روزنامه جامجم نوشت: این رفتار او شاید ساده بود، ولی درعین حال میتوانست نشاندهنده فرهنگ یک جوان ایرانی باشد. رسانههای ایتالیا و هواداران فوتبال نیز روی خوش به آزمون نشان دادند و به تعریف و تمجید از ستاره ایرانی پرداختند. سردار آنگونه که تمام دوستانش میگویند، خودمانی، خوشمشرب و خاکی است. او با وجود پیشرفت فوقالعادهای که داشته، هنوز همان است که بود؛ بدون غرور و تکبر. شوخ و خونگرم. به بهانه درخشش اخیر آزمون، این بارسر وقت زندگی شخصی او میرویم. چیزهایی که تا به حال نشنیدهاید.
رفیق باز
دراین زمینه او یک عادت جالب دارد؛ احترام به رفاقتهای قدیمی. هنوز با دوستان کودکیاش میپلکد. گهگاهی آنها را به خارج از ایران هم میبرد تا بازیهایش را ازنزدیک ببینند. سخت با آدمهای جدید ارتباط میگیرد و دوست جدید را وارد زندگیاش میکند.
باهوش درسنخوان!
دوران مدرسه برای او متفاوت بود. ترکیبی از درس و فوتبال. میگویند اینقدر باهوش بود که اگر نیم ساعت درس میخواند، امتحان را قبول میشد. خودش با خنده دراین باره گفته: «به اندازه ۱۰گرفتن درس میخواندم. برای من همان بیست بود، چون مدام دنبال توپ میدویدم.»
بچهام باید درس بخواند
سردار، چون سرگرم فوتبال بود، نتوانست به اندازهای که باید درس بخواند. پدر او هم اصرار داشت پسرش در فوتبال موفق باشد، به همین دلیل تمرکز اصلیاش روی درس خواندن نبود. سردار، اما با خودش عهد کرده بچه یا بچههایش درسخوان شوند. یک بار در این باره گفت: «خودم زیاد درس نخواندم، ولی اصرار دارم بچهام درس بخواند، حتی اگر به ورزشی علاقهمند باشد، اول درس و چیزهای دیگر در اولویت بعدی.»
روزی که از والیبال جدا شد
بچگی هم والیبال بازی میکردهم فوتبال. در والیبال استعداد بهتری داشت و خیلیها میگفتند در آینده والیبالیست میشود. یک اتفاق، اما مسیر زندگی او را تغییر داد. دریکی ازروزهای تلخ زندگیاش، وقتی برای تماشای بازی تیم پدرش در لیگ والیبال به استادیوم شهر گنبد رفته بود: «به پدر من میگفتند امپراتور. آن روز، ولی باخت. پدرم خیلی بازیها را برده بود، ولی چون چند باخت آورد فحش دادند. توهین کردند. بازی که تمام شد به رختکن رفتم و به شدت گریه کردم. همانجا با خودم عهد کردم فوتبال را ادامه دهم. میخواستم یکجورهایی حق پدرم را از فوتبال بگیرم.»
خانواده فان
خانواده آزمون پرجمعیت نیست. یک خواهر دارد که ازدواج کرده و حاصل ازدواجش یک خواهرزاده شیرین است. سردار میگوید: «با دنیا عوضش نمیکنم.» خانواده آنها فوقالعاده شاد، شوخ و بانمک هستند. سردار هم که سردمدار شوخ و شنگها. تعریف سردار از خانوادهاش همیشه دراین جملات خلاصه شده: «همه رفیقیم و خوشگذران. دور هم که جمع میشویم کلی میخندیم. ناراحتی در خانواده ما جایی ندارد.»
داماد احساسی!
سردار احساساتی است و دلسوز. این را بازیکنان تیمملی وهمبازیانش هم میگوینداما خدا نکند یک آدم احساسی گیرش بیفتد. تا بتواند اذیتش میکند. نمونهاش همسرخواهرش. او راخیلی اذیت میکند. یک بار باخنده گفت: «خیلی احساسی است و اگر چیزی بگویی یکهو گریه میکند. به او گفتم بابا هزار سالت شده گریه برای چیست؟!»
پول در حساب پدر و مادر
سردار جزو فوتبالیستهای پردرآمدتاریخ ایران بوده. پسری که درکنار شعورفوتبال، عقل بیزینسی هم دارد. در کار اسب ومسابقه وتربیتاسب دستی دارد. آژانسهواپیمایی، موبایل فروشیو... هم جزو بیزینسهایش است. تاهمین چندسال پیش حتی نمیدانست قراردادهایش چقدرهستند، چون کار راکلا به پدرش سپرده است. هنوزهم پول تمام پاداشها و تبلیغاتش مستقیم به حساب پدر و مادرش میرود.
علاقه به دستپخت همسر
وقتی آلمان بود تنهایی اذیتش میکرد، چون نتوانست پدر ومادرش را به این کشور ببرد. در روسیه آنها به طور کامل کنارش بودند. در رم، اما همه چیز فرق کرده. همسرش آناهیتا از اول کنارش بود و چند وقت قبل نیز بچه دار شدند. دخترش نوا نام دارد و سردار به عشق او هر زمان بتواند تمرین رم را ترک میکند تا زودتر به خانه برود. مثلا بیشتر علاقهمند است دستپخت همسرش را بخورد تا غذای باشگاه را.
بدن درد
الگوهای فوتبالی سردار راهمه میشناسند. خارجی زلاتان و رونالدو و داخلی علی دایی. مقابل هردو آنها هم بازی کرده. اولین بار که مقابل زلاتان بازی کرد، خاطره جالبی دارد: «با اوتنه به تنه شدم و تا دو هفته بدنم درد میکرد (خنده)»
علاقهمند به آرایشگاه نیست!
برعکس بازیکنان تیمملی که قبل ازبازی دستی به سرخود میکشند سردار اصلا ازاین عادتها ندارد. شاید این مسأله برای شما هم جالب باشد. اینکه چرا سردار به موهایش زیاد نمیرسد. اتفاقا یک بار از او این سؤال را پرسیدند و پاسخش این بود: «دنبال مو و این چیزها نیستم. راستش به خودم زیاد نمیرسم. نظافت و تمیزی را خیلی دوست دارم، ولی دنبال خوشگل کردن ظاهرم نیستم. از بچگی همینطور بودم وتمرکزم روی چیزهای دیگری بود. مگر اینکه مراسمی بروم یا برنامهای دعوت شوم که دستی به موهایم بکشم.»
عشق به اسبها
اسب. بخشی انکارناپذیر اززندگی او. سرگرمیاش در ایتالیا تماشای مسابقات اسبسواری است. خودش هم درکارپرورش اسب هست. وقتی مسابقات اسبسواری شروع شود تماس تلفنیاش را پاسخ نمیدهد و اگر هم مثلا پدر و مادر یا خانمش باشند میگوید بعدا زنگ بزنید. در این حد غرق در مسابقات است و به اسبها عشق میورزد.
چیزهای دیگری که باید درباره سردار بدانید
عاشق برند خاصی از ادکلن نیست، ولی بوهای شیرین را دوست دارد.
در بین برندهای ماشین به پورشه و لامبورگینی علاقه خاصی دارد.
با وجود سالها زندگی در خارج از ایران آشپزی یاد نگرفته و استعدادی در آن ندارد.
دو رنگ مورد علاقهاش سیاه و سفید هستند.
اگر روزی پسردار شود اسمش را احتمالا یزدان میگذارد. به این اسم علاقه دارد.
وسواس ندارد، ولی به شدت آدمی است که به نظافت اهمیت میدهد.
همواره میگوید آشنایی با همسرش مسیر زندگی فوتبالیاش را تغییر داد و باعث پیشرفت بیشتری شد.