برخی تحلیلگران سیاسی و امنیتی، ریشه گسترش توحشهای رژیمصهیونیستی و خطشکنیهای آن در یکسال اخیر را استراتژی اتخاذشده مقاومت میدانند؛ آن راهبردی که مبتنی بر صبر و پاسخهای دفاعی سنجیده بوده و همین امر باعث شد تا اسرائیل از آن خطوط قرمز ترسیمشده گذشته عبور کند. از حملات متعدد به سوریه گرفته تا توحش بیسابقه طی حملات زمینی به غزه و هدف قراردادن فرماندهان حزبالله همگی دلالت بر این نکته داشت که رژیم با محاسبهگری غلط از توان مقاومت و پاسخهای تحدیدحدودشدهاش میخواست ضربات کاری بر پیکره آن وارد کند.
اما مرور تحولات اخیر از تغییری حکایت میکند که شرایط نبرد را دچار دگرگونیهای بسیاری خواهد کرد. این تغییر مبتنی بر گردش از حالت پدافندی به آفندی است و مقاومت درنظر دارد که با حفظکردن اصول نبرد با رژیم که همانا فرسایشیکردن نبرد و گرفتارکردن آن در باتلاق جنگ است، مواجهه همسطح و حتی فراتری با اسرائیل داشته باشد. عملیات موفقیتآمیز وعده صادق۲ که بزرگترین عملیات موشکی جهان محسوب میشود، سرآغاز این راهبرد آفندی بود که سطح جدیدی از نبرد با رژیم را بهنمایش گذاشت. ایران بهعنوان ستون فقرات محور مقاومت معادلهای جدید را ترسیم کرد که به تمام آن محاسبات گذشته رژیم خطبطلانی کشید و همراستا با آن در عرصه سیاسی و دیپلماتیک هم این عزم خود را بهنمایش گذاشت. بهرخکشیدن اقتدار عمومی و اقامه نماز جمعه توسط رهبر انقلاب با حضور چشمگیر مردم آنهم در میانه تهدیدات اسرائیل و بیان صریح حمایت علنی از مقاومت، سفر بسیار مهم وزیر امور خارجه به لبنان و علیالخصوص حضور میدانی رئیسمجلس در میان مناطق بمبارانشده ضاحیه بیروت نشان داد که ایران علاوه بر مواجهه نظامی مستقیم با رژیم، در عرصههای دیگر هم از حمایت مقاومت دست برنخواهد داشت و خطرهای موجود و تهدیدات رژیم هم هیچ خللی در اراده آن وارد نخواهد کرد.
از سویی دیگر و در میدان نبرد حزبالله با اسرائیل، تفاوتهای بارزی میان کمیت و کیفیت پاسخهای صادره در قیاس با گذشته مشاهده میشود. مقاومت لبنان علاوه بر گسترش حجم آتش و هدفقراردادن نقاطی در قلب سرزمینهای اشغالی – فارغ از تبدیلکردن جبهه شمالی به شهر ارواح – در پاسخ به جنایتهای رژیم و حمله به ساختمانهای مسکونی ضاحیه، تصمیم گرفته که مراکز مسکونی سرزمینهای اشغالی را زیر ضرب حملات خود قرار دهد و این مسئله حاکی از تغییر قواعد و قرارگرفتن در موقعیت آفندی است که عرصه را بر اسرائیل تنگتر خواهد کرد. رژیمصهیونیستی باید دریافته باشد که محاسباتش در خصوص کنش و واکنش مقاومت غلط بوده و تهاجم بیشتر مساوی است با روندی که مخاطرات بسیار زیادی برای آن بهدنبال دارد.
ناگفته نماند، رویکرد آفندی مقاومت که در برهه کنونی نمایان شده، برای اثرگذاری بیشتر نیازمند تداوم بوده و فراتر از آن در جهت ایجاد سدراهی مستحکم مقابل رژیم برای مقابله با تعرضات احتمالی آتی، مستلزم تغییر دکترین نظامی است. بلاشک در یک سال اخیر اسرائیل در باتلاق جنگ غزه و لبنان ضربات بسیار کاری و سختی را متحمل شده و حتی برخی تحلیلگران صهیونیست هم بر این عقیدهاند ادامه این روند فرسایشی که در داخل سرزمینهای اشغالی و بیرون از آن رژیم را با چالش مواجه کرده، مقدمات فروپاشی آن را فراهم میکند اما توجه به این مسئله ضروری است که مقاومت هم نیاز به دگرگونی در راهبردهای نظامی و امنیتی خود داشته و روند طیشده یکسال اخیر جنگ، موید این مسئله است. مقابله با رژیمی که با وجود هر گونه جنایت از مصونیت برخوردار بوده و آمریکا از آن حمایت بی حد و حصر بهعمل میآورد، با دکترین گذشته مخاطرات زیادی بههمراه دارد.