گروه تعاملی الف - بابک رحیمیان:
مشهد مقدس در حالی پایتخت فرهنگی جهان اسلام لقب گرفته که مهمترین طرح های عمرانی در آن بیش از ۳۰ سال بلاتکلیف است. مشهد با وجود تقدس و صفتهای پر طمطرقی هم چون پایتخت فرهنگی جهان اسلام که یدک می کشد وقتی به گوشه گوشه آن نگاه میکنیم حامل زخمهای کهنه و طرح های ۳۰ ساله عقب مانده و بدون مرهمی است که هنوز انسجام و التیام نیافته و این شهر را هم چون روتختی چهل تکه ای در میان شهر های کشور به نمایش گذاشته است. با وجود اینکه اعضای بسیاری در شوراهای این شهر آمده و رفته اند و هر شورایی ادعای آواربرداری از اقدامات شورای قبلی و اقدامات جهادی دارد اما این شهر طرح های بر زمین مانده ای دارد که به نظر می رسد تا سال ۱۴۲۰ هم نتیجه ای در بر نداشته باشد.
۳۱ سال انتظار برای نوسازی بافت پیرامونی حرم رضوی
یکی از مهمترین و برجسته ترین طرحهای ناتمام مشهد طرح بهسازی و نوسازی بافت پیرامون حرم رضوی است که حالا پس از گذشت ۳۱ سال ساکنان مجاور و زائران را به دلیل به درازا کشیده شدن طرح به فرسودگی کشانده است.
تهیه طرح نوسازی و بهسازی بافت پیرامون حرم مطهر رضوی در سال ۱۳۷۱ با اخذ نظر از مقام معظم رهبری آغاز و در سال ۱۳۷۸ با هفت سال تأخیر در کمیسیون ماده ۵ شورای عالی شهرسازی و معماری ایران تصویب شد و با بررسی ایرادات و چالشهای فراوان این طرح، بازنگریِ طرح تفصیلی نیز در سال ۱۳۸۷ تصویب شد. در سال ۱۳۸۷ و پس از بازنگری طرح تفصیلی، اجرای نیمی از طرح برعهده شرکت بازآفرینی شهری ایران و نیم دیگر برعهده شهرداری مشهد قرار گرفت اما در سال ۱۳۹۶ شورای عالی شهرسازی و معماری یک طرح راهبردی برای بافت پیرامون حرم مطهر تصویب کرد بدون آنکه خبری از طرحِ تفصیلی جدید برای منطقه باشد. جالب آنکه مدیران وزارت راه وشهرسازی که روزی تصویب طرح بهسازی بافت ثامن را «بیانگر هویت ملی و مذهبی ایران» قلمداد کرده بودند، طرح تفصیلی جاری را لغو کردند. متاسفانه مکانیزم نادرست اجرای طرح، بدون برنامه ریزی برای جلب مشارکت مالکین سبب فروش املاک و کوچ اجباری بسیاری از ساکنان منطقه شد و کمتوجهی به هویت بافت تاریخی بخش اعظمی از سرمایه تاریخی و میراث فرهنگی مشهدالرضا را بنا بر گفته بسیاری لز بازاریان به نابود کرد ضمن اینکه بسیاری از پروژه های سرمایه گذاری به دلیل اختلافات با شهرداری دچار بلاتکلیفی شدید شد و هنوز این مشکلات ادامه دارد و این طرح به سرانجامی نرسیده است.
توس در دایره اختلافات ۳۲ ساله
منطقه تاریخی توس به عنوان یک منطقه دارای اهمیت جهانی در مشهد یکی دیگر از بلاتکلیفی های مردمان این شهر است که افزون بر ۳۲ سال مشکلات آن ها به درازا کشیده شده است. این در حالی است که رهبر معظم انقلاب اسلامی در سال ۱۳۷۵ پس از بازدید از آرامگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی بر ضرورت احیای مجموعه فرهنگی، تاریخی توس توسط دولت، با تشویق و مشارکت سرمایههای بخش خصوصی تأکید کردند به نحوی که مجموعه و جایگاه فردوسی به محلی برای تبادل فرهنگی جهانیان تبدیل شود.
