زندانیان قدیمی خانه وحشت تهران شناسایی شدند/ یک هفته اسارت مادر و دختر در خانه وحشت

گروه حوادث الف،   4000930064

«یک هفته به همراه دخترم در خانه وحشت زندانی بودم و هنوز هم با یادآوری آن روزها وحشت به جانم می‌افتد، اگر شوهرم به دادم نمی‌رسید معلوم نبود چه سرنوشت تلخی در انتظارمان بود.» این بخشی از گفته‌های زنی جوان است که فریب سعید(شکارچی دختران فراری) را خورد و در خانه وحشت زندانی شد اما با کمک شوهرش توانست از آنجا فرار کند.

زندانیان قدیمی خانه وحشت تهران شناسایی شدند/ یک هفته اسارت مادر و دختر در خانه وحشت

به گزارش همشهری، رسیدگی به پرونده خانه وحشت تهران که در آن جسد دختری پیدا شده و 2دختر فراری نیز پس از مدت‌ها زندانی بودن در آنجا نجات یافته‌اند، در جریان است و تحقیقات پلیس برای شناسایی سایر قربانیانی که در دام سعید، متهم اصلی پرونده افتاده‌اند ادامه دارد. بررسی‌ها نشان می‌دهد که طی سال‌های گذشته دختران و زنان زیادی در خانه وحشت زندانی شده بودند که برخی از آنها موفق به فرار از آنجا شده بودند. از سوی دیگر این احتمال وجود دارد که افرادی که در این خانه کشته شده‌‌اند بیشتر از یک نفر باشند و به همین دلیل پلیس برای کشف ابعاد پنهان پرونده در حال تحقیق برای شناسایی کسانی است که در این سال‌ها در این خانه زندانی بودند.
یکی از این افراد زن جوانی بود که به‌گفته دختران نجات‌یافته از خانه وحشت به همراه دخترش از شاهرود به تهران آمده و در دام سعید گرفتار شده بود.
او چند روزی در خانه وحشت زندانی بود تا اینکه با کمک شوهرش موفق شد از آنجا فرار کند و پس از آن دیگر کسی از وی خبر نداشت. مأموران پلیس اما در جریان بررسی‌ها موفق شدند این زن را شناسایی کنند. او روز گذشته در برابر قاضی محمد وهابی، بازپرس شعبه دوم دادسرای جنایی تهران قرار گرفت و از روزهایی گفت که در خانه وحشت زندانی بود.
 
کابوس وحشتناک
زن جوان توضیح داد: من و دختر 4ساله‌ام فقط یک هفته زندانی سعید و خواهرش بودیم و اگر پیگیری شوهرم نبود، خدا می‌داند چه بلایی بر سر ما می‌آمد.
او ادامه داد: ‌هنوز هم از یادآوری آن روزها دست و پایم می‌لرزد و وحشت به جانم می‌افتد. دخترم هنوز به شرایط عادی برنگشته و در این مدت جرأت نکردم به هیچ‌کس حرفی بزنم. حتی الان از سایه خودم هم وحشت دارم و می‌ترسم مبادا روزی سعید و خواهرش آزاد شوند و بلایی بر سرم بیاورند. چرا که این خواهر و برادر، انسان‌های وحشتناکی هستند که با روح و روان خیلی‌ها بازی کردند و خدا می‌داند چند نفر را قربانی کرده‌اند.

