پیش از این تصور میشد جو بایدن برای مذاکرات هسته ای جدید، منتظر دولت بعدی ایران بماند و چنته خود را بخاطر دولت رو به پایان فعلی، خالی نکند. فرضیه یاد شده بر این پیش فرض استوار بود که با توجه به سرنوشت برجام، تیم سیاست خارجی بایدن، روی کار آمدن یک دولت متمایل به غرب در ایران را به این زودی ها محتمل نمی داند و با توجه به پشتوانه ملی و سیاسی ضعیف دولت کنونی، ترجیح میدهد با یک دولت قویتر وارد مذاکره شود.
لیکن به نظر می رسد اعتماد به نفس و اشتیاق زایدالوصف دولتمردان کنونی ما و حامیانشان برای کسب مجدد قدرت، محاسبات تیم بایدن را عوض کرده و تمایل آن ها را برای داشتن همزمان خدا و خرما افزایش داده است. به عبارت بهتر، دولت بایدن راه سومی را یافته که برپایه آن با دادن کمترین امتیاز، بیشترین بهره ممکن را بدست آورد.
از یکسو دولت بایدن به هیچ وجه قصد ندارد میراث تحریمی ترامپ را به سادگی از دست بدهد و از سوی دیگر فرصت چندانی هم تا انتخابات ایران ندارد. بنابراین به نظر می رسد بهترین راهکار برای آمریکایی ها سرمایه گذاری بر اقداماتی باشد که با کمترین تأثیر عملی بیشتر اثرگذاری روانی را داشته باشد.
از نگاه آمریکایی ها، جمهوری اسلامی نمی تواند دوگانه سازی اقتصاد-مذاکره را با یک دولت غربگرای دیگر و برای هشت سال دیگر تجربه کند. پس در برابر خواست چنین دولتی برای برجام های منطقه ای و موشکی، دیگر مقاومت نخواهد کرد. ضمناً روی کار آمدن چنین دولتی گرچه یک دستاورد بزرگ است ولی آمریکا نباید دست خود را برای مذاکرات منطقه ای و موشکی با آن خالی کند.
لذا بهترین راهکار برای دولت بایدن میتواند یک توافق موقت و برگشت پذیر به سبک توافق ژنو باشد و بازگشت به برجام به انجام مذاکرات جامع با دولت بعدی ایران حواله شود. در نتیجه اگر دولتی مطبوع غرب بر سر کار آمد می توان مذاکرات منطقه ای و موشکی را شرط بازگشت به برجام گذاشت و اگر چنین اتفاقی نیفتاد می شود دوباره همه چیز را قفل کرد و چیز زیادی را از دست نداد. این توافق موقت احتمالا شامل موارد ذیل است:
• موافقت با اعطای وام 5 میلیارد دلاری درخواست شده توسط ایران برای مبارزه با کرونا
• آزادسازی تدریجی بخشی از پول های بلوکه شده ایران
• اعطای معافیت های موقت به برخی از خریداران قدیمی نفت ایران
• گشایش کانال های مالی خاص و محدود برای تبادلات بشردوستانه
• اعطای مجوزهای فروش برخی کالاهای حساس مانند قطعات هواپیما به ایران
• رفع برخی تحریم های غیرمؤثر جانبی
از نگاه آمریکایی ها چنین اقداماتی با چاشنی راه اندازی مجدد کارناوال های مسافرتی سرمایه گذاران خارجی به ایران، می تواند آثار روانی بزرگ ولی مقطعی در اقتصاد ایران برجای گذارد که لااقل تا خرداد 1400 به کار آید. به نظر می آید آنها همین تسهیلات ابتدایی را نیز منوط به بازگشت کامل ایران به برجام نمایند!
البته حتی اگر فرض کنیم که دولت آمریکا بخواهد و بتواند که در یک فرصت محدود چند ماهه به برجام اوباما بازگردد، باز هم اتفاق چندان خاصی نیافتاده است چه اینکه از خاطر نبرده ایم در دوره اوباما نیز تحریم ها به صورت اسمی برداشته شده بود و برجام بجز ورود بخش کوچکی از دلارهای بلوکه شده، در اقتصاد ایران گشایش خاصی ایجاد ننمود. از خاطر نبرده ایم بزرگترین اهرم دولت اوباما برای حفظ عملی تحریم ها، ترساندن بانک ها و شرکت های بزرگ غربی برای نزدیک شدن به ایران بود. البته برای مدتی سرمایه گذاران خارجی رفتند و آمدند و تعدادی قراردادهای مقدماتی بی سرانجام را امضا کردند اما در نهایت اکثرشان تحت تأثیر فضای بیم و امید و ابهام آلودی که وزارت خزانه داری ایالات متحده برایشان ایجاد کرده بود، قید همکاری با ایران را زدند.
در عمل مهم ترین نتیجه این نمایش های تبلیغاتی این بود که دولت فعلی ایران، اقدامات موفق انقباضی خود در جهت کنترل نقدینگی و کاهش تورم را به هوای گشایش های برجامی و خروج از رکود رها کند و با ورود به یک دوره طولانی از سیاست های انبساطی در اقتصاد، کشور را گرفتار یک افزایش نقدینگی شدید و رکود تورمی بی سابقه نماید.