افزایش سن جمعیت کشور، یکی از مهمترین معضلات کشور در آینده نزدیک است. این معضل، مقدمه مشکلات بسیاری است که میتوان به پیری جمعیت ، کاهش جمعیت کشور، کاهش توانمندی کشور در تولید و درنهایت کاهش قدرت کشور در بخشهای مختلف اشاره کرد. رهبر معظم انقلاب هم در مقاطع مختلف نسبت به این موضوع هشدار دادهاند. معتقدیم همراستا با اتخاذ سیاستهای افزایش جمعیت، باید برای تربیت فرزندان نیز چارهاندیشی کرد.
والدین همیشه نسبت به سن مناسب برای شروع تربیت فرزندان دغدغه داشتهاند و همواره با این سؤال مواجه بودهاند که از چه سنی امر مهم تربیت را آغاز کنند. همۀ ما، حتی اگر هنوز پدر یا مادر نشده باشیم، آرزو داریم که روزی بهترین پدر یا مادر برای فرزندان خود باشیم و بتوانیم تمامی جنبههای وجودی آنها را کشف و همۀ استعدادها و تواناییهای عزیزانمان را شکوفا کنیم؛ اما مسئله این است که پدر یا مادر خوب بودن از چه زمانی و چگونه آغاز میشود؟
امروزه، همه از اهمیت دوران کودکی و تأثیر آن بر بقیه ادوار زندگی باخبر هستیم؛ بنابراین، تربیت صحیح فرزند در دوران کودکی یکی از اهداف مهم زندگی ما است. اولین گام برای تربیت خوب، کسب دانش و آگاهی لازم در این زمینه از سوی والدین است. پدر و مادری که دانش کافی در زمینه تربیت فرزندان ندارند، قطعا نمیتوانند از عهده این امر خطیر برآیند.
تصور کنید هرکدام از ما وقتی یک دستگاه بسیار ظریف و هوشمند را تهیه میکنیم که تابهحال با نمونه آن برخورد نزدیک نداشتیم، برای استفاده صحیح از آن، حتما کاتالوگش را مطالعه میکنیم تا مبادا با وارد کردن هرگونه کد اشتباه سبب آسیب دیدن آن دستگاه ظریف بشویم. حال با وجود اینکه همگی ما خوب میدانیم که یک نوزاد هوشمندانهتر از هر دستگاهی با محیط اطراف خود ارتباط میگیرد و داده ها را دریافت و پردازش میکند بهطوریکه برخورد صحیح یا غیرصحیح والدین و چگونگی برطرف کردن نیازهای ابتدایی و طبیعی او زمینهساز دیدگاهش در طول عمر نسبت به دنیا و زندگی خواهد بود، پس چرا بسیاری از افراد بدون آموزش لازم و کسب مهارت در زمینه تربیت کودک، اقدام به فرزندآوری میکنند؟ از طرف دیگر یک دستگاه هوشمند وقتی پیام یا کد اشتباه برایش ارسال میشود بلافاصله با هشدار دادن فرد را متوجه اشتباه خود میکند. درحالیکه نوزادان و کودکان ما در این مورد توانمند نیستند و زمانی رفتار خطا و تربیت غلط والدین را نشان میدهند که ممکن است چند سال گذشته باشد. همین نکته، اهمیت آموزش والدین برای تربیت فرزند را چندبرابر میکند.
تصور اغلب افراد این است که تلاش و تمرین برای پدر یا مادر خوب بودن پس از تولد فرزند آغاز میشود؛ یعنی ابتدا باید فرزند به دنیا بیاید تا بعد از آن دورههای آموزشی، کسب مهارت و همچنین تلاش و تمرین شخصی برای فهم الگوی رفتاری مناسب آغاز شود. این برداشت کاملا غلط و دور از حقیقت است. حقیقت آن است که برای این مهم، باید خیلی قبلتر از تولد فرزند، تلاش برای بهبود مهارتهای پدری یا مادری را شروع کرد.
هدف از ارائه این یادداشت، بیان جریانهای مؤثر بر تربیت فرزند، قبل از بهوجود آمدن او است؛ یعنی حتی پیشتر از ازدواج!
این جریانها عبارتند از:
1- انتخاب همسر مناسب
2- اصلاح رفتارها و مشکلات جسمی و روانی والدین؛
3- کسب اطلاعات کامل و درست دربارۀ تربیت کودک و نیازهای او.
