پیروزی مقتدرانه ایران بر ولز می تواند نشانه و نمادی از تغییر روحیه و آگاهی ملی ما باشد و دشمن را که به شکستن این روحیه امید بسته است نا امید کند. به ویژه بعد از شکست تیم آمریکا این آگاهی و غرور ملی به اوج خود خواهد رسید. هر چند باید به یاد داشت که این تقویت روحیه ملی فقط در زمین ورزش رخ نمی دهد و نباید توجه به افزایش آن فقط در این عرصه دنبال شود.
شاید هیچ لحظه ای پس از شهادت سلیمانی مردم تجربه ملی و جامعه بودن را در این سطح احساس نکردند و نسبت به ایران بودنی خود احساس خودآگاهی و التفات نیافتند.
ایده ایران و ایران ایده آل از نمایش خیره کننده بازیکنان ایران برخاست؛ آن هم در شرایطی که بازی اول را تا حد زیادی زیر جنگ ترکیبی و روانی دشمن به ویژه کانون لندن نشین ایران فروش واگذار کردند.
در صورت شکست آمریکا که سرکرده ایران ستیزی و تخریب و تحریم ایران و بر هم زننده وحدت روحی و فکری ایران است (تجزیه فراتر از تجزیه خاک است و تجزیه روحیه و روان افراپچد یک جامعه هم هست) ، آگاهی ملی به توان بیشتری میرسد و در پی آن، وحدت و امید به آینده بر اساس نمادهای ادراکی و عاطفی تازه رخ می نمایاند.
به طور کلی درخشش تیم های ورزشی ملت های مسلمان و کشورهای شرقی در زمانه ای که در آن به سر می بریم همین اثر را بر وجدان جمعی آنان خواهد داشت. بر این اساس است که امیدواریم تیم ملی عربستان و ژاپن چون بازی اول، و کره جنوبی نیز تکمیل کننده نمادین این مسیر باشد.