«فجر» رنگ ها ...

گروه تعاملی الف،   4021114001 ۸ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱۱ تکراری یا غیرقابل انتشار
 «فجر» رنگ ها ...

گروه تعاملی الف - مهدی نورمحمدزاده:

دهه فجر و جشن‌هایش، از جمله موضوعاتی است که همه ما به نوعی با آن رابطه و حتی خاطره داشته‌ایم. اما جالب است که با گذشت زمان و رشد نسل‌های جدید، نگاه، تفسیر و حتی تعلق خاطر نسبت به این رسم و آیین هم تفاوت‌هایی کرده است. برای هم نسلان من که سال‌های کودکی و نوجوانی‌شان در دهه شصت و هفتاد گذشته، معنای دهه فجر نوعی جشن و سرور فرهنگی و عمومی بود که جذابیت و شیرینی جشن‌های آن، قواعد خشک و رسمی مدارس را به هم می‌زد و فضای پرشور و هیجانی را برایمان خلق می‌کرد. اشارات ذیل نگاهی است دوباره، به برخی نوستالژی‌های دهه فجر نوجوانان دهه شصت و هفتاد.

تزئین مدرسه و کلاس‌ها با کاغذهای رنگی و پرچم‌های سه رنگ اولین نشانه نزدیکی دهه فجر بود! حتی بچه‌های ابتدایی که چیزی از تقویم و تاریخ نمی‌دانستند، با دیدن آن همه تنوع رنگ آن هم در روزگار تک رنگی و تیره پوشی، دو ریالی شان می‌افتاد که انگار راستی راستی پای جشن و سرور و شیرینی در میان است. با رسیدن روز 12 بهمن، دیگر معلم ها زیاد سخت نمی‌گرفتند و بساط جشن‌های مدرسه‌ای و کلاسی بر پا می‌شد.تقلید صدا، تاترهای آبکی و خنده دار، روزنامه دیواری‌های پر از شعار و کلیشه، سرودهای انقلابی و پخش شیرینی و میوه پای ثابت همه جشن‌های مدارس بود. بلندگوی مدرسه هم مثل تلویزیون، آنقدر سرودهای انقلابی را پخش می‌کرد که حتی بچه‌های رفوزه کلاس هم که توان حفظ کردن یک بیت شعر را نداشتند، سرود «قسم به اسم آزادی...» را از حفظ چه چه می‌زدند!

با آغاز دهه فجر، سریال‌ها و فیلم‌های تکراری تلویزیون هم شروع می‌شد.«چاق و لاغر»، «خبرنامه» و «جستجو» سریال‌های برنامه کودک بودند که دیگر همه سکانس‌هایش را از حفظ بودیم. اما باز می‌نشستیم به تماشای زرنگ بازی های اسماعیل و حوادث تلخ و شیرین قهوه‌خانه بین راهی شان. می‌خندیدیم از حماقت‌های چاق و لاغر و قهقهه  زدن ژیان قرمز رنگشان و غرق خیالات و آرزوهای بچگانه می شدیم با دیدن مامور X625 که آدم آهنی بود و آن طور با ادا و اطوار قدم بر می داشت و حرف می‌زد.

گاهی هم گریه‌مان می‌گرفت از گیر افتادن اندرزگو و پایان تلخ  فیلم «تیرباران»، چون پیش خودمان فکر می‌کردیم این دفعه اندرزگو با آن هوش و زرنگی‌اش، موفق به فرار می‌شود و بازهم ماموران ساواک را قال می‌گذارد.

بعد این همه سال هنوز هم نمی‌دانم که چرا همیشه دلمان به حال چاق و لاغر بیچاره می‌سوخت و دوست داشتیم برای یکبار هم که شده در ماموریت‌شان موفق شوند و سرکوفت‌های رییس بزرگ را نشنوند! انگار نه انگار که آنها با مامور احمق ساواک همکار بودند و قصدشان خرابکاری در جشن‌های دهه فجر! بچه‌های سرویس با کلی خواهش و تمنا، بالاخره رضایت آقا جلیل را هم گرفته بودند برای تزئین داخل مینی بوس. فقط شرط گذاشته بود که تزئینات کم باشد و بدون عکس. نیم ساعت وقت داشتیم تا آمدن آقا جلیل. وقتی از دفتر مدرسه بیرون آمد و سوار ماشین شد، بیچاره هنگ کرد. مینی بوس اش شده بود عین ماشین‌های رنگارنگ پاکستانی! داد و فریاد و کلی بد وبیراه نثارمان کرد وقتی دید که به آینه راننده هم رحم نکرده‌ایم و روی عکس سه درچهار بچه هایش، چندتا عکس چسبانده ایم!

جشن‌های سازمان‌ها و ادارات دولتی هم برقرار بود و جای خود داشت. سخنرانی‌های تکراری مقامات هر چه قدر برای ما خسته کننده بود و بی‌فایده، همان قدر فیلم‌های سینمایی پایان مراسم جذاب بود و پر هیجان. در روزگاری که نه ویدئو قانونی بود و نه تلویزیون سرش به تنش می‌ارزید، همین فیلم‌های آرتیست بازی و اکشن خودش آخر لذت و هیجان بود برای نوجوانانی مثل ما!