سفر به تهران
زن جوان ادامه داد: چند‌ماه قبل به همراه دختر 4ساله‌ام از شاهرود به تهران آمدم که یکی از دوستانم را ملاقات کنم. شنیده‌ام 2دختری که از خانه‌ وحشت نجات پیدا کرده‌اند، گفته‌اند که من با شوهرم اختلاف داشته‌ام و برای همین از شاهرود به تهران آمده بودم اما این حرف‌ها صحت ندارد. من برای دیدن دوستم آمده بودم و چون شوهرم اجازه نمی‌داد تنها سفر کنم بی‌خبر از او به تهران آمدم. وقتی رسیدم، به او زنگ زدم اما دوستم جواب تلفنم را نداد و بعد در حوالی میدان راه‌آهن با سعید آشنا شدم. او گفت پلیس است و وقتی دید جایی در تهران ندارم، پیشنهاد کرد به خانه‌اش بروم. به من اطمینان داد که خواهرش هم در خانه است و حتی برای تأیید حرف‌هایش به خواهرش زنگ زد. من تلفنی با خواهرش صحبت کردم و او با خوشرویی مرا به خانه‌اش دعوت کرد و گفت می‌توانم تا هر زمانی که بخواهم در آنجا بمانم. خواهر و برادر بازیگران ماهری بودند و با چرب‌زبانی اعتماد مرا جلب کردند به‌طوری که قبول کردم و به همراه دخترم به خانه آنها رفتم. از طرفی می‌خواستم بعد از آن با شوهرم تماس بگیرم و به او بگویم کجا هستم تا به ‌دنبالم بیاید.
وی ادامه داد: آن روز با اطمینان خاطر قدم در خانه وحشت گذاشتم غافل از اینکه چه روزهای سختی در انتظارم است. روز اول هیچ اتفاقی نیفتاد اما روز دوم سعید دخترم را تهدید و در اتاق زندانی‌اش کرد. او گاهی مرا در دستشویی زندانی می‌کرد و تا ساعت‌ها اجازه خروج و دیدن دخترم را نمی‌داد. از من فیلم تهیه کرد و خواست مقابل دوربین گوشی‌اش حرف‌های سیاسی بزنم. بعد تهدید کرد که اگر فکر فرار به سرم بزند، هر جا باشم دستگیرم کرده و با این فیلم‌ها سرنوشتم را سیاه می‌کند.
وی ادامه داد: در خانه سعید همیشه صدای چند دختر را می‌شنیدم و گاهی هم صدای گریه از داخل کمد به گوشم می‌رسید. می‌دانستم که سعید همیشه در آن کمد را قفل می‌کند و فقط خواهرش خبر داشت که کلید کجاست. یکی از روزها از میان صحبت‌های خواهر و برادر متوجه جای کلید شدم. وقتی سعید نبود، از سرکنجکاوی به سراغ کلید رفتم و در کمد را باز کردم و چشمم به دختری افتاد که در آنجا زندانی بود. صدای گریه‌های او بود که هرازگاهی به گوش می‌رسید و با دیدن این صحنه وحشت کردم و بعد از ترسم کمد را قفل کرده و کلید را سر جایش گذاشتم.

نجات در روز هفتم
این زن درباره جزئیات نجاتش از خانه وحشت گفت: از روزی که در آنجا زندانی شدم، سعید و خواهرش همه وسایلم را گرفتند. خواهر سعید با کارت عابربانک من خرید می‌کرد. پیامک‌های بانک نیز به خط شوهرم فرستاده می‌شد. او گزارش گم شدن ما را به پلیس شاهرود اعلام کرده بود. با پیامک‌هایی که به خط شوهرم فرستاده شده بود، آنها متوجه شدند که از یک سوپرمارکت در تهران خرید انجام شده است. سوپرمارکتی که در نزدیکی خانه وحشت بود. شوهرم پس از آن به تهران آمد، سوپرمارکت را پیدا کرد و با پرس و جوی فراوان به خانه سعید رسید. او یک روز به همراه مأمور به مقابل خانه وحشت آمدند و در زدند. آن روز سعید در خانه نبود و فقط خواهرش حضور داشت. او در را باز کرد و شوهرم با دیدن وی تصور کرد که او همان دوستم است که برای دیدنش به تهران آمده بودم. از طرفی من به‌خاطر ترس و وحشتی که از سعید داشتم، تمام این مدت سکوت کردم و جرأت نداشتم به کسی حرفی بزنم. حتی از دخترم هم خواسته بودم که چیزی نگوید. ما آن روز نجات پیدا کردیم اما دخترم تا مدت‌ها ترس و وحشت در وجودش بود و کابوس می‌دید. خودم هم وضعیتم بدتر از او بود تا اینکه شنیدم سعید و خواهرش دستگیر شده‌اند و چند روز بعد احضاریه پلیس به دستم رسید و در نهایت به دادسرا آمدم تا همه‌‌چیز را بگویم.

 انکار جنایت
اظهارات این زن در حالی بیان می‌شود که پلیس هم‌اکنون در چند شاخه سرگرم تحقیق در این پرونده‌ است. یکی از آنها بررسی ماجرای قتل دختری است که جسدش 4ماه در خانه وحشت نگهداری می‌شد. درحالی‌که دختران نجات‌یافته گفته‌اند که سعید با همدستی خواهرش این دختر را به قتل رسانده، اما مرد جنایتکار مدعی است که قاتل یکی از دختران فراری است.
دیروز طی تحقیقات در پرونده قتل دختر جوان که هنوز هویتش مشخص نشده، سعید و خواهرش در اداره آگاهی مواجهه حضوری شدند.
مریم(خواهر سعید) درباره جزئیات جنایت گفت: آن روز دختر جوان که حدود 2 هفته بود به خانه ما آمده بود با سعید بحثش شد. او می‌خواست خانه را ترک کند که سعید مانعش شد. دعوا که بالا گرفت دختر جوان داد و فریاد راه انداخت. سعید از من خواست وسیله‌ای به او بدهم تا آن دختر را آرام کند. از ترس اینکه صدای فریادهای دختر جوان به گوش همسایه‌ها نرسد، یک پیچ گوشتی به سعید دادم و او با آن ضربه‌ای به قلب دختر جوان زد و کمی بعد دیگر صدای او شنیده نشد.
سعید اما همچنان قتل را انکار کرد و گفت: خواهرم دروغ می‌گوید، من قاتل نیستم. مقتول را 2 دختر نجات یافته به قتل رساندند. انگیزه‌شان هم این بود که من به دختر تازه وارد بیشتر توجه می‌کردم و آنها نمی‌توانستند این وضعیت را تحمل کنند. به همین دلیل از سر حسادت جانش را گرفتند.
در ادامه تحقیقات، دختران نجات‌یافته و زن جوان که به همراه دخترش در خانه وحشت زندانی بود عنوان کردند که سعید از آنها فیلم تهیه کرده است اما هنوز فیلمی توسط پلیس در خانه وحشت کشف نشده است. اظهارات زن جوان و دختران نجات‌یافته نشان می‌دهد که سعید فیلم‌های زیادی از دختران فراری تهیه کرده بود اما پیدا نشدن فیلم‌ها این فرضیه را مطرح کرده که شاید سعید آنها را در محلی پنهان کرده و حاضر نیست محل اختفای آن را لو بدهد.
نکته دیگری که در این پرونده حائز اهمیت است، اینکه دختران نجات‌یافته و زنی که به تازگی شناسایی شده، همگی می‌گویند که سعید با یک گوشی طلایی از آنها فیلمبرداری کرده است. اما وقتی مأموران متهم را دستگیر کردند یک گوشی ساده از وی کشف شده است.
این یعنی سعید گوشی مخصوص فیلمبرداری و فیلم‌ها را در جای دیگری مخفی کرده است که تحقیقات از او برای پیدا شدن فیلم‌ها ادامه دارد و پلیس امیدوار است با پیدا شدن فیلم‌ها حقایق تازه‌‌ای از این پرونده فاش شود.

yektanetتریبون

پربحث‌های دیروز

پربحث‌های هفته

  1. «کیا» جان روحت شاد !

  2. تردید یا قاطعیت؟! یک قانون و هزار حرف

  3. چهارنعل رفتن اسب تورم !

  4. تیر خوردن که چیزی نیست، تکه تکه هم شده اند! اما...

  5. مزد خوش خدمتی جولانی به اسراییل

  6. رهبر انقلاب: وقایع سوریه محصول نقشه آمریکایی و صهیونیستی است/ یک دولت همسایه هم ایفای نقش می‌کند/ بدون شک مناطق تصرف‌شده‌ آزاد خواهد شد

  7. توصیه‌های زیباکلام به پزشکیان/ تصور مردم از فساد مسئولان به روایت باهنر/ بانکی‌پور: فروکنندگان پونز، منتقد قانون حجاب شده‌اند!

  8. تحلیل "نیویورک تایمز" از سقوط بشار اسد

  9. فواد ایزدی: سختگیری حجاب نشود، جوانان جلوی تیر نمی‌روند!

  10. وصله پینه کردن تا کی؟!

  11. واشنگتن پست: رفتار امریکا و اسرائیل ایران را به سمت سلاح هسته ای سوق می دهد

  12.  معامله بزرگ بر سر سوریه

  13. اظهارات بهزاد نبوی درباره مسئله مذاکره / روایت انفعال روحانی/ گلایه از گلایه‌های رئیس‌جمهور

  14. سرخوشی ترک‌ها در سوریه

  15. بزک کردن تروریست ها !

  16. دیگ جوشان و گربه دست آموز!

  17. تخریب قبور شهدای مدافع حرم در جنب حرم حضرت زینب(س)

  18. انتقاد از تخریب جلیلی و رویکرد سخنگوی دولت/ هشدارهای پیاپی به پزشکیان/ سقوط اسد از منظر باهنر

  19. از آخر اول شدیم!؛ رکورد شکنی تهران در هوای آلوده

  20. رهبر انقلاب: ریاکاری روش همیشگی استعمارگران و سرمایه‌داران غربی است

  21. بگومگوی رسانه‌ای پزشکیان با وزیر | پزشکیان: اتاق من از نمایشگاه شما سردتره/ وزیر: مثلا آمدیم نمایشگاه هی بهم چیز می‌گید!

  22. شغل جدید بشار اسد مشخص شد!

  23. اسد در سوریه؛ نه دولت_ ملت سازی، نه رفاه!

  24. پزشکیان: اختلافات را کنار بگذاریم/«ما می‌توانیم» مملکت را درست کنیم

  25. میرسلیم از FATF و قانون حجاب می‌گوید/ یک توصیه برای بوسیدن دست پزشکیان!/ ارسال پیام‌های مرموز از تهران به آمریکا

آخرین عناوین