درحالیکه از عمر دولت دوازدهم حدود دو ماه و نیم بیشتر باقی نمانده انتظار است دولتمردان تمام هموغم خود را معطوف به حل مشکلات مردم نمایند. بنابراین ضرورت دارد دولت بر اساس اجماع یا همراهی حداکثری با احزاب و جریانات سیاسی مختلف حرکت کند تا با اتخاذ تصمیمات صحیح، مشکلات عدیده مردم را کاهش دهد یا رفع نماید. اما رصد و بررسی اظهارات مقامات دولتی بیانگر آن است که قرار نیست در هفتههای پایانی بر مدار وحدت و اجماع ملی تصمیمات گرفته و عملیاتی شوند.
در آخرین مورد حجتالاسلاموالمسلمین حسن روحانی روز چهارشنبه 29 اردیبهشتماه 1400 در جلسه هیئت دولت با بیان اینکه واقعاً عجیب است زمانی که میخواهیم تحریم را برداریم یک عده مرثیه میخوانند و ناراحت میشوند، عنوان کرد: «نمیشود عدهای بگویند ما به فکر مردم هستیم، اما وقتی میخواهد تحریم برداشته شود ناراحت باشند و روضهخوانی کنند. مرثیهخوانی برای زندگی مردم با روضهخوانی برای برداشته شدن تحریم قابلجمع نیست».
رئیسجمهور در ادامه بیان داشت: «دوران قبل تمامشده، بعضیها هم در آن زمان به مذاکرهای نرفتند مگر اینکه یک قطعنامه علیه ایران گرفتند و آمدند. اما من امروز به مردم قول میدهم پایان مذاکرات وین پیروزی ملت ایران است و ما همین امروز همقدمهای بزرگی در این زمینه برداشتهایم».
توجه به سخنان بالا بیانگر ادامه یافتن ادبیات همیشگی رئیسجمهور حتی در روزهای واپسین است. بهطورکلی یکی از سیاستهای همیشگی دولت یازدهم و دوازدهم توهین و تحقیر مخالفان سیاسی بوده است. آخرین سخنرانی جناب رئیسجمهور نیز در این راستا قابل ارزیابی است.
در نظام مردمسالاری جمهوری اسلامی ایران انتظار است تأکید ویژهای بر احترام به منتقدان وجود داشته باشد. اما متأسفانه هیچوقت دولت مستقر ارزش و جایگاهی برای اظهارنظرهای نهتنها مخالفان بلکه منتقدان نیز قائل نبوده است.
ناگفته پیداست قطعاً هیچ فردی در بین مسئولان، جریانات و گروههای سیاسی وجود ندارد که از رفع واقعی تحریمهای کشور خوشحال نشود. البته تجربه خلف وعده و بدعهدی کشورهای غربی، علیالخصوص ایالاتمتحده ثابت کرده است که آنها پایبندی به قول و قرارهای خود هیچوقت نداشته و ندارند.
دراینباره یادآوری تجربه برجام بسیار میتواند کمککننده باشد. درحالیکه ایران به تمام تعهدات خود عمل کرده بود اما سنگاندازی و در نهایت خروج آمریکا از توافق، آن را در لبه پرتگاه قرار داده بود. در حال حاضر نیز هیچ تضمینی وجود ندارد که مقامات فعلی یا دولتهای بعدی آمریکا به تعهدات خود حتی به فرض رسیدن به توافقی برابر و متوازن پایبند باشند. به عبارتی بهتر بیشتر انتقادات نیز از این زاویه توسط مخالفان سیاسی دولت مطرحشده است.
در مقابل این توصیههای دلسوزانه، فهرست بلندبالای بیاحترامی به منتقدان برای همیشه در کارنامه دولت دوازدهم ثبتشده است. با نگاه کردن به گذشته، شاید انتظار اینکه در هفتههای پایانی، مقاماتی که بیش از هفت سال و نیم اینگونه رفتار کردهاند تغییر رویه دهند سخت و دور از انتظار باشد.
البته واضح و مشخص است که اصل انتقاد به دولت بهمنزله آن نیست که حتماً منتقدان صحبتهای درست و دقیقی داشتهاند بلکه مسئله آن است که نه این دولت بلکه تمام دولتهای آینده هم موظف هستند که در قبال نقدها، صبور باشند و در صورت درست بودن سخن دیگران، مسیر تصمیمگیریهای خود را تغییر دهند. لذا اینکه به منتقدان و مخالفان اجازه صحبت داده نشود، یا به آنها توهین شود و با الفاظی مانند کمسواد، بیسواد، کاسب، متوهم، عصر حجری و ... مورد خطاب قرار گیرند صرفاً مبتنی بر نیت خوانیهای شخصی و به دور از انصاف و جوانمردی است و به اصلاح سیاستها منجر نمیشود.
کاش دولت حداقل در هفتههای پایانی رویه نادرست خود را اصلاح کند تا نام نیکی از خود به یادگار بگذارد. مسئله مهمتر این است که کمتر از یک ماه دیگر قرار است انتخابات ریاست جمهوری برگزار شود و تشدید تنشهای در سطح حاکمیتی، تأکید بر دو قطبیسازیهای کاذب، به میان کشیدن بحث مذاکرات خارجی و ... ممکن است علاوه بر ضربه زدن به منافع ملی به کاهش مشارکت در سطح جامعه نیز منجر شود که بالطبع همگان از این اتفاق متضرر خواهند شد. بنابراین اعضای دولت از این دیدگاه نیز ضرورت دارد حداقل در چند هفته آخر از ادبیات تفرقه و خطکشی بین مردم فاصله بگیرند و تلاش نکنند یک وعده نامشخص را به محور رقابتهای انتخاباتی تبدیل کنند