یکی از معضلات مهم روزگار ما بحث کمبود برق و قطع آن است. این موضوع به قدری مهم است که باعث ضررهای مالی هنگفت صنایع، کاهش درآمدهای تجاری، از بین رفتن وسایل برقی مردم و درنهایت نارضایتی عمومی شده است.
حال سوال اینجاست کشوری که در همه شاخصهای اقتصادی و تولیدی کاهشی است و در حال تحریم ،رشد اقتصادی نامطلوب، کاهش تولید و افزایش هزینههای انرژی است چرا باید رشد ۲۲ برابری مصرف برق در ۴۵ سال اخیر را تجربه کند. این درحالی است که هم متوسط جهانی در مصرف برق کاهشی بوده و هم پیشرفت تکنولوژی باعث افزایش بهره وری در این حوزه شده است.
پاسخ این سوال را می توان در دو حوزه فنی و اقتصادی جستجو کرد .
حوزه فنی
اولا در مقدمه باید عنوان کنم پدیدهای که اکنون در کشور با آن مواجه هستیم ناترازی انرژی نیست بلکه مصرف زیاد انرژی است.
ناترازی یعنی اگر طرف عرضه را بیشتر کنیم مشکل حل میشود و حال اینکه ما به سمت تقاضا توجهی نمیکنیم، پس حقیقتا باید واژه پرمصرف را انتخاب کنیم.
تلفات برق
تلفات برق مهمترین بحث در حوزه فنی است. تلفات می تواند در تولید باشد و یا در انتقال و توزیع که انصافا در این سالها تلاشهای متخصصان این حوزه قابل تقدیر است و تلفات کشور در حوزه تولیدو انتقال از متوسط جهانی کمتر است.
در بخش توزیع هم تلاشها قابل تقدیر است. اما تلفات اصلی مربوط به مشترکینی است که هزینه مصرف خود را پرداخت نمیکنند یا کم پرداخت میکنند. توسط روشهای مختلفی مثل دستکاری کنتور، گرفتن انشعاب از پشت کنتور، اختصاص بخشی از مصرف به قسمت بعد از کنتور و الباقی مصرف از پشت کنتور و... با بدتر شدن معیشت و وضعیت اقتصادی انگیزه های این کار قویتر شده و مشترکین بیشتری به این اقدام دست میزنند.
در کشورهای پیشرفته مجازاتهای بسیار سختگیرانه ای از جمله محرومیت مادام العمر از انشعاب برق برای شخص خاطی و حبس های طولانی در نظر میگیرند.
ماینرها
انصافا این پدیده رمز ارزها بلای جان شبکه برق ما شده است. در بخش کشاورزی که ارزانترین قیمت را در بین سایر بخشها دارد این موضوع رواج بیشتری دارد. عدم شناسایی این مصارف و عدم وجود تجهیزات شناسایی به رواج ماینرها کمک می کند.
خشکسالی و حفظ منابع ارزشمند آبی
ما بخش عمده ای از برق خود را بخصوص درزمانهای مصرف زیاد از سدها بدست می آوریم. چون برق آبی نسبت به سایر نیروگاهها زودتر به مدار وارد و از مدار خارج میشود.
به دلیل عدم استفاده از فاضلابها و پس آبها، استفاده از آب سدها و چاهها برای کشاورزی و سایر مصارف صنعتی و خانگی رواج دارد.
بنابراین به دلیل اقلیم خشکی که در ایران داریم محدودیت منابع آبی اجازه استفاده مکرر از سدها و تولید برق را به ما نمیدهد. این معضل باعث کاهش تولید برق آبی در کشور شده است.
حوزه اقتصادی
مهمتر از حوزه فنی موضوع برق، موضوع اقتصادی است و به اعتقاد نویسنده موضوع اقتصاد کلان و نظام حکمرانی است.
قیمت انرژی
مهمترین دلیلی که بیش از ۸۰ درصد بار ناترازی را به تنهایی به دوش میکشد بحث قیمت گذاری است. به بخشی از فجایعی که این نوع نگاه به بار می آورد اشاره میکنم.
قیمت گذاری دستوری باعث عدم انگیزه برای توسعه در بخش انرژی بخصوص در بخش خصوصی و سرمایه گذاری در بخشهای تجدید پذیر می شود.
