«فرهنگ هزاره»
(یک جلدی)
تالیف: علی محمد حقشناس (باهمکاری حسین سامعی و نرگس انتخابی)
ناشر: فرهنگ معاصر، چاپ سیام 1396
1996 صفحه، 85000 تومان
****
در خیابان پرسه میزنید و به قول امروزیها دور دور میکنید. تابلوی قرمزی با بوی ادویه تند مشامتان را پر میکند. چندان گرسنه نیستید اما خیلی سریع دستتان را دراز میکنید و دهانتان را پر. نیازی به جویدن نیست، سس لغزندهاش میکند و نوشابه پایینش میبرد. سیر شدهاید اما حس خوبی ندارید. سلامتی را میدهید و سریع و خوشمزه چاق میشوید.
داستان ترجمه با گوگل به این عصرانه فستفودی شباهت بسیار دارد: زندگی مدرن را یک پیتزا ببینید، یک تکهاش مکدونالد است، یک تکهاش گوگل ترنسلیت. دانشجو میخواهد کارش راه بیفتد، انگیزه یادگیری ندارد. البته مقاومتی هم نمیکند، یاد گرفت گرفت، نگرفت هم نگرفت. سریع و بی دردسر معنای واژه را در متن خود میچسباند. و نمره چه قدر خوشمزه است!
باید گفت که نگارنده کمی اغراقآمیز با مساله برخورد کرده و درددلهای معلمیاش را با آن آمیخته است. دیکشنریهای الکترونیکی و آنلاین مزایایی قابل توجه هم دارند که اتفاقاً به ارتقای سلامت و اجابت مزاج علمی میانجامد، از جمله سرعت و سهولت دسترسی، دامنه لغات پوشش داده شده بیشتر، امکانات تلفظ صوتی به جای الفبای آوانگار، روزآمد شدن خودکار و ... . حتی گویا برخی ناشران بزرگ مانند مکمیلان، انتشار دیکشنریهای کاغذی را متوقف کردهاند و به پدید آوردن نسخههای دیجیتال روی آوردهاند. منصفانه باید گفت که مطالعات علمی انجام شده درباره مقایسه دیکشنریهای دیجیتال و کاغذی به نتایجی یکدست نرسیدهاند و همچنان باب بحث و بررسی در این حیطه باز است. اما در این نوشتار، نگارنده میخواهد یکی از فرAهنگهای جدید و بسیار مهم انگلیسی-فارسی یعنی «فرهنگ هزاره» را با مهمترین و پرکاربردترین دیکشنری و سرویس ترجمه آنلاین یعنی گوگل ترنسلیت مقایسه کند و دلایلش را برشمارد که چرا همچنان «فرهنگ هزاره» را به گوگل ترنسلیت ترجیح میدهد. چرا پیدا کردن معنای واژه در سرویس گوگل او را از این بینیاز نمیکند که هزاره را نیز حتماً برای جستجو ورق بزند. انگار پازل معنای واژه بدون هزاره در ذهنش تکمیل نمیشود اما عکس آن صادق نیست. چرا؟
اول آنکه با هزاره میتوان دوست شد؛ مانند رفیقی همراه در ترجمه و یادگیری زبان او را در بغل داشت؛ هزاره با تو حرف میزند، نگاه میکند، اخم میکند؛ ... . گوگل ترنسلیت صرفاً یک «ماشین» ترجمه است که با غرور و هل من مبارز طلبی اطلاعات را به تو دیکته میکند.
دوم آنکه در هزاره میتوان نوشت، بعضی مداخل را با ماژیک برجسته کرد، جستجوهای چندین و چند باره را با گذاشتن علامتی مشخص کرد تا بدانی چه واژهای را بیشتر فراموش میکنی، با چند بار جستجو هر واژه را یاد میگیری، واژههایی را که املای گیجکننده دارند مشخص کرد و ... . موارد مهم برای هر شخص میتواند متفاوت باشد. بدین ترتیب، هزاره خودش یک مسیر میشود برای یادگیری و نه صرفاً یک ابزار. یادگیری واژگان یک پروسه میشود و نه صرفاً یک پروژه.
سوم آنکه وقتی هزاره را باز میکنم، انگار پای درس زبانشناسان برجستهای چون مرحوم استاد علیمحمد حقشناس، حسین سامعی و نرگس انتخابی مینشینم. هویت و روح دانشوری و پژوهشگری در آینه هزاره به صورتم میتابد. گوگل ترنسلیت به اندازه هزاره برایم «کلاس درس» نیست.
چهارم آنکه هزاره مثل یک کافه است که تو در آن با واژهها قرار میگذاری. باید با واژهها مثل آدمها رفتار کنی و قواعد ارتباط سازنده انسانی و راهورسم دیالوگ را بهجا آوری: کنجکاوی و علاقهمندی و گوش دادن فعال. تا واژه را دوست نداشته باشی نمیتوانی باب گفتگو را باز کنی. برای اینکه چیزی را یاد بگیریم نخست باید دوستش داشته باشیم. در گوگل ترنسلیت نمیتوانم با واژهها قرار بگذارم و با «ایشان» گفتگو کنم.
