تحلیل «ظریف» از دستاورد امنیت در جمهوری اسلامی ایران
محمد جواد ظریف در جلسه دفتر سیاسی حزب اعتماد ملی تحلیل جالبی از دستاوردهای جمهوری اسلامی ایران در زمینه امنیت به دست داده است. بخش هایی از این تحلیل را به نقل از روزنامه اعتماد بخوانید:
... ايران از ابتداي قاجار تحقير شده، مورد تهاجم قرار گرفته و همواره سرزمين و قلمرو از دست داده است. بنابراين نگاه ايران و ايراني به همهچيز تهديدمحور بوده است. اين كشور همواره با هجمههاي بيروني مواجه بوده كه به داخل نيز تسري پيدا كرده است. وقتي اين ديدگاه تسري پيدا ميكند و مسلط ميشود همسايهها هم تهديد ديده ميشوند، خانمهاي كشور هم تهديد ديده ميشوند. اينترنت تهديد ديده ميشود و... اما «تهديد» را بايد «محدود» كرد. اين واقعيتهاي تاريخي است كه روانشناسي ايرانيان را شكل داده است.
از 1790 ميلادي به بعد ابتدا قرارداد گلستان (جنگ اول ايران و روسیه) منعقد شده. سپس در جنگ دوم ايران و روسیه قرارداد تركمانچاي بسته شده است. بعد ماجراي از دست دادن هرات شكل گرفته است. در زمان رضاشاه اروندرود را از دست داديم و از دست رفتن آرارات، از دست رفتن فيروزه و... از دست رفتن بحرين در زمان محمد رضاشاه هم ثبت شده است. اما اين همه ماجرا نيست؛ در قرن بيستم تحقير جنگ جهاني اول را داريم كه ايران اشغال شد و مردم به قحطي مبتلا شدهاند. در جنگ جهاني دوم، هم دوباره ايران اشغال شد. اشغال آذربايجان هم در ادامه به وجود آمد. در واقع تا سال 1945 ايران طي 150 سال تهديد و تحقير مداوم را از سر گذرانده است.
از سال 1945 كه پهلوي دوم روي كار آمد تلاش كرد با وابستگي اين تحقير را جبران كند. ابتدا سياست دوستوني جانسون باعث شد، ايران به يكي از دو ستون امنيتي منطقه بدل شود. سپس با خراب شدن وضعيت امريكا و دكترين نيكسون كه تلاش ميكند نيروي امريكايي در بيرون امريكا نجنگد اين روند تغيير كرد. ما بايد متوجه باشيم حضور خارجي همواره تهديد است، شاه از دكترين نيكسون استفاده كرد و نخستين پيروزي نظامي ايران را طي 180 سال در ظفار عمان شكل داد. در اين پيروزي هم ايران به عنوان نيروي نيابتي و نه نيروي اصيل پيروز شد. اين نيروي نيابتي همچنين در سال 1975 توانست قرارداد 1975 الجزاير را با عراق منعقد كند. اين دوران تلاش ايران در بيرون آمدن از تحقير تاريخي از طريق وابستگي است.
با انقلاب سال 57 ايران اما روند تازهای را آغاز كرد كه در آن چند خاصيت نمايان شد. نخست اينكه ايران به بيرون وابستگي ندارد، دوم اينكه جمهوري اسلامي نخستين حكومتي است كه طي 220 سال گذشته يك وجب از خاك ايران را از دست نداده است. حتي شاه هم بحرين را از دست داد اما جمهوري اسلامي نه. 8 سال از صدام در برابر يك انقلاب جوان حمايت شد اما ايران يك وجب خاكش را از دست نداد. پس از آن هم به دنيا فهمانديم كه ايران لقمه راحتي نيست كه هر قدرتي بتواند بخشي از ايران را بكند و ببرد. امريكا اگر با ما در بيفتد ما پهپاد آنها را ميزنيم. شهيد سليماني ما را بزند ما عينالاسد آنها را ميزنيم. اسراييل اگر با ما در ميافتد ما پاسخ ميدهيم. اينها نكات مهمي است؛ در روايت ما ايران به موجوديتي بدل شده كه بدون تكيه بر قدرت خارجي ميتواند از استقلال و تماميت ارضي خود پاسداري كند. ديگر نياز نيست كه فكر و ذكرمان حفظ امنيتمان باشد. حفظ امنيت ما يك دستاورد است. ايجاد اين دستاورد بيش از همه مرهون مردم، نيروهاي مسلح و امام (ره) و مقام معظم رهبري است.