قیمت کم ، انگیزه ای برای استفاده غیر مشروع مثل ماینینگ و غیره می شود. این نوع قیمتگذاری باعث افزایش رفاه بیش از نیاز می شود. مثلا در استانهای غربی کشور با اینکه متوسط دما کم است ولی شاهد رشد روزافزون استفاده از کولر گازی هستیم. یارانه تخصیص دولت در این بخش به دست کسانی که بیشتر مصرف میکنند، بیشتر میرسد.
اتباع بیگانه، مسافران، و سایرین هم ازین موهبت استفاده کلانی می کنند. فقط طبق آمار غیر رسمی ده میلیون افغانی در کشور ساکن هستند.
عدم نوسازی تجهیزات و نیروگاهها
یارانه دولت در بخش انرژی وحشتناک است. این موضوع باعث کسری بودجه و کاهش سرمایه گذاری دولت در بخشهای فنی می شود.
نیروگاهها و تجهیزات صنعت برق عمر محدودی دارند و در گذر زمان مستهلک می شوند. عدم سرمایه گذاری در این بخش بهره وری این حوزه را کاهش می دهد و در ادامه منجر به کاهش تولید میشود.
دولت، بدهکار بزرگ صنعت برق
دولت بزرگترین بدهکار بزرگ صنعت برق است. پیمانکاران زیادی ازین حوزه به دلایل مالی خارج شدند و کارهای فراوانی در این بخش روی زمین مانده. قیمت پایین باعث کاهش درآمد دولت و عدم تسویه حساب سر موعد با پیمانکاران این صنعت شده است.
عدم شناسایی تلفات شبکه به دلیل نداشتن بودجه برای نصب تجهیزات
برای کاهش تلفات شبکه نیاز به تجهیزات به روز است. مثلا کنتورهای هوشمند ،کابلهای خودنگهدار، تجهیزات اندازه گیری بخش توزیع به شناسایی عوامل تلفات کمک میکند. اما نصب این تجهیزات پول میخواهدو دولت از آن عاجز است.
نرفتن به سمت استفاده از انرژی های پاک بر اساس اقلیم
عدم توان سرمایه گذاری در این بخش، برای کشور گرمی مثل ما، خسارت محض است. بیش از نیمی از سرزمین عزیز ما ایران قابلیت استحصال انرژی تجدید پذیر را دارد. این در حال است که کشور چین که حدود یک سوم انرژی برق دنیا را میبلعد در بیست سال گذشته به جایی رسیده که یک سوم از برق مورد نیاز خود را از تجدیدپذیر ها بدست می آورد.
سوال بعدی این است چرا در دولتهای مختلف شدت این موضوع کم و زیاد می شود و چه رابطه ای بین مدیریت کشور و ناترازی برق وجود دارد.
جواب ساده است. قطعا دولتها برق نمیسازند و خارج از ظرفیت هم تولید نمیکنند. بلکه این موضوع را مدیریت میکنند. مثلا از صنعت میزنند و به خانگی میدهند و به همین شکل مدیریت میکنند. اما نکته اینجاست که مشکل حل نمیشود فقط صورت مسئله تغییر میکند.
پیشنهاد استراتژیک و طلایی
با اینکه بنده در سایر حوزه های اقتصادی قائل به تک راه حل طلایی نیستم، اما حقیقتا در حوزه انرژی ما یک راه حل طلایی و یگانه داریم. اصلاح قیمت انرژی" تنها" گزینه ای است که بقیه مسائل و مشکلات فنی و اقتصادی را هم حل میکند.
در صورت اصلاح قیمت سیل سرمایه گذاران خصوصی است که با استفاده از بهره ورترین تجهیزات ورود به بحث انرژی های تجدیدپذیر می کنند. کشاورزان به جای کاشت محصولات آب بر و مشکلات کشاورزی زمینهای خود را برای استحصال انرژی به سرمایه گذاران اجاره می دهند.
دولت به سرعت با افزایش درآمد مشغول سرمایه گذاری در بخش زیرساخت و تجهیزات کاهش تلفات می شود. سازنده ها طی یک رقابت سالم ساختمان هایی عایق و بهره ور در مصرف انرژی میسازند.
مردم هم از تجهیزات و وسایل بهره ورتر و خانه های عایق تر و رفتار معقول تری نسبت به انرژی استفاده می کنند. خانه ها در بخش مسکونی برای کاهش هزینه های برق خود از پنلهای خورشیدی متصل به شبکه بهره می برند.
خودروها برقی می شوند و هوای پاک را برای ما به ارمغان می آورند. اجاق ها برقی شده و مصرف گاز به شدت کاهش می یابد و این سیکل ادامه پیدا میکند.
*کارشناس حوزه انرژی
نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.