اولین گام ایجاد یک زندگی موفق برای خودمان و فرزندانمان انتخاب درست همسر و سنجیدن شرایط او برای تبدیل شدن به پدر یا مادر خوب در آینده است. بررسی و تحقیق همهجانبه درمورد فردی که برای ازدواج انتخاب میکنیم، اولین قدم تربیت کودک است؛ چراکه حتی صبر و سازش و ادامه زندگی با همسری که با ملاکهای صحیح و منطقی انتخاب نشده هم نتیجهبخش نخواهد بود، چه برسد به تربیت فرزندانی نیکسیرت و مفید برای جامعه؛ لذا قبل از ازدواج باید به روانشناسان و مشاوران و متخصصان مربوط به امور خانواده مراجعه کرد تا بتوان گامی بزرگ در تربیت صحیح فرزندان برداشت. همچنین، گاهی افراد با تصور ایجاد تغییر در شخصیت طرف مقابل تن به ازدواج با فردی نادرست میدهند، درحالیکه تغییر عادات حتی برای کسی که تصمیم به تغییر خودش دارد هم همیشه شدنی نیست، چه برسد به اینکه یک فرد دیگر بنا به خواسته خود قصد تغییر او را داشته باشد.
سلامت خانوادهای که فرزند در آن متولد میشود، یکی از مهمترین عواملی است که تأثیر مستقیم بر تربیت صحیح فرزند دارد. اگر جریانات داخلی نرمالی در خانواده برقرار شود و روابط بین همسران معقول و متعادل باشد، یعنی اساس رابطه بر مهر و محبت و حقوق و احترام متقابل بین زوجین قرار گرفته باشد، بخش مهمی از شخصیت کودک بهصورت خودکار بهدرستی شکل خواهد گرفت که خود این موضوع نیازمند انتخاب همسری شایسته است.
مسلما شما هم امروزه اطلاعات زیادی درباره اینکه یکی از مؤثرترین راههای انتقال انواع بیماریها وراثت است دارید و میدانید که ثابت شده است بسیاری از بیماریها و مشکلات روحی و روانی از طریق وراثت به فرزندان منتقل میشود. پس، تنها زمان پیشگیری از انتقال این بیماریها درمان کامل آنها تا قبل از شکلگیری اولیه فرزند است.
البته اخیرا بسیاری از پزشکان متخصص زنان قبل از اقدام به بارداری مادران آزمایشهای مربوط به بیماریهای وراثتی را تجویز میکنند، اما چهبهتر که این آزمایشها برای تشخیص سلامت و احتمال بیماریهای روحی و روانی قبل از ازدواج از دختر و پسر گرفته شود تا اگر احتمال خطر وجود داشت، آگاه باشند و اقدامات لازم را انجام دهند. علاوهبر مشکلات و بیماریهایی که بهصورت وراثتی به کودکان انتقال مییابد، بسیاری از مشکلات و بیماریهای روحی که در والدین وجود دارد در هنگام تربیت و همجواری بهمرور به کودک منتقل میشود که در آینده برای فرزند، والدین و جامعه مشکلاتی را ایجاد میکند.
متأسفانه وجود برخی باورهای غلط در خانواده ها که بهصورت سینهبهسینه منتقل شده و هنوز نیز بهکار میرود، در اغلب موارد، مشکلات و مسائل را پیچیدهتر میکند. از این نمونه رفتارها میتوان توصیه به فرزندآوری برای جلوگیری از جدایی و بهبود روابط زوجین توسط نزدیکان ناآگاه آنها نام برد. حالآنکه در وضعیتهای بحرانی، زوجین بیش از گذشته به صرف زمان و تمرکز برای بهبود جریانها و روابط روانی و عاطفی فیمابین خود نیاز دارند و مسلما نمیتوانند پاسخگوی نیاز یک نوزاد باشند که بیش از هرکس نیازمند توجه و محبت و ازخودگذشتگی شبانهروزی است.
از جمله مسایلی که تربیت کودک را برای والدین به امری پیچیده تبدیل میکند، عملگرا بودن کودکان است. یعنی اینکه فرزندان ما بیشتر از اینکه از کلام ما بیاموزند که چه باید بکنند توجهشان به رفتار و عملی است که ما انجام میدهیم و از آنجا که اولین و اصلیترین شیوه آموزش آنها در این سن تقلید است. هرگونه اشتباه رفتاری والدین در رفتار کودک انعکاس پیدا کرده و تربیت را مختل میکند.
برخی از والدین تصور میکنند وقتی در نظریه اطلاعات درستی از تربیت کودک دارند، قادر به پرورش صحیح کودک هستند. حالآنکه کودک تا وقتی که این صفات را در عمل آنها نبیند، آن را یاد نمیگیرد و در رفتارش نشان نمیدهد. پس ما تا وقتی خودمان در عمل نقص داریم، نمیتوانیم مربی خوبی برای فرزندان خود باشیم. در حدیثی از معصومین (ع) هم این مضمون اینگونه آمده است که: «فرزند شما آنگونه نمیشود که شما میخواهید، بلکه آنگونه میشود که شما هستید.»
حقیقت تربیت فرزند تربیت نفس ماست. تربیتی که خود ما بیشتر از هر کسی به آن احتیاج داریم؛ پس ما هرچه را که بخواهیم به او بیاموزیم، ابتدا باید در خودمان تثبیت کنیم. البته تثبیت یک رفتار احتیاج به صرف زمان و تمرکز و دقت و تکرار دارد تا در ذهن و ناخودآگاه ما ماندگار شود و در زمان لازم به طور خودکار صورت پذیرد.