البته حتما ميشد اين دستاورد با هزينههاي كمتر شكل بگيرد اما نهايتا دستاورد ارزشمندي است. البته دستاوردهاي ديگري هم به دست آوردهايم كه متوليان بايد درباره آن صحبت كنند. اما حالا كه دلمشغولي ما امنيت نيست، بايد به همان اظهاراتي توجه كنيم كه دكتر پزشكيان در روزهای انتخابات مطرح كرد. اينكه ما از نگاه تهديدمحور با توجه به همه تهديدها ميتوانيم نگاه فرصتمحور داشته باشيم؛ با جهان تعامل داشته باشيم. با اطمينان به نفس ميتوانيم مذاكره كنيم. چون توانستهايم از امنيتمان بدون كمك خارجي دفاع كنيم. ما اعتماد به نفسي داريم كه مردم خودمان را تهديد نميگيريم. ايرانيان خارج از كشور را تهديد نميگيريم...
امروز نگاهمان به همسايگانمان، نهادهاي بينالمللي، fatf و... نبايد بر اساس تهديد باشد...
مخاطرات گرهزدنِ سیاست داخلی به سیاست خارجی
فرهیختگان نوشت:
شاید مهمترین گزاره اشتباه درباره تجربه ۲۵ساله مذاکره ایران و غرب، همین است که افراد مهمتر از ایدههایند. ذهنیتی که میگوید اگر ظریف به مذاکره برود، کار به نتیجه میرسد، اما جلیلی یا باقری ناتوان از بهنتیجهرساندن کارند. پس حالا که تختروانچی و تیم عراقچی به مذاکره میروند، حتماً بهتر از تیم قبلی مذاکره میکنند و احتمال بهنتیجهرسیدن ماجرا بیشتر خواهد بود. حال اینکه واقعیت ماجرا تغییر در ایدههایند.
ظریف پس از جلیلی توانست به توافقاتی که منجر به برجام شد، دست یابد؛ چراکه در ایدهها تغییراتی رخ داد. تغییری که در 92 با گزارههای «چرخیدن همزمان سانتریفیوژ و صنعت» یا «بستن با کدخدا» رأی آورده بود و ظریف توانست آن را تبدیل به مفاد برجام کند. البته قطعاً و بدون شک افراد مهم و اثرگذارند، اما هسته اصلی تغییر در توافقات، ایدههایند. کمااینکه ایده ظریف - روحانی بعد از خروج ترامپ از برجام از کارآمدی افتاد و باوجود تمام ادعاهای روحانی، بدون قانون راهبردی هستهای هم امکان زنده نگهداشتن آن در دوره بایدن وجود نداشت و حالا که دیگر کسی امیدی به احیا هم ندارد.
همانطور که شهید امیر عبداللهیان با دستی باز سعی کرد توافقی منطبق با قواعد ژنو 6 (که عراقچی مسئول مذاکرات آن بود) را ببندد، اما متغیرهای خارج از دست ایران اجازه رسیدن به توافق را نداد. مشکل بعدی در همینجا ظهور میکند. جایی که امر رسانه و سیاست داخلی بیش از حد به حیطه سیاست خارجی داخل میشود و عملاً معانی جدیدی را به یک مذاکرهکننده ارشد میدهد که قرار است از منافع ملی دفاع کند. سیاستمدار برای بقای خود در داخل کشور مجبور است یک فرایند دشوار در مذاکرات خارجی را در پیش بگیرد و تلاش کند هرطور شده معنای شکست از آن برداشت نشود، حتی اگر موفقیتی اتفاق نیفتد، همین که شکست مذاکرات اعلام نشود، مفید خواهد بود. دیپلمات فرستادهشده باید در فضای داخلی کشور به دنبال منکوب کردن طرفین تندرویی باشد که خلاف منافع عمومی کشور، به دنبال پیگیری خواستههای داخلی خود در آیینه مسائل سیاست خارجیاند.
