۱- اپوزیسیون ایران با فعلگی تعریف میشود؛ هم ظهور و نمو آن و هم ریشههای کنش آنان برگرفته از منویات دولتهای خارجی است. هر چند واژه اپوزیسیون واجد مفهوم و معنایی است که در خصوص مخالفین نظام ایران صدق نمیکند. اپوزیسیون از پرنسیب برخوردار است، هدفمند است، قدرت بسیجکنندگی دارد، دارای تشکیلات و پشتوانه اجتماعی است و مهمتر از همه از استقلال نسبی برخوردار است. این خصیصهها در هیچ کدام از کسانی که به عنوان سرکردههای مخالفین نظام برجسته شدهاند و از آنها یاد میشود وجود ندارد.
۲- اگرچه در خصوص اپوزیسیون به قدر کافی نوشته شده و شاید پرداختن به آن، تکراری و کسالتآور تلقی شود اما از زاویه دیگری باید موضوع را بررسی کرد. زاویهای که مغفول مانده، امکان عقیمشدن این افراد و جریانات معاند در آنی از واحد است؛ عروسکهای خیمه شببازی که نخ هدایت آنها در دست دولتهای متخاصم است و به محض تغییر شرایط و بر هم خوردن نسبی فضا راهی جز کنارهگیری از صحنه ندارند.
۳- هر چند کنارهگیری، وجه خوشبینانه ماجراست؛ این داستان روی پنهانی دارد و آن احتمال وجهالمصالحه قرار گرفتن آنها در پی کمشدن سطح تنش بین دولتهاست. برای کشورهایی که هدایتگر این عروسکهای خیمه شببازیاند، تامین منافعشان بر هر امر دیگری ارجحیت دارد و چه بسا با کم کردن سطح تخاصم بین ایران و برخی کشورها که پذیرای سرکردههای مخالفین هستند، یکی از مسائلی که مورد صلح قرار میگیرد، همین افرادی باشند که در ماههای گذشته وعده نابودی و سقوط نظام را میدادند!
۴- توافق ایران و عربستان پیش روی ماست؛ توافقی که به گفته بسیاری از تحلیلگران، یکی از مواردی که روی آن تفاهم شده عدم حمایت سعودی از شبکهای ماهوارهای است که به پایگاه اصلی و صدای واحد براندازان تبدیل شده بود. این اتفاق ظرف چه مدت روی داد و چه کسی تصور میکرد شبکهای که در غائله و شورش پاییزی امسال، تا سر حد توان و عریانترین شکل ممکن میانداری میکرد، در بازه زمانی بسیار کوتاهی به گوشه رینگ برده شود؟
۵- میدان سیاست بسیار پیچیدهتر از آن است که چنین عروسکهای خیمه شببازی از قدرت تاثیرگذاری مستقل و امکان بسیج اجتماعی برخوردار باشند. این سر و صدای آنان ناشی از حمایت و پشتوانه دولتها و قدرتهای سیاسی است نه توان ایفای نقش واقعی، که پوشیدن لباس مخالفت و جلوس بر صندلی اپوزیسیون، نیازمند برخورداری از خصایص و ویژگیهایی است که هیچ کدام از این افراد ندارند. آنها باید از واقعیات جاری در دنیای سیاست درس بگیرند و بدانند که این عدم استقلال و بازی صرف در زمین کارفرمایانشان، میتواند به قیمت گزافی برای آنان تمام شود.