یکی از همین برنامه‌ها بود که به تماشای فیلم «تشکیلات» نشستیم، حرص مان در آمد وقتی «رویا» با آن عینک دودی درشتش، قر می‌آمد و می خواست از همسر سابقش محمود، اطلاعات تخلیه کند. چند جایی از فیلم هم صحنه های هفت تیرکشی و بروسلی بازی داشت که صدای سوت و کف تماشاگران بلند می شد و سالن سینما غرق تشویق و هیجان می‌شد. فقط یک بسته کاغذ رنگی داشتیم که آن را هم من از مدرسه جایزه گرفته بودم. ناچار فکرمان رفت سراغ دفتر مشق‌های پر شده که می‌توانستیم صفحات آن را مثل تزئینات کاغذی برش بزنیم و آویزان کنیم از در و دیوار خانه! وقتی مادر فهمید داد و فریادش بلند شد، اما بالاخره با وساطت پدر، مادر هم کوتاه آمد و برای اولین بار اتاق‌های خانه را هم در ایام دهه فجر تزئین کردیم. لابلای کاغذهای تزئین و عکس‌های امام، با خط خرچنگ قورباغه‌مان چند پوستر هم طراحی کردیم و وسطش نوشتیم:«فجر بایرامیز مبارک اولسون»!

مراسم و جشن های مساجد، کمی متفاوت بود. چاشنی شور و هیجانش کم بود و مایه سخنرانی و خاطره گویی‌اش غلیظ و پر رنگ.گاه هم سرودی خوانده می‌شد و یا شاعری جویای نام، با شعرهایی نه چندان پر بها، خلق الله را به فیض می‌رساند.البته غالب بچه‌ها بی‌خیال این مراسم، منتظر پذیرایی آخر مجلس بودند و یا در حال دید زدن پیرمردهایی که با طنین بلند شاعر یا سخنران مجلس، چرت شبانه شان پاره می شد و مثل فنر از جا می‌پریدند!

یادم هست یکی از این مساجد که خواسته بود مثلا خلاقیت به خرج بدهد و در کنار جشن دهه فجر، کاری فرهنگی هم بکند، آخر شب برای کودکان و نوجوانان محله، برنامه پخش فیلم گذاشته بودند. آن هم چه فیلمی! «توبه نصوح» محسن مخملباف. بچه‌هایی که آن شب به تماشای از قبر برخاستن «لطف علی خان» نشستند، تا یک هفته، شب‌ها بی خیال رفتن به دستشویی گوشه حیاط شدند و!...

آن سال‌های پرخاطره با همه سادگی‌اش گذشت و رسید به این سال‌ها. نمی‌دانم بچه‌های امروز با شنیدن عنوان «دهه فجر» چه تصاویر و تصوراتی به ذهنشان می‌آید. اصلا نمی‌دانم جشن و تزئینی در مدارس و کلاس‌ها هست یا نیست؟! حتی این را هم نمی‌دانم که بچه‌ها از انقلاب و امام چه می‌دانند و چه‌ها نمی‌دانند!؟ اما یک چیز را خوب می دانم، اینکه سال‌های بعد هیچ قلمی از نوستالژی‌های دهه فجر و خاطره انگیزی سریال «معمای شاه» چیزی نخواهد نوشت!

