«روضة المریدین»
نویسنده: ابن یزدانیار همدانی
تصحیح و تحقیق: محمد سوری و نصرالله پورجوادی
ناشر: فرهنگ معاصر، چاپ اول 1402
544 صفحه، 540000 تومان
*****
در سال 1957، دانشجویی از گروه مطالعات شرقی دانشگاه پرینستون، رسالۀ دکتری خود را با این عبارت، در صفحۀ 116، به پایان رساند: «و تمّ تحقیق کتاب "روضة المریدین" علی ید المحتاج الی رحمة ربّه، جان علاءالدین، في السنة السابعة و الخمسین من القرن العشرین، یوم عید جمیع القدّیسین. و الحمد لله وحده. آمین آمین آمین.» ترجمه: «و تصحیح کتاب "روضة المریدین" به دست نیازمند رحمت پروردگارش، جان علاءالدین، در سال پنجاه و هفتم از قرن بیستم، در روز عید همۀ قدّیسان به پایان رسید. و سپاس و ستایش تنها از آنِ خداوند است. آمین آمین آمین.»
جان علاءالدین همان جان ادلن ویلیامز است که ترجیح داده خود را آنچنان بنامد. میزان عشق و علاقۀ او را به «روضة المریدین» از اینجا میتوان دریافت که در آن زمان امکان تایپ یا حروفچینی زبان عربی در آن دانشگاه وجود نداشت، و جناب جان تمام رسالۀ خود را با دست به رشتۀ تحریر درآورد؛ آن هم رسالهای که تصحیح یک اثر عرفانی قرن پنجم هجری قمری است که نیازمند حواشی و تعلیقات بسیار است. آیا این تلاش و سختی ارزشش را داشت؟ به احتمال زیاد، بله؛ زیرا بعید است کسی چند سطری از آن را بخواند و مجذوبش نشود. هرچند متن اصلی به زبان عربی است، اما ترجمۀ برخی از عبارتهایش را در اینجا میگذارم:
«ابوسعید خرّاز فرمود: صوفی آن بود که از پروردگارش پُر باشد و از غیرش تهی.»
«از میان مردم کسی طولانیترین همّ و غم را دارد که نسبت به رسیدن رزق و روزی نگرانتر و بدگمانتر باشد.»
«فارس جمّال فرمود: از اخلاق صوفی یکی این است که اگر کسی نزد او بیاید، طردش نمیکند، و کسی را که نزد او حاضر نیست، طلب نمیکند.»
«مغیره فرمود: مروّت انسان در صبر و سکوت است. پرسیدند: چگونه باشد؟ گفت: صبر میکند تا زمانی که برایش راهی گشوده شود، و سکوت میکند تا وقتی که از او بپرسند.»
«ابوالقاسم نصرآبادی فرمود: محبت و محنت دو چیز ملازم هماند. اگر محبت بیاید، محنت هم میآید. سرچشمۀ محبت و محنت یکی است. پس شخص عاشق باید محنت را به چشم محبت ببیند تا محبتش درست گردد.»
جالب است که اندک عبارتهای فارسی هم در لابهلای کتاب یافت میشود. برای نمونه، از ابو عمرو بَیکَندی نقل شده که: «جوانمردی سه چیز است: بار کشیدن بی نالیدن، و فریاد رسیدن بی منّت نهادن، و مهر داشتن بی مهر جُستن.»
اما این کلمات قصار برای چیست و جمعآوری آنها چه هدفی را دنبال میکند؟
گسترۀ دانش در همۀ زمینهها، به دلایل مختلف، باعث شده که متخصصان هرازچند گاهی مغز یا عصارۀ معرفتی یک زمینۀ خاص را بهصورت جمعوجور عرضه کنند؛ غالباً در قالب یک جلد کتاب. این سنت حسنه در غرب معاصر رواج دارد و چنین کتابهایی را هندبوک (Handbook) مینامند که نمونههای فراوانی در همۀ زمینهها دارد و علاقمندان آنها را بهخوبی میشناسند. اما این کار معقول نه منحصر به غرب است و نه فقط در دورۀ معاصر انجام شده. در شرق اسلامی و در قرون گذشته نیز چنین آثاری تهیه میشد. یکی از فواید چنین کاری این بود که کار معلمان و متعلمان را ساده کنند. در فلسفه، منطق، کلام، صرف و نحو، فقه، اصول فقه و... نمونههای متعددی از چنین کتابهایی دیده میشود. یکی از عرصههایی که چنین آثاری در آنها نگاشته میشد، عرفان و تصوف است. عرفان مریدان و طالبان زیادی داشت و لذا نیاز بود که متنی دمدستی مهمترین و اساسیترین مطالب عرفانی را گرد آورد. چراکه کثرت عارفان و سلسلههای صوفیانه باعث میشد در باب موضوعات و مسائل عرفانی تولید محتوای فراوانی صورت گیرد، طوری که مجموعههای مفصلِ چندجلدی برای جمعآوری آنها نگاشته میشد. اما روشن است که همگان مجال یا مزاج پرداختن به همۀ آن مطالب را نداشتند. بنابراین گزینش ضروری مینمود؛ یعنی گلچینی از بهترینها و نکات اساسی. «روضة المریدین» چنین چیزی است؛ به معنای گلستان مریدان.