مشکل دیگر، نفوذ برخی گزارههای اشتباه در ذهن جامعه است که بعداً برای سیاستمدار ایرانی هم معنایی متضاد با آنچه واقعاً هست را پیدا کند؛ برای مثال این ذهنیت که «آغاز مذاکره» به معنای رسیدن به توافق است و اصل گفتوگوی چند سیاستمدار در جایی از اروپا، برخی را در تهران خوشبین به آینده میکند. این اشتباهات، اثر مستقیمی بر منافع ملی کشور خواهد داشت. اما ایده لازم برای پیشبرد مسئله باید چه ویژگیهای داشته باشد؟ اولین و مهمترین مسئله، درک صحنه راهبردی در عرصه بینالملل و بهتبع آن در منطقه است. این فهم عمیق را باید در چهارچوبی از مناسبات سیاسی فراتر از آنچه اظهار میشود، دید تا امکان استفاده از ظرفیتهای جهانی پدیدار شود. اینکه دعوای اصلی بر سر چیست و چگونه میتوان از این درگیری، منافعی به دست آورد. اینکه کشورها به چه چیزی نیاز دارند و از چه چیزی گریزانند و چگونه میتوان از میان این دو حالت، منافعی برای کشور تولید کرد. امروز امر سیاست خارجی کاملاً درهمتنیده با امر اقتصادی، امنیتی و نظامی است، پس ایده مربوطه باید واجد تمامی این وجوه باشد و الا مفاد مربوطه در داخل اتاق مذاکرات یا روی کاغذ باقی خواهد ماند و اثری در متغیرهای دیگر نخواهد گذاشت.
توصیه رسانه ای کرباسچی به پزشکیان
غلامحسین کرباسچی، در شماره امروز روزنامه هم میهن نوشت:
اگر قصد مشورت به آقای رئیسجمهور را داشتم، قطعاً به ایشان میگفتم که سناریوهای صدا و سیما را برهم بزنند. این نوع صحبت کردن، این نوع نشاندن و این نوع سؤال پرسیدن، بیشتر برای تخریب رئیسجمهور است تا اینکه پیامی به مردم برساند. آنچه که دیشب از رئیسجمهور دیدیم، همان صداقت و شفافیت همیشگی بود اما در مقابل، شیطنتهای صدا و سیما را شاهد بودهایم. به گونهای که تلاش داشتند با سؤالهای متعدد و پریدن در میان کلام رئیسجمهور، به این پاسخ برسند که دولت میخواهد همه چیز را گران کند و با پیش کشاندن بحث مهم بالا رفتن نرخ بنزین اجازه ندهند کلام ایشان به درستی منعقد شود. اما موضعگیری رئیسجمهور در بحث حجاب -که با شیطنت صدا و سیما، تنها دو دقیقه آخر گفتوگو به آن اختصاص یافت- قابل توجه بود. رئیسجمهور به خوبی به مشکلات پیش روی اجرایی شدن این قانون واقف بود. این قانون نه تنها اجرایی نیست بلکه زمینهای برای تخریب بیشتر اعتقادات مردم و برای درگیریهای بیشتر اقشار مختلف است. ایشان با صداقت همیشگی خود اعلام کردهاند که زمینهای برای اجرای آن را در دولت نمیبینند.
مسعود پزشکیان درگیر مسائل اجرایی کشور شده و مواردی را که مطرح کرد، کلیات بود. ایشان میتوانست بعضی از مسائل و مشکلات اجرایی کشور را بیان کند. ایشان همیشه ابا دارد از اینکه بگوید در گذشته چه بوده و قبلیها چه کردهاند، اما باید بطور شفاف مشکلات را میگفتند. بودجهای را که دولت به مجلس فرستاده، در همان قالبی تدوین شده که در گذشته میشد. به عبارتی چند هزار میلیارد تومان از این بودجه صرف مسائلی میشود که خود آقای پزشکیان در تبلیغات انتخاباتی مخالف آن نوع هزینهکردها در کشور بود. او میتوانست بگوید که ما نمیخواستیم چنین بودجهای را به مجلس بدهیم. میتوانست بگوید که اگر 12 میلیارد دلار پول دست دولت است، بقیه امکانات کشور دست چه کسانی است و هزینهها صرف چه مواردی میشود. اما نگفت. البته نمیتوان صدا و سیما را در این مورد بیتقصیر دانست. چنان رئیسجمهور را سؤال پیچ میکردند که دیگر فرصتی برای طرح موضوعات دیگر نبود.
