اظهارات آقای فریدون عباسی نماینده محترم مردم کازرون و کوه چنار درباره خودروهای شاسی بلندی که به نمایندگان مجلس داده شده بازتاب منفی زیادی در افکار عمومی داشته است. این گفتگو که مایه اصلی آن انتقاد از نسبت دادن خودروهای شاسی بلند یادشده به زمان فاطمی امین و بی وجهی استیضاح وزیر صمت به دلایل مشابه بود، رفته رفته وارد اصل ضرورت واگذاری برخی خدمات به نمایندگان از جمله خودروی با کیفیت و ایمن شد. آقای عباسی در این زمینه گفته است:
...عدهای هم فکر میکنند که این یک موضوع غیرقانونی نیست و امتیازی به آنها داده میشود و واقعا هم نیاز دارند به خصوص نمایندههایی که مرتب و هر هفته در راهها رفت و آمد میکنند تا به حوزه انتخابیه سر بزنند من اگر بخواهم در این زمینه اظهارنظر کنم میگویم که باید برای رفت و آمد خودروی ایمن به آنها داده شود...
...بالاخره این همه هزینه میکنند برای اینکه کسی نماینده بشود و در مجلس بماند و این همه سرویس به او میدهند فقط خودرو نیست که مردم به خودرو توجه کنند و تصور کنند خرج زیادی برای نماینده میشود من که این حرف را به شما میزنم حقوقم را از مجلس نمیگیرم من حقوقم را از محل خدمتم میگیرم ضمن اینکه حقوق من از مجلس هم بیشتر است...
...نظام روزانه و دقیقهای هزینه میکند تا این نماینده در مجلس بنشیند این همه کارمند، خودرو و ساختمان که نگهداری همه اینها هزینه است، چقدر پول هواپیما داده میشود و چقدر پول دفاتر نمایندگان است. چرا باید این گدابازیها را درآوریم و به ماشین شاسی بلند گیر بدهیم؟ مگر قیمت ماشین شاسی بلند چقدر است؟...
در یک شرایط عادی اجتماعی و اقتصادی این اظهارات شاید نه تنها ایرادی نداشته باشد بلکه با رعایت شفافیت و برخی شرایط دیگر قابل دفاع هم بنماید. اما مشکل این نماینده و اغلب سیاستمداران ما همین است که متاسفانه متوجه حساسیت شرایط موجود نیستند. همان حساسیتی که پای ثابت خطابه های سیاسی خودشان برای مردم است و در کنارش معمولا از آن «پیچ» معروف تاریخ هم سخن می گویند!
ماجرا وقتی بدتر می شود که این سیاستمداران عنان کلام را هم ولو در حد یک تعبیر و یک کلمه از دست بدهند و کل آن سخنان ظاهرا معقول و قابل دفاع خود را زایل کنند.
این نماینده محترم قاعدتا می دانند که اظهار نظرها و رفتارهای انسانی در یک شرایط واقعی معنا می یابند نه انتزاعی . در یک عالم مجرد عقلی آنچه ایشان درباره ضرورت ارائه خدمات به نمایندگان گفته اند چنانکه گفته شد شاید با رعایت شرایطی معقول بنماید اما در عالم واقعیت موجود - که ایشان هم به عنوان یک شهروند و به نمایندگی از بخشی از مردم از سختی های بی شمارش بی خبر نیستند- اینطور فارغدلانه سخن گفتن درباره خودروهای گران قیمتی که «باید» در اختیار نمایندگان باشد و انتقاد از آن را «گدایی» خواندن، وجهی که ندارد هیچ؛ شایسته بسی انتقاد و سرزنش هم هست. سزاواری این سرزنش و انتقاد را وجدان خود این نماینده نیز به صورت غیر مستقیم گواهی داده است آنجا که می گوید: من نه نیاز داشتم و نه اعتقاد داشتم که خودرو را بگیرم و اقدامی هم انجام ندادم.
خب باید از ایشان پرسید آیا این نماینده برای رفتن به میان مردمی که نزدیک به هزار کیلومتر آن طرف تر نمایندگی شان را بر عهده دارد نیازمند خودروی با کیفیت نیست؟! چرا ایشان خودشان علیرغم این نیاز ضروری از آن صرف نظر کرده اند؟! اگر ایشان توانسته اند بدون هیچ مشکلی از این نوع خدمتی که به نمایندگان داده شده چشم پوشی کنند پس دیگران هم می توانند! چرا ایشان از اقدامی که وجدان خودشان هم آن را نپذیرفته دفاع می کنند؟!
مساله وقتی مهمتر می شود که این نماینده محترم هم احتمال فروش این خودروها را در بازار از سوی برخی نمایندگان نفی نکرده و گفته اند اگر برخی از نمایندگان «کاسبی» هم کرده باشند اطلاعی ندارد !
به این نماینده و دیگر سیاستمداران باید یادآوری کرد نزد افکار عمومی ادعای مجلس انقلابی و دولت انقلابی با همین معیارهای ساده محک می خورد، راه دوری نروند!