واقعاً گلستان است؛ چراکه گلچینی از نکات عرفانی، سخنان عارفان و تأملات شخصی ابن یزدانیار همدانی (380-472 ه.ق) است. در ابتدا، مقدمۀ مفصل مصححان قرار دارد که به چهار موضوع میپردازد: زندگی و شخصیت مؤلف، همین کتابش، نسخههای خطی اثر، و روش تصحیح. اصل رساله از 44 باب تشکیل شده که بهصورت موضوعی مرتب شده است. بهطور کلی، مؤلف خواسته در زمینۀ عرفان، اثری جامع گرد آورد که آداب و رسوم، احکام، احوال، اعتقادات، اخلاق، ویژگیها، آفتها، فضائل و رذائل را در بر داشته باشد که راهنمای اهل سیروسلوک باشد. ابنیزدانیار همدانی در زمرۀ عارفانی است که نگاهی کاملاً مثبت به مقولۀ سماع دارند و در این اثر، هم بهتفصیل به آن میپردازد و هم نظریات خاص خود را مطرح میکند. او هشت باب را بهطور کامل به بحث از سماع اختصاص داده و آن را همهجانبه بررسی کرده است؛ مُجاز بودن سماع، ویژگیهای اهل سماع، حالات روحی کسانی که سماع برای آنان جائز است، وجد سماع، حقیقت آن، آدابش، شرایط پرداختن به آن، و نیز مواردی که سماع ناپسند است و مُجاز نیست.
از آنجایی که این اثر یک تصحیح مدرن است، ضمائم زیادی دارد: اختلاف نسخهها، ردپا و یادکرد ابن یزدانیار همدانی در منابع موجود، یادداشتها و تعلیقات مصححان در باب عبارتهای کتاب، معرفی شخصیتهای یادشده در متن «روضة المریدین»، و انواع نمایهها که عبارتند از: آیات قرآن، احادیث معصومین، اقوال صوفیان، سخنان خود ابن یزدانیار همدانی، اشعار، اعلام، و موضوعات. در پایان، فهرست منابع تحقیق قرار دارد که خود یک کتابشناسی مفید است.
اما چنین اثری با چنین رویکردی چه سودی دارد در این زمانۀ فلانفلانشده، در این روزگاری که اصول عقاید آدمیان خودمحوری، زیادهخواهی و مصرفگرایی است؟ پاسخ این است که دقیقاً به دلیل همین ویژگیها نیاز ما به آموزههای عرفانی بیشتر است. انواع افراطها و زیادهرویهای گاه خطرناک برای جامعه و جهان به حدی رسیده که با اخلاق ساده و آسانگیر متعارف درمان نمیشوند. سختگیریهای جدی ضرورت حیاتی دارند. در این میان، عرفان از جهت دیگردوستی، ایثار و فداکاری، قناعت، قوّت نفس و بسیاری از فضیلتهای ذهنی، روحی و معنوی بیهمتاست. هشدارها و نهیبهای عارفان در زمینۀ بازگشت به حقیقت و معنویت واقعاً مؤثر است. مطالب و معارف نغز عرفانی گاه نهفقط دوا که عین درماناند.
نکتۀ دیگر جایگاه، کارکرد و اثرگذاری بینش عرفانی در دین است. امروزه، عرفان میتواند نقشی مثبت در حد احیاگری و بازسازی الهیات دینی ایفا کند. بهطور کلی، چیزی که الهیدانان جدید و جسور معاصر را به ابداع الهیات جدید کشاند، فساد طبیعی الهیات سنتی بود. دینشناسان معاصر بر این باورند که الهیات، در اصل، محصول ذهن بشری است و ذهن بشری خاصیت بتسازی دارد. و بت همان نجاستی است که در ظرف دین میافتد و تمام آن را فاسد میکند. بتسازی خاصیت ذهن بشری است و هر چیزی را میتواند به بت تبدیل کند، از جمله الهیات، از جمله خود دین. بتپرستی دین را تباه میکند حتی اکر آن بت خود دین باشد. در نتیجه، خود دین نباید جایگزین آن امر مطلق، یعنی خدا، شود که رازی بیکران است. الهیات نباید خوددلالتگر باشد و حتی دین هم باید در حکم راه و اشارهای به فراسوی خود باشد. لذا ادیان نباید خود را خیلی جدی بگیرند، چراکه در آن صورت همعرض خود خداوند میشوند. عرفان از گذشتههای دور در همین راستا سیر میکرد و امروزه نیز میتواند ما را به همان مسیر رهنمون شود.
پس، باید ممنون مصححان و ناشر باشیم که چنین اثری را تصحیح و منتشر کردهاند؛ چراکه حتی جان ادلن ویلیامز یا، بهقول خودش، جان علاءالدین هم تصحیح خودش از «روضة المریدین» را منتشر نکرد و هنوز هم بهصورت نسخۀ دستنویس در دانشگاه پرینستون نگهداری میشود. تصاویری از آن نسخه در ابتدای کتاب آمده که نشان میدهد ویلیامز چه خط عربی زیبایی هم دارد.
*دکترای فلسفه