آقای پزشکیان باید روال صدا و سیما را بههم بزند. ضرورتی ندارد که ایشان بیش از یک ساعت در مقابل دوربین صدا و سیما بنشیند و حرف بزند. ایشان میتواند هر وقت که تمایل داشت رسانهها را دعوت کند و تنها دو جمله بگوید که برای مردم قابل قبول باشد. وگرنه حضور در برنامههایی که از قبل معلوم است که در آن چه گفته خواهد شد، فایدهای ندارد.
اینترنشنال از «خلیج فارس» هم گذشت
جوان آنلاین نوشت:
تلویزیون اینترنشنال در توییتی رسمی و در اعلام خبر نشست سران شورای همکاری «خلیج فارس» در کویت، از عنوان مخدوش «خلیج» استفاده کرد که در ادبیات سیاسی و خبری پیرامون خلیج فارس معنای مشخصی دارد و از سوی هر جا و هر کس به کار برده شود، مورد اعتراض مردم ایران قرار میگیرد.
مشی ضد ایرانی اینترنشنال بر کسی پوشیده نیست و فقط کسانی که از درک سیاسی و عرق ملی ناتوان و محروم باشند، این تلویزیون را دنبال میکنند. حمایت از تروریستهای حمله کننده به رژه اهواز در سال ۹۷، حمایت از تحریمهای ضد ایرانی غرب که موجب فشار بر مردم ایران شده، و تشویق غرب و رژیم صهیونیستی برای حمله نظامی به ایران نمونههای روشن و علنی از این مشی ضد ایرانی است.
اینترنشنال حتی تریبون خود را در اختیار کسانی قرار میدهند که به وضوح از تجزیه ایران و جدایی بخشهایی از کشور دفاع میکنند.
اینترنشنال از زمان عملیات طوفان الاقصی که به حامی صد در صدی صهیونیستها تبدیل شد، در واقع اعتقاد قلبی را عیان کرد و دیگر ابایی از بیان علنی حمایت از جنایات صهیونیستها نداشت. این تلویزیون را به جای ایران اینترنشنال باید اسرائیل اینترنشنال نامید، چه آنکه همه سیاستهای کلی این شبه رسانه تروریستی در قبال ایران طبق سیاستهای دولت جعلی اسرائیل پیش میرود؛ از تجاوز و تحریم، تا تجزیه و آشوب.
رفاه خانوار كاهش يافت
اعتماد نوشت:
تازهترين گزارش مركز آمار حكايت از آن دارد كه ارزش افزوده توليدات اقتصادي در كل كشور (توليد ناخالص داخلي) طي تابستان امسال 2 هزار و 638 هزار ميليارد تومان بوده است. البته اگر ارزش حاصل از استخراج نفت و گاز طبيعي از اين رقم خارج شود، ارزش توليد ناخالص داخلي كشور در دومين فصل امسال به 2 هزار و 22 هزار ميليارد تومان ميرسد. بر اين اساس، رشد اقتصادي كل كشور با احتساب نفت 3.4 درصد و بدون آن در تابستان امسال به 2.3 درصد ميرسد. از ميان اجزاي ارزشافزوده اقتصاد، رشد بخش نفت شديدتر از ساير بخشها اُفت كرده و از بالاي 21 درصد در تابستان سال قبل به كمتر از 8 درصد در تابستان امسال سقوط كرده است. در مقابل، رشد بخش كشاورزي از محدوده منفي خارج شده و به حدود 3 درصد رسيده است. برآوردهاي مركز آمار از سمت هزينه نيز حكايت از آن دارد كه مخارج بخش خصوصي نه تنها افزايش نيافته بلكه نسبت به تابستان سال قبل كمتر هم شده است. از طرفي، رشد صادرات و واردات كالا و خدمات هم شاهد اُفت قابلتوجهي بوده است.
بزرگتر شدن اقتصاد ايران از سمت تقاضا نسبت به تابستان سال قبل كندتر شده اما از سمت عرضه، اگر بخش نفت لحاظ نشود، با شتاب بيشتري رشد كرده است. اين در حالي است كه بخش نفت نيز لحاظ شود، رشد اقتصاد ايران از سمت عرضه نيز كندتر از تابستان سال قبل ميشود.