دیدگاه کاربران

ناشناس۳۳۷۷۷۶۷۱۰:۰۴:۴۵ ۱۴۰۲/۱۱/۱۴
دهه فجر یادآور از جان گذشتگی ملت ایران در راه مبارزه با رژیم طاغوت است.
نعیم۳۳۷۷۷۷۷۱۰:۱۸:۳۶ ۱۴۰۲/۱۱/۱۴
در ایام پیروزی انقلاب اسلامی کراواتی کنار روحانی بی حجاب کنار چادری همه یک رنگ یک دل
a۳۳۷۷۸۳۳۱۱:۱۰:۳۸ ۱۴۰۲/۱۱/۱۴
امروز مردم و حاکمیت در کنار هم هستند.
علی۳۳۷۷۸۶۳۱۱:۳۰:۵۴ ۱۴۰۲/۱۱/۱۴
بله در بدو پیروزی انقلاب تا پایان جنگ، نه از اختلاس خاوری ها، رفیق دوست ها، پتروشیمی ها، چای دبش ها، و کم کاری مدیران، نه تنها خبری نبود، بلکه مردم و مدیران انقلابی واقعی، سفره هایشان هم شبیه هم بود و اگر نبود، برای همه نبود. نمایندگان انقلابی شان هم در صف گرفتن شاسی بلند بی نوبت نبودند. چیزی به نام اصلاح طلب و اصول گرا نداشتیم، و اصلا از زمانی که این دو قطبی ها شروع شد، جمع آوری غنائم و یارگیری ها چه حق و چه ناحق شروع شد که به این روز افتادیم. به هر حال یادش بخیر.
امید یاوری دارانی۳۳۷۷۹۰۹۱۲:۴۳:۴۹ ۱۴۰۲/۱۱/۱۴
در انروزهای شیرین صداقت موج می زد هر کس با هر عقیده و مرامی صادق بود .در انروزها نفاق و دورویی و چاپلوسی جایی نداشت . مردم اگر چه شاید رنگارنگ بودند اما هر کس خودش فقط یک رنگ و یک رو داشت. چیزی که ان صداقت را از مردم گرفت و هر کسی را رنگارنگ کرد تا بلکه جامعه را یکرنگ کنند ریا و تزویر و شیفتگی پست و مقام بود . بما گفته بودند و حتی خودمان دیده بودیم که ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت. آرزوهای شیرین مردم در بهمن 57 را کسانی خراب کردند که منافق بوده و هستند و برای دست یافتن بر ثروت و قدرت از هیچ کاری فروگزار نخواهند کرد. انهایی که طلبکار این مردم هستند چون فکر می کنند اگر انها نبودند روزگار مردم بدتر از این بود و چون حالا اینها هستند باید به همین که دارند دلخوش باشند . اما غافل هستند که ادمها همه رفتنی هستند و البته ظلم هم تمام شدنی است و پرچم الله در زمین به اهتزاز در خواهد امد.
ناشناس۳۳۷۷۹۳۰۱۳:۰۷:۵۸ ۱۴۰۲/۱۱/۱۴
الان همه چی دولتی و حکومتی شده
ناشناس۳۳۷۷۹۴۸۱۳:۳۰:۱۹ ۱۴۰۲/۱۱/۱۴
الان کمتر شده حتی در صدا و سیما در مناسب هایی مانند ماه رمضان کمتر فیلمی با مضمون این ماه ساخته می شود
احمدی۳۳۷۷۹۷۲۱۴:۱۳:۰۴ ۱۴۰۲/۱۱/۱۴
هزینه تزئین کلاس رو با پول توجیبی مون می دادیم. دهه فجر سال 63 ؛ کلاس اول راهنمایی، مدرسه راهنمایی شهید سیداحمد موسوی، نورآباد ممسنی. هر نفر 30 ریال پرداخت کردیم برای تهیه لوازم تزئین کلاس
yektanetتریبون

پربحث‌های هفته

  1. تکرار بازی سیاسی با مذاکره؟!

  2. قانون عفاف و حجاب کجاست؟/ وقتی گرانی خودرو را هم به علم‌الهدی ربط می‌دهند!/ جای درست لاریجانی؟

  3. جمعیت اتباع افغانستانی مقیم ایران بیش از ۶ میلیون نفر است

  4. بازگشت روحانی به سیاست با پرواز در خواب/ نسخه‌ جدید لاریجانی/ ادعای تازه درباره تابعیت فرزندان ظریف

  5. اتحادیه اروپا از جان ایران چه می خواهد؟!

  6. بدهکاران، طلبکار شدند!

  7. آن تجربه تلخ را تکرار نکنید

  8. نفوذی‌ها چه کسانی و در کجاها هستند؟

  9. وقت مقابله‌ به‌ مثل با اروپا نرسیده؟

  10. فمینیسم ایرانی و عبور از سکولاریسم

  11. آواز خواندن یک روحانی با تک نوازی ویولون

  12. اعتماد به ترامپ خطاست/ عراقچی علیه ساده‌سازی اصلاح‌طلبان/ شمشیر وفاق زیر گلوی مجلس

  13. با "مرد دیوانه" چگونه باید رفتار کرد؟!

  14. آدرس غلط روی تابلوی پاستور/ ظریف نباشد چه کسی جواب ترامپ را بدهد؟!/ پیامک‌هایی با مضمون خیانت که به نمایندگان مجلس ارسال می‌شود!

  15. درد بیمار و ناز طبیبان !

  16. ادعاهای غير واقعی درباره اقتصاد ایران

  17. انتقاد تند محمد مهاجری به پایداری‌‌چی‌ها و جلیلی

  18. چند نکته درباره تعامل عبدالحمید با دولت/ آیا پزشکیان همه صداهای اطراف خود را می‌شنود؟/ اولین قطعنامه فصل مدارا

  19. یارانه‌ها واریز شد

  20. تنها فرمولی که دولت های ما بلدند!

  21. فردوسی‌پور و فرش قرمزی که پهن نشده!

  22. نظرات برگزیده مخاطبان «الف»: اول قدرت بازدارنده همتراز، سپس مذاکره با آمریکا/ اقدام اروپا، نشان‌دهنده فعال‌شدن مکانیسم ماشه است

  23. شبیخون دلاری به صنعت خودرو !

  24. روایت عجیب حسن روحانی از نامزدی اش در انتخابات/ خواب سیدمحمد خاتمی را دیدم!/ خاتمی را زیر بالم گرفتم و به آسمان بردم!

  25. کمالوندی: ظرفیت غنی‌سازی را افزایش دادیم  

آخرین عناوین