پنجم آنکه هزاره در بسیاری از واژهها اطلاعاتی بسیار گستردهتر و دقیقتر از گوگل ترنسلیت به دست میدهد، هم در مقام ترجمه و هم در مقام یادگیری زبان. در واقع، تفاوت کار آنالیزهای آماری ماشین با نظر عالمانه زبانشناسان برجستهای که به تالیف هزاره همت کردهاند، اینجا برجسته میشود. برای نمونه:
1- مدخلهای دستوریای که در فارسی معادل مشخص و روشن ندارند، مانند the را در نظر بگیرید. در سرویس ترجمه گوگل صرفاً یک کلمه برای the پیشنهاد میشود: «این». اما در هزاره در حدود دو صفحه، کاربردهای the به کمک مثالهای ترجمهشده توصیف شده است. در واقع، «مدخلهای دستوری توصیفی از جمله ابتکارهای خاص این فرهنگ است».
2- در بیان معادلهای فارسی سرمدخلها، هزاره در هر حوزه معنایی یک سرمدخل، معادلهای ناهمطراز را که نمیتوانند به جای هم به کار روند، به کمک نقطهویرگول از هم جدا کرده است و معادلهای همطراز را با ویرگول. به عنوان مثال، حوزه معنایی 2 از مدخل baby: (صفت-گونه) بچه <a baby elephant; a baby boy> ؛ بچهگانه <baby face> ؛ کوچک <baby car> و حوزه معنایی 4 از همان مدخل: (به طعنه) بچه، بچهننه، لوس.
3- هزاره علاوه بر تقسیم معادلها به حوزههای معنایی مختلف و آرایش آنها به صورت معادلهای همطراز و ناهمطراز، انواع اطلاعات واژگانشناختی را هم در درون مدخلها آورده است تا «مراجعهکننده به کمک آنها بتواند به سریعترین و آسانترین وجه به مناسبترین معادل از میان معادلهای هر سرمدخل دست یابد». این اطلاعات واژگانشناختی، پیش از معادلهای مربوط و در درون دو پرانتز یا دو قلاب به دست داده شدهاند و معلوم میکنند که «هر معادل در چه کاربردی، چه موقعیتی، چه بافتهایی یا در چه گویشی یا سبکی به کار میرود». این ویژگی نیز از ابتکارات هزاره است. علاوه بر اطلاعات واژگانشناختی، مثالهای انگلیسی ترجمه نشده که در درون < > قرار داده شدهاند، دریافت معادلها را برای مخاطب آسانتر میکند.
4- برخی واژهها دارای معانی و کاربردهایی هستند که تنها در متن معادلپذیر میشوند. هزاره برای این نوع معانی و کاربردهای غیرمستقل، متنهایی در نظر گرفته و آن معانی و کاربردها را با بعد از آن متنها آورده است. این، در ترجمه کمک بسیار راهگشا و بزرگی است. مثلاً عبارت with a dash of pen که در گوگل ترنسلیت به صورت «با یک تکه قلم» معادلیابی شده است، در هزاره ذیل مدخل dash آمده و به این صورت ترجمه شده: با یک نیش قلم. به همین ترتیب، اصطلاحات، ضربالمثلها، تکیهکلامها و ... که خیلی وقتها در گوگل ترنسلیت به صورت کلمه به کلمه و نامفهوم معادلیابی میشوند، در هزاره معادلهایی دقیق دارند. ضعف فاحش دیگری که گوگل ترنسلیت در مقایسه با هزاره دارد، ترجمه «افعال گروهی» است که گاهی به نتایج فاجعهبار منجر میشود. و این چهار، همه موارد نیست.
ششم آنکه جستجوی واژه در گوگل ترنسلیت بسیار سادهتر و سریعتر از هزاره است و باد آورده را باد میبرد، یعنی سریعتر هم فراموش میشود. در واقع، در روانشناسی یادگیری و حافظه میگویند هر چه سطح پردازش (level of processing) عمیقتر باشد، یادگیری عمیقتر و بازیابی از حافظه آسانتر خواهد بود. پیدا کردن واژه در هزاره سختتر است اما سطح پردازش نیز عمیقتر.
اما نکتهای نیز نباید از قلم بیفتد: استاد شفیعی کدکنی درباره مرحوم استاد غلامحسین مصاحب، پدر دانشنامهنویسی نوین ایران چنین میفرمایند: «طراز کار ِ او سرمشق آیندگانی خواهد بود که بخواهند ما را از منجلاب جهل و تنبلی ِ موجود نجات دهند. مصاحب «استاد» من نبود ولی از او بیش از بسیاری از استادانم آموختم.» (ماهنامهی مهرنامه، شماره ۱۶ ص ۲۱۶و۲۱۵) اما در حوزه تولید و نشر کتب مرجع بر اساس سنجهها و معیارهای نوین علمی، روزگاری مردی با خون دل و پشتکار عاشقانه راهی بیبدیل گشود و با ایجاد امکاناتی کمنظیر، شرایطی برای متخصصین فراهم کرد تا «طراز کار» مصاحب را در روزگار ما ارائه دهند. خدمت سترگ داوود موسایی به فرهنگ این مرز و بوم را، که هزاره یکی از دهها تولید «فرهنگ معاصر» اوست، هرچند هم که معاصران بهشایستگی قدرش ندانند، آیندگان ارج مینهند. «طراز کار او سرمشق آیندگان خواهد بود».
*دکترای روانشناسی سلامت