ارزيابي مركز آمار از وضعيت رشد اقتصادي از سمت مخارج حكايت از كاهش رشد اقتصادي دارد. به گفته اين نهاد، رشد اقتصادي به روش هزينهاي در تابستان سال قبل 4.8 درصد بوده اما در تابستان امسال به 4.1 درصد كاهش يافته است. به بيان ديگر، از سرعت رشد مخارج در كل اقتصاد كاسته شده است. از ميان اجزاي اصلي اين روش، شديدترين كاهش رشد مربوط به رشد مخارج بخش خصوصي (خانوارها) بوده است. اين نرخ از 4.8 درصد در تابستان قبل به منفي 0.7 درصد در تابستان امسال رسيده است. به عبارت ديگر، بخش خصوصي كه عمده آن شامل خانوارها ميشود، در تابستان امسال 0.7 درصد كمتر از تابستان سال قبل خرج كردهاند.
مصرف نهايي خصوصي از مجموع مصرف نهايي خانوار و مصرف نهايي موسسات غيرانتفاعي در خدمت خانوار به دست ميآيد. در واقع مصرف خانوارها دربرگيرنده هزينه خانوار بابت خوراكي و نوشيدنيها، پوشاك و كفش، مسكن، بهداشت، حملونقل و ارتباطات، تفريح و فرهنگ، هتل و رستوران و... ميشود. با توجه به آماري كه ارايه شده ميتوان گفت كه در تابستان امسال، آنچه كه به عنوان «رفاه خانوار» ياد ميشود؛ پايينتر از تابستان سال گذشته بوده است. از ديگر نكات قابل توجه در اين بخش، كاهش رشد مخارج در «تشكيل سرمايه ثابت ناخالص» است. بررسيها نشان ميدهد كه رشد سرمايهگذاري ثابت در ايران از 4.7 درصد به 1.3 درصد اُفت كرده است. تشكيل سرمايه ثابت از دو جزء «ماشينآلات» و «ساختمان» ايجاد شده است.
بیمهای که بیمه نیست !
روزنامه قدس نوشت:
صندوقهای بازنشستگی در ایران با استانداردهای پایینی مدیریت میشوند و کمتوجهی به آینده، چشمانداز سختی را پیش روی شاغلان امروز و بازنشستگان آتی ترسیم میکند. گزارش رسمی وزارت رفاه نشان میدهد در سال۱۴۰۳ نسبت به سال۱۳۵۴، نسبت بیمهگذاران به مستمریبگیران تأمین اجتماعی تا عدد ۵ افول کرده و همزمان تعداد بازنشستگان با آهنگی صعودی بالا رفته که این روند از سال۱۴۱۵ سرعتی دوچندان پیدا خواهد کرد.کاهش نرخ باروری و افزایش امید به زندگی، ساختار سنی جمعیت را به سمت سالمندی سوق داده است.
براساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، ایران در دهههای آینده با چالش بحران جمعیت مواجه خواهد شد و تا سال۱۴۳۰ یکسوم جمعیت ایران را سالمندان تشکیل خواهند داد. این تغییر جمعیتی، فشار زیادی بر بیمه ها وارد خواهد کرد. با توجه به اینکه اکنون صندوقهای بیمه با ناترازی شدید مواجهاند، معلوم نیست در آینده فشار هزینههای جمعیت سربار بر شانه جمعیت مولد را تاب خواهد آورد یا خیر.
چالش دیگری که سازمان تأمین اجتماعی با آن روبهرو است این است که در سال۱۴۱۵ حدود ۵میلیون نفر بیشتر از حد معمول بازنشسته خواهند شد. این درحالی است که بزرگترین اعضای نسل زد (Z) که در حال حاضر ۲۷سال سن دارند، باید جایگزین آنها شوند.
براساس گزارشی که مجله آنلاین اینتلجنت منتشر کرده است بسیاری از جوانان نسل «زد» در ماههای ابتدایی از کار اخراج میشوند. اینجاست که باید پرسید قوانینی که سازمان در دهههای قبل تدوین کرده میتواند پاسخگوی نیازهای نسلهای آینده باشد؟ هماکنون در عصر اطلاعات هستیم تأمیناجتماعی به عنوان یک سازمان بیننسلی موظف است افق دید خود را برای ورود بیمهگذاران جدید، وسیع و بلندمدت کند.این نسل فارغ از دیدگاههای سنتی بازار کار، از ابزارهای عصر دیجیتال به عنوان قطبنمای خود استفاده میکند و معتقد است مسیرهای سنتی پسانداز، برای آنها کاربردی نخواهد بود. این افراد برای تأمین امنیت مالی و رفاه آینده خود، به تلاشهای پیشگیرانه، منابع درآمدی متنوع و برنامهریزی مالی متکی است.
نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.