متاسفانه این اتفاق هم چنان مسکوت ماند تا اینکه مرداد ماه سال ۱۳۹۰ و پس از تأیید و تکذیب های فراوان و برخی مخالفت ها، الحاق منطقه توس به مشهد قطعی شد و بهمن همان سال با تأیید شورای عالی شهرسازی و معماری ایران؛ توس به عنوان یک محدوده منفصل شهری به شهرداری مشهد واگذار و شهرداری ملزم به خدمت رسانی به این محدوده شد؛ البته اجرای این دستورالعمل تا سال ۱۳۹۳ طول کشید و در عمل از این تاریخ توس وارد نقشه شهری مشهد شد. اگر چه این موضوع نوید روزهای خوب و امیدوار کننده ای را می داد و مردم می توانستند از خدمات شهری پس از چند دهه بی توجهی بهرهمند شوند اما اختلافات شهرداری با میراث فرهنگی، استانداری و اداره کل راه و شهرسازی هنوز از سال ۱۳۹۲ تاکنون حل نشده و نه تنها رایزنیهای مشترک برای تهیه طرح تفصیلی منطقه توس بی نتیجه مانده بلکه به دلیل همین اختلافات این طرح نهایی نشده است.
۱۳ سال انتظار برای نوسازی محله آبکوه
در میانه مشهد نیز در حالی که نام بلوار سجاد برای هر زائری حکایت از تجدد و مراکز خرید لاکچری را تداعی میکند اما بافت مسکونی فرسودهای در زیر پوست خود به نام «محله آبکوه» دارد که هنوز پس از ۱۳ سال مشکل این مردمان با کوچه های یک متری و هزاران مشکلات اجتماعی هم چنان لاینحل مانده است. واقعیت ماجرا این است تعداد قابل توجهی از ساکنان این محله که در منازل مسکونی کوچک با قطعات ۴۰، ۵۰ و ۶۰ متری زندگی میکنند، مدتهاست هیچ پیام مثبتی مبنی بر اینکه بتوانند به گفتههای مسئولان اعتماد کنند، دریافت نکرده اند. بیاعتمادی اهالی منطقه نسبت به گفتهها و وعدههای مسئولان تا آنجا پیش رفته که بسیاری حاضر به فروش ملک خود به شهرداری برای بهسازی بافت نیستند.
۳۲ سال انتظار برای رسیدن امکانات به وکیل آباد
در انتهای بلوار وکیل آباد و در نقطه ای که به خط مرزی این شهر با طرقبه و شاندیز نزدیک میشویم « قلعه وکیل آباد» را کمی قبلتر از دوراهی طرقبه–شاندیز مشاهده میکنید که انگار در لحظه از نقطه بالای شهر به نقطهای در پایین شهر پرت شده اید. خیلی نمیتوان سراغی از نظم در ساخت وساز یا همگونی پیاده روها را در کوچه پس کوچههای این محله گرفت و بیش از ۳۰ سال است که مسئولان شهر و شهرداری رغبتی برای بازسازی این قسمت فراوش از شهر نشان ندادهاند. حوالی دهه ۷۰ شهرداری مشهد تصمیم گرفت برای وکیلآباد طرح بهسازی تهیه کند که پس از کشوقوسهای فراوان به هیچ نتیجه مشخصی نرسید و خبری از طرح نشد، اما همه املاک مردم در اصطلاح فریز و اجازه ساختوساز از مردم گرفته شد. سال ۱۳۸۶ بنا بر تفاهم نامه هایی که شهرداری منعقد کرد قرار شد برای این محله فضای بازی و پارک احداث شود اما هنوز پس از گذشت ۲۶ سال کسی سراغ این تفاهم نامه ها و قرار داد ها را نگرفته است. شهرداری مشهد حتی در سال ۱۳۸۹ مجوز تملک ۱۰۰ هکتار زمین از قلعه وکیل آباد را به شرکت سپهر هشتم داد اما هنوز هیچ اقدامی برای نوسازی و بازسازی آن انجام نداده است.
