ارائه تصویر یک مدینه فاصله از آمریکا و به خصوص، نظام حکمرانی در این کشور، دستورکاری بوده که آمریکایی ها چندین دهه است مصرانه در پی ترویج و معرفی آن به جهانیان هستند. با این حال، شاید هیچگاه مانند دوره زمانی فعلی شاهد به بار آمدن رسوایی های قابل تامل علیه ادعاهای دور و دراز آمریکا در این رابطه نبوده ایم. 

از این رو، جو بایدن رئیس جمهور آمریکا به تازگی در اقدامی جنجالی و عجیب، هانتر بایدن پسرش را که از سوی محاکم قضایی آمریکا در چند پرونده مجرم شناخته شده، با اختیارات ویژه ریاست جمهوری آمریکا، عفو کرده است. این اقدام او تنها اندکی قبل از ترک کاخ سفید و واگذاری آن به جمهوریخواهان صورت گرفته است. نهاد موسوم به دانشجویان حامی حزب جمهوریخواه آمریکا، این اقدام بایدن را ریاکاری و فریب بزرگ رئیس جمهور آمریکا توصیف کرده و در بیانیه ای به این مساله اشاره کرده که بایدن پیشتر بارها گفته بود که هر حکمی علیه پسرش از سوی نظام قضایی آمریکا صادر  شود را می‌پذیرد و در آن مداخله ای نخواهد داشت. 

با این حال، اکنون ثابت شده که تا چه حد وی در این رابطه دروغ گفته و به دنبال فریب افکار عمومی آمریکا بوده است. در واقع، او صرفا با طرح موضع‌گیری مذکور سعی داشته تا منافع سیاسی خود را با فاصله گرفتن ظاهری از پسرش تامین کند و اکنون شاهد به بار آمدن یک رسوایی بزرگ علیه وی هستیم. با این همه، کار به همینجا ختم نمی شود و دونالد ترامپ رئیس جمهور منتخب آمریکا هم به تازگی اقدامات قابل تاملی را انجام داده است. وی از یک سو، چارلز کوشنر پدر دامادش جرارد کوشنر را به سِمت سفیر آمریکا در فرانسه برگزیده و از سوی دیگر، مسعد بولوس پدر داماد دیگر خود مایکل چربل بولوس را هم به عنوان مشاور خودش در امور غرب آسیا و کشورهای عربی برگزیده است. 

پیشتر نیز گزارش های مختلفی از انتخاب اعضای تیم حقوقی ترامپ و وکلای وی به سِمت های کلیدی در دولت جدید ترامپ منتشر شده بود. به این ترتیب اکنون شاهدیم که مقام های ارشد آمریکایی عینا در راستای مقاصد شخصی خود، بسیاری از قواعد عادی و رایج در معادله حکمرانی را زیر پا می گذارند و همچون حکومت های مافیایی و دیکتاتوری رفتار می‌کنند. 

 رفتارهایی از این دست از سوی مقام های ارشد آمریکایی تا حد زیادی اعتبار متصور از گفتمان حکمرانی آمریکایی در عرصه بین المللی را نیز زیر سوال برده است. موضوعی که به زعم برخی صاحب نظران می تواند به مثابه بخشی از یک روند کلی که همان افول و زوال هژمونی جهانی آمریکا است ارزیابی شود. موضوعاتی که هم دیدگاه افکار عمومی دنیا نسبت به آمریکا را تغییر می دهد و هم خودِ مردم این کشور را با علامت سوال ها و تضادهای فکری جدی مواجه می سازد.