قاسم سلیمانی؛ شخصیتی خاص و منحصربهفرد در تاریخ جمهوری اسلامی ایران بود. دوست و دشمن نیز به این مسئله اذعان و اعتراف داشتند. سلیمانی از نسل باکریها، حسین خرازی، ابراهیم همت، علی هاشمی و دیگر سرداران سرافراز جنگ تحمیلی بود که تقدیر بر این قرارگرفته بود چهار دهه لقب شهید زنده را با خود به همراه داشته باشد و توفیقات بیشتری برای اسلام و ایران کسب نماید. به همین دلیل بود که در نهایت آرزویش برآورده شد و به یاران و دوستان شهیدش پیوست. همانگونه که سزاوار چنین انسانی بزرگی بود.
بدون شک واکاوی ابعاد شخصیتی چنین انسان بزرگی از جهات مختلف میتواند برای همگان و علیالخصوص برای مقامات و مسئولان جمهوری اسلامی آموزنده باشد. بهویژه آنکه طی سالیان اخیر مردم بهدرستی نسبت به رفتار برخی مقامات گلایه و شکایت دارند و به این معتقدند که سلوک و گفتار آنها از اسلام و اهداف انقلاب 1357 فاصله گرفته است. بهطورکلی اگر نگاهی به مجاهدت چهار دههای قاسم سلیمانی شود ویژگیهای بارزی قابل اشاره است که اعم آنها به قرار زیر است:
فرزند خلف مکتب انقلاب اسلامی: سردار سلیمانی پرورشیافته انقلاب اسلامی و معتقد سرسخت به آرمانهای اصیل نظام جمهوری اسلامی بود. سلیمانی تا آخرین لحظه زندگی این دنیایی، دل در گرو تحقق اهداف والای نظام جمهوری اسلامی داشت.
سرباز ولایت: سردار سلیمانی به ولایتفقیه ایمان راسخ داشت و این تعهد و باور بر ضمیر و جان وی نشسته بود. او معتقد به ولایت حضرت امام و رهبری بود و همیشه همگان را توصیه به اطاعت و حمایت از رهبری میکرد. در واقع اعتقاد سردار سلیمانی نه از بابت این که رهبری در جایگاه فرماندهی کل قوا قرار داشته اند بلکه ایشان به معنی واقعی کلمه خود را پیرو و تابع رهبری می دانست. برخلاف برخی از مقامات و مسئولان در جمهوری اسلامی که اسلام و انقلاب را صرفاً برای رسیدن به اهداف خود می خواهند و همیشه هزینه به نظام و مردم تحمیل می کنند سردار سلیمانی تمام همت خود را در راه تحقق آرمان های ناب انقلاب اسلامی قرار داده بود.
مرد میدان نبرد: زندگی قاسم سلیمانی با دفاع از مردم ایران و منطقه در مقابل دشمنان گرهخورده است. از زمانی که جنگ تحمیلی توسط صدام حسین و اربابانش شروع شد تا سال ۱۳۹۸ که در عراق به شهادت رسید سردار سلیمانی لحظهای لباس جهاد فی سبیل الله را از تن بیرون نیاورد. کلیپها و فیلمهایی که از ایشان مانده بیانگر شجاعت، کیاست، فداکاری و ... در میدان نبرد است.
مرد میدان خدمت: در کنار روحیه نظامی و مستحکم در مقابل دشمنان، در مقابل مردم متواضع و خاکسار بود. سردار سلیمانی در هنگام سختیها کنار مردم قرار داشت. حضور ایشان در خوزستان در بحبوحه سیل و کمک به مردم برای کاهش آلام آنها درس بزرگی برای مسئولان جمهوری اسلامی است.
سادگی و بیتکلف بودن: قاسم سلیمانی از مردم و بین آنها بود. او برخلاف برخی مقامات و مسئولان جمهوری اسلامی که دچار خود مهم پنداری کاذب شدهاند و راه خود را از مردم جدا کردهاند. با اینکه واقعاً شخصیت مهمی بود و در معادلات منطقه و جهان بسیار تأثیرگذار بود اما هرگز با بادیگارد، ماشین شاسی بلند و شیشههای دودی در خیابان تردد نداشت. او برای در کنار مردم بودن خود را گرفتار ظواهر و محدودیتهای دست و پا گیر بیارزش نمیکرد.
پیشرو بودن: قاسم سلیمانی نفر اول صف خدمت و جنگ با دشمن بود. روحیه جهادی داشت و عادت نداشت دیگران را روانه جنگ یا خدمت به مردم نماید. بلکه خودش پیشتاز و قبل از همه قرار داشت و به سربازان و دیگران می گفت بیایید. او هرگز به سربازان خود نمی گفت بروید. خودش در این باره گفته بود: «حضرت علی (ع) در جنگها با زخمهای فراوان در جلوی سپاه میتاختند و به سربازان میگفتند جلو بیایید و همیشه مردم را با خود همراه می کردند. فرماندهان سپاه همیشه باید در جلوی سپاه باشند بگویند بیا، دستور برو در سپاه معنا ندارد».
معتقد به ایران متحد و منسجم: قاسم سلیمانی عاشق ایران بود. او در پی تقسیم و تفکیک ایران به اقشار و طبقات مختلف نبود. برخلاف برخی سیاسیون که تمام هموغم خود را معطوف به حمایت و پشتیبانی از قشر، گروه و طبقه خاصی میدانند. حتی فراتر از این مسئله باید گفت رسالت قاسم سلیمانی حمایت از جایگاه و ارزش انسانیت بود. قاسم سلیمانی عاشق مردم منطقه بود و در دفاع از کردها، سنیها، ایزدیها، مسیحیان و ... همیشه پیشگام و پیشقدم بود.
بدلایل چنین ویژگیهایی بود که وقتی قاسم سلیمانی به شهادت رسید تمام مردم ایران در مراسم تشییع وی حضور داشتند و صحنههایی رقمزده شد که تا ابد در تاریخ کشورمان ماندگار شد.
انتظار است برخی مقامات و مسئولان که این سالها از چنین ویژگیهایی دور شده اند و عمل بر اساس چنین شیوه و سلوکی در زندگی خود را فراموش کرده و خود پیشگام در استحاله ارزش ها شده اند لحظه ای درنگ کنند و از این شهید بزرگوار درس بگیرند. باشد که چنین شود.