مباهلهای دیگر باشد! اما صحنه روبروی آنها با نام اسلام این مباهله را نفهمیدند و دچار باطل شدند! حسین (ع) با عزیزانش آمد تا بگوید ای کسانی که آمدهاید به مبارزه با من، اگر به حق بودن قیامم یقین و ایمان نداشتم عزیزانم را به عرصه نبرد نمیآوردم! دریابید و دست بردارید از باطلتان و بیایید به راه. کاش جبهه مقابل امام حسین(ع) مدعی مسلمانی آن روز آنقدر میفهمید که دست کم مثل مسیحیان نجران در مقابل حق صف نکشند و افسوس که منفعت طلبی، دنیاپرستی، ترسهای بی مورد و اسیر جو زمانه شدن نگذاشت که در مباهله عاشورا سربلند بیرون آیند.
و اما ما؟ مباهله هست تا حق و باطل در نبردند. وظیفه ما به عنوان مسلمان سنگین تر است چرا که گاه برداشتهای متعدد از اسلام موجب میشود بین انتخاب حق دچار تردید شویم. حق عموما مشخص است. آنجا که عدالت است، آنجا که اخلاق است، آنجا که هدایت الهی و ولایت هست... آری! آنجا حق است در مقابلش باطل! حق و باطل همیشه مرز روشنی داشته اند مثل روز و شب! روز مشخص است و شب نیز! حق و باطل هم همین است! اما گاهی وسوسه ها، دنیادوستی ها، ترس ها، منفعت طلبی ها، لج بازی ها، و ناآگاهی ها و اسیر جو محیط شدن ها باعث می شود دچار به فتنه ها و گرایش به جبهه باطل شویم.
نکته دیگر اینکه هم باید خود را گونهای بار بیاوریم که هیچگاه فریب نخوریم و هم خود را خالی از نبرد حق و باطل ندانیم و در همه صحنهها و عرصهها به حق بودن بیاندیشیم! و هم برای دریافت هدایت نهایی از خدا یاری طلبیم و سرنوشت مطلوب خودمان را به خدا واگذاریم که خدا بهترین هادی است.