دیروز اولین جلسه رسیدگی به اتهامات اکبر طبری، معاون اجرایی سابق حوزه ریاست قوه قضاییه و متهمان دیگر این پرونده برگزار شد. بر اساس متن کیفرخواست که نماینده دادستان آن را قرائت کرد دایره نفوذ طبری در پرونده های بستگان، رجال سیاسی و متهمان کلان اقتصادی قابل توجه بوده است. اخذ رشوه، زمین، آپارتمان، وجه نقد، پولشویی و ... تنها بخشی از اتهامات طبری است.
یکی از نکات جالب توجه حضور رسول دانیال زاده که به عنوان سلطان فولاد ایران مشهور است، در جلسه دیروز دادگاه بود. وی از نزدیکان حسین فریدون، برادر رئیس جمهور نیز هست که نامش در پرونده وی نیز مطرح شده بود. دانیال زاده یکی ابر بدهکاران شبکه بانکی کشور است.
در چند سال اخیر یکی دیگر از متهمانی دانه درشتی که بازداشت شد مهدی جهانگیری، برادر معاون رئیس جمهور بود. بر اساس گفته های همان زمان، وی متهم به اخلال در مسائل مالی کشور، کسب درآمد نامشروع و خروج ارز از کشور بود و به نوشته رسانه ها هزار میلیارد تومان نیز قرار وثیقه جهانگیری بوده است.
اما براستی چرا چنین اتفاقاتی درباره نزدیک ترین افراد به مقامات سیاسی {چه به لحاظ پیوندهای خونی یا چه به لحاظ پیوندهای کاری} رخ می دهد؟ چه زمینه هایی موجب می شود افراد نزدیک و وابسته به مقامات سیاسی گام در وادی فساد سازمان یافته نهند و مجموعه ای از اقدامات غیرقانونی را انجام دهند.
پرسش اساسی این است نقش نهادهای نظارتی درونی و بیرونی نهادها و دستگاه ها چیست و چرا به وظایف خود آن چنان که شایسته و بایسته بوده عمل نکرده اند. بخصوص این که سابقه اقدامات فردی مانند اکبر طبری به گذشته نزدیک نیز برنمی گردد.
علیرضا زاکانی، نماینده قم در مجلس شورای اسلامی حدود یک سال قبل با تاکید بر اینکه « کسی که دو رئیس قوه را بیچاره کرده و دچار مشکل بوده و مایه بدنامی قوه قضائیه و زد و بند شده را باید کنار گذاشت، تصریح کرد: این اقدام مناسب است ولی اینکه رها کنند و محاکمه نکنند خیلی غلط است و محاکمه چنین عنصری که همه از او و اشکالاتش اطلاع دارند برای سلامت قوه قضائیه بسیار مفید وحیاتی است».
آیا ممکن است نزدیکی به مقامات سیاسی یا ارتباطات نزدیک با آنها موجب شده باشد نهادهای نظارتی حساسیت لازم را نداشته باشند یا مثلاً در برخورد با آنها رودربایستی داشته باشند؟!
بدون شک محاکمه اکبر طبری در مقطع فعلی تحسین برانگیز و نشانه اراده قوی برای برخورد با مفسدان و اصلاح امور است اما به همان میزان نیز مهم است که به این پرسش پاسخ دهیم که چرا باید یک فرد فاسد مدت طولانی به اقدامات غیرقانونی و تخلفات خود ادامه دهد که از عبارت « دو رئیس قوه را بیچاره کرده» برای وی استفاده شود.
در کنار خشنودی از اقدام اخیر قوه قضائیه باید تاکید کرد فرایندها می بایست به گونه ای باشد که اصولاً کمتر به بازتولید مفسد و فرد فاسد منجر شود. ماجرا تقریباً شبیه پیدا شدن گاه و بیگاه انواع و اقسام سلاطین در حوزه های مختلف اقتصادی مانند کاغذ، شکر، ارز، سکه، گوشت، فولاد و ... است. در واقع همیشه نباید تکیه بر نگاه تنبیهی و مجازات داشت بلکه مهم تاکید بر اقدامات پیشگیرانه و ساختاری است.
چرا فرایندها و روال تصمیم گیری ها آن گونه که باید شفاف نبوده که عده ای با سوءاستفاده از جایگاه و موقعیت اداری که داشته اند اقدام به اخاذی، رشوه و حمایت از متخلفان و ابربدهکاران بانکی طی زمان طولانی نموده اند.
شاید همین موارد موجب شود که بحث شفافیت در حوزه های مختلف علی الخصوص برای مقامات و مدیران سیاسی جدی تر گرفته شود تا حقوق، دریافتی و حساب های خود و نزدیکانشان بیشتر زیر ذرهبین قانون قرار گیرد تا در آینده کمتر چنین اتفاقاتی رخ دهد.