۳۰ سال انتظار برای خروج از بلا تکلیفی
درست چسبیده به شهر مشهد دقیقا در نقطهای که تابلوی حوزه استحفاظی شهرستان طرقبه و شاندیز چشم رانندگان را به خود جلب میکند زمینهای بلاتکلیف بسیاری مانند اراضی دانشگاه آزاد و موتوری شهرداری و اداره پست قرار دارد که نه جزو مشهد است و نه در دایره تکلیف طرقبه و شاندیز قرار دارد و لذا بلا استفاده رها شده است. مسئولان مشهد و طرقبه شاندیز نه اجازه میدهند که این اراضی توسط مردم احداث شود و نه خود تمایلی برای آبادانی این اراضی دارد لذا بلاتکلیفی و سر دواندن مردم را بر هر تصمیم دیگری در طی ۳۰ سال گذشته ارجح دانستند.
پارک ارواح
کوهستان پارک مشهد یکی دیگر از پروژههای بلاتکلیف و بدون صاحبی است که ۱۱ سال از تعطیلی آن میگذرد و از پارکی که روزی منشا نشاط و شادی برای مردم مشهد و زائران بود تنها مشتی آهن پاره بر روی کوه جلوه میکند که بیشتر شبیه پارک ارواح شده است. اگر چه در طی این ۱۱ سال هر یک از شهرداران و اعضای شورای شهر اظهار نظرهای متفاوتی برای احیای آن داشتند اما طرح احیای این پارک هم سرنوشتی جز ظرحهای عمرانی دیگر ندارد. سال ۹۱ تعدادی از دستگاههای کوهستان پارک شادی مشهد توسط اداره استاندارد پلمب شد، زنجیره پلمب دستگاهها به علت نداشتن استاندارد ادامه یافت تا اینکه کل مجموعه کوهستان پارک برای همیشه پلمب شد و این در مجموعه نیز اختلافات بانک دی و بنیاد شهید و شهرداری هم چنان موضوع احیای آن را لاینحل گذاشته است.
شاید وقتی دیگر
۳۰ سال برای به ثمر رسیدن یک طرح و یا انسجام مدیریت شهری برای خدمت شهروندان زمان کمی نیست و لذا با این روشی که شهرداری و استانداری خراسان رضوی برای حل مشکلات در پیش گرفته اند بعید میدانم سن بسیاری از شهروندان به اتمام نوسازی و یا بهسازی یکی از این محله قد بدهد. این همه طرح بلاتکلیف و ناتمام با قدمت ۳۰ ساله کالبد و روح مشهد را میآزارد آنوقت سخنگوی شورای شهر یکسال است انرژی شورا را بر محور رایگان کردن بلیط اتوبوس به منظور خدمت به زائران بنا نهاده است که البته پس از یک سال تبلیغات موفق به عملیاتی کردن همین شعار هم نشدند.
من به عنوان یک شهروند ماندهام که برای شهر من چه افرادی تصمیم میگیرند و این چه مدل اداره کردن یک شهر است که این همه زخمه کهنه بر کالبد خود دارد که تمام ریشه آن هم اختلافات دولتی است؟! مسئولان خراسان رضوی سالهاست که برای احداث بزرگراه مشهد -چناران در میانه راه ماندهاند؛ برای تعیین تکلیف منطقه صنعتی غرب مشهد در جا میزنند؛ برای اتمام متروی مشهد-گلبهار روی ریل بی خیالی حرکت میکنند و برای سایر آرزو های بزرگ دیگر مانند راه اندازی قطار سریع السیر و یا قطار برقی مشهد-تهران نقشه میکشند و هنوز هم بر مدار وعده و وعید در سخنرانی هایشان تکیه دارند.