حجت الاسلام والمسلمین سیدمهدی طباطبایی، استاد اخلاق و چهره شاخص جامعه روحانیت مبارز سال گذشته همزمان با نخستین روز از ماه مبارک رمضان در اثر عارضه کبدی و تنفسی دارفانی را وداع گفت.
در همین راستا احمد توکلی، در گفتگویی با ویژه نامه «رایحه» که قرار است به مناسبت اولین سالگرد درگذشت «آسیدمهدی طباطبایی» منتشر شود، به بیان ویژگی اخلاقی و علمی آن عالم وارسته پرداخته و از خاطرات دوران زندان ستمشاهی، همبند بودنشان در زندان قصر تا همکار شدن در مجلس هفتم روایت کرده است.
احمد توکلی، از مرحوم حجت الاسلام سید مهدی طباطبایی، همبند سابق خود در زندان قصر، به عنوان «لنگر مجلس هفتم» یاد میکند. توکلی که خودش در آن دوران هر روز مشغول بررسی طرحها و لوایح بود و به تعبیر خودش شاید جزو «نمایندگان هر روزه مجلس» بود، آسید مهدی طباطبایی را مرد روزهای خاص میداند. این نماینده سابق مجلس تصویر جالبی هم از خانه این روحانی مردمی دارد، جایی که به گفته او، مردم عادی و مسئولان نظام در کنارهم پای یک سفره مینشستند.
مشروح این گفت و گو را بخوانید؛
*آقای توکلی! تا آنجا که ما مطلع هستیم رفاقت و آشنایی شما با حاج آقا طباطبایی به پیش از همکاریتان در مجلس هفتم بازمیگردد، سالهایی که قبل از انقلاب هر دو به دلیل فعالیتهای سیاسی در زندان سپری کردید. آن سالها را به خاطر دارید؟
من و مرحوم سیدمهدی طباطبایی در بند دو و سه زندان قصر نزدیک به یک سال همبند بودیم. ایشان مثل بنده سه سال محکومیت داشت. ملی کشی هم کردیم.
*ملی کشی یعنی چه؟
یعنی بعد از آنکه دوران محکومیت تمام میشد، افراد را آزاد نمیکردند و تازه به زندان اوین منتقل میکردند و زمان آزادیمان مشخص نبود. من در ملی کشی با آقای سید مهدی نبودم و فقط در دوران زندان قصر همجوارشان بودم.
*خاطرهای از ایشان دوران زندان دارید؟ تعامل خاصی با آسید مهدی داشتید؟
نه، اما در مجلس وقتی نماینده مردم مشهد شدند، به خاطر همین رابطهای که در زندان داشتیم، نزدیکیمان بیشتر شد. هر مجلس روضهای هم که ایشان میخواند، من میرفتم، چون ایشان برای سخنرانیاش کار میکرد. هیچ زمان بدون مطالعه پای منبر نمیرفت و همیشه سخنرانیهایش یک نکته جدید داشت. آسیدمهدی خیلی مرد بود.
*در زمان حضور آسید مهدی طباطبایی در مازندران به عنوان دادستان، فعالیت مشترک با ایشان داشتید؟
نه، اما میدانم زمانی که ایشان در شهرداری بود در واگذاری زمینها خیلی راحت گرفتند و کار بسیاری از مردم را حل کردند.
*اتفاقا آن زمان هم بسیار به آسیدمهدی انتقاد میکردند که چرا زمینها را راحت واگذار کردند، اما ایشان معتقد بودند که باید این کار را میکردم و با دادن زمین به مستضعفها کمک میکردم. شما انتقادی نداشتید؟
من هم انتقاد داشتم چون معتقد بودم گستره واگذاریها زیاد بود. ایشان سهل میگرفتند و این سهلگیری مشکلاتی ایجاد کرد. اما به خاطر این انتقادها منزلت آسیدمهدی بهم نخورد، چون جوهرهاش با ارزشتر از این یک کاری بود که با انتقاد همراه شد.
*مرحوم طباطبایی براساس خصلتهای خاصی که داشتند، توانستند وجه مردمیشان را ماندگار کنند. شما به خانه ایشان رفت و آمد داشتید؟
بله، من چندین بار به منزلشان رفتم. برای دیدهبان شفافیت و عدالت که در حال فعالیت هستم از ایشان کمک خواستم و آسیدمهدی پشتیانی کردند. قرار بود پول هم بدهد (با خنده) البته کمک و حمایت معنوی، قیمتش بیشتر از پول است، اما متأسفانه عجل مهلتشان نداد. وقتی به خانهشان رفتم، فضا برایم جالب بود، فقط تماشا میکردم. ایشان یک مشی آخوندی خالص و سنتی داشت. گوشهای نشستم و فقط نگاه میکردم که در خانهشان باز است. مردم مشکلاتشان را میگویند. ایشان با روی خوش صحبت میکرد، سفره پهن میکرد و با مردم غذا میخورند. دیدن این صحنهها برای بنده بسیار دلنشین بود.
*این مشی حاج آقا طباطبایی را که محافظی نداشتند و دیوار کشی بین خودش و مردم ایجاد نکرده بودند، چطور میدیدید؟
آسیدمهدی، خاکی بود. عالِم دینی باید خاکی باشد، اگر اینطور نباشد، مردم از او جدا میشوند. آقای مروج در اردبیل، مرحوم کوهستانی در بهشهر، آقای ایازی در رستمکلا، زندگی ساده داشتند. این افراد چهره انقلابی نبودند، اما آقای طباطبایی انقلابی بود مسئولیت هم داشت و در عین حال در میان مردم بود. میزان ارادت مردم به یک روحانی در تشییع جنازهها معلوم میشود، وقتی مردم کسی را قبول داشته باشند، در تشییع جنازه این واقعیت خودش را نشان میدهد و تفاوت میان آخوند مردمی و تجملی مشخص میشود. از سیاسیون و مسئولانی مانند بنده تا مردمی که از شهرستان و پایین شهر میآمدند به منزل آقای سیدمهدی طباطبایی رفت و آمد داشتند. ایشان سفره که میانداختند میگفتند همه سر سفره بنشینند، دیگر فرقی بین مسئول و مردم عادی نبود.
*از روزهای مجلس هفتم بگویید. مشی سیاسی آسیدمهدی طباطبایی در مجلس هفتم خاص بود. به نظرتان چه شد که بعد از مجلس هفتم، ایشان تصمیم گرفت از سیاست کناره بگیرد و تمام وقتش را برای کمک به مردم و اهالی محل صرف کند و دیگر به سمت نمایندگی یا مسئولیتهای دیگر نرفت؟
نقش خودش را در مجلس قوی نمیدید و مشی آخوندی را بیشتر میپسندید. تشخیصش هم درست بود چون افرادی مثل آسید مهدی برای روزهای خاص به درد می خورند که مثل لنگر جلوی تلاطم در مجلس را بگیرند. ایشان همچون لنگری برای مجلس عمل میکرد که وقتی مشکل و تلاطمی در مجلس رخ میداد، ایشان ظاهر میشدند تا جلوی آن تلاطم را بگیرند. بودن این افراد در مجلس غنیمت است، اما وقتی توان کار هر روزه مجلس با تمام جزئیاتش را نداشته باشند و دیندار باشند، خودشان رنج میبرند.
*پس شما کنارهگیریشان را به این دلیل میدانید؟
دلیل دیگری که حدس میزنم این است که ایشان فکر میکردند بیرون از مجلس مفیدترند، آدمی نبودند که بخواهند به هر نحوی خود را آویزان قدرت کنند. اگر علاقه داشتند، بدون شک نامشان در لیست مجلس هشتم جای میگرفت اما خودشان نخواستند.
*ما یک نقلقولهای شنیدهایم که ایشان در مجلس هفتم، برای ریاست مجلس مطرح بودند اما بعد ماجرا تغییر کرد...
خود آقای طباطبایی به دنبال این مسائل نبود و داوطلب هم نبود. به نظرم ایشان قدر خودش را میشناخت. مصداق همان حدیث «رَحِمَ اللهُ امْرءً عَرَفَ قَدْرَهُ وَلَمْ یَتَعَدَّ طَوْرَه... خدا رحمت کند کسی را که اندازه و قدرش را بشناسد و قدم از مرزش فراتر ننهد» بود. من گمان نمیکنم ایشان دنبال ریاست مجلس بود.
یک نکته دیگر هم در رابطه با نقش آفرینی ایشان در عرصه سیاسی بگویم. موضعگیری ایشان نسبت به آقای هاشمی قابل توجه بود. ایشان در دورهای آقای هاشمی را مظلوم احساس کرد و برای دفاع از ایشان مردانه قد علم کرد. من این کار را تأیید یا رد نمیکنم ولی مردانگیاش مهم است. ایشان به فضای سیاسی نگاه نکردند و بر اساس جو حاکم تصمیم نگرفتند. این رفتار ایشان ارزشمند بود.
*یک طیفی از اصولگراها در مجلس هفتم راهشان را از اکثریت اصولگرایان جدا کردند و تبدیل به اصولگرایانی با موضع اعتدالی شدند. مرحوم طباطبایی هم در این طیف بود. رفتار و منش آسیدمهدی در شکلگیری این طیف از اصولگراها چقدر نقش داشت؟
من و برخی از اصولگرایان علمدار مخالفت با احمدی نژاد بودیم. اما مهم است که مخالفت با احمدی نژاد به خاطر موافقت با هاشمی رفسنجانی است یا اینکه مخالفت با او به خاطر کارهای او است. من با آقای طباطبایی صحبت نکردم که بدانم دلیل مخالفتشان کدام بود، حس میکنم که بیشتر مخالفتشان به دلیل حمایت از هاشمی رفسنجانی بود. اما این را میدانم آقای طباطبایی انسان با جوهری بود، همین که میگویم وقتی در زندان کاری از او میخواستیم، پای حرفش میایستد یا وقتی میبنید هاشمی مظلوم قرار گرفته، از او حمایت میکند یا وقتی میبیند که در مجلس آنطور که میخواهد کارایی ندارد و به دنبال مسلک آخوندی میرود، تمام این موارد نشان دهنده جوهره این مرد است. این فرد ثبات قدم دارد.
منبع: عصر ایران