فارغ از صحبت های آکادمیک و زیبا جلوه دادن اصطلاحات تخصصی، امروز کمتر کسی است که با شنیدن منطقه آزاد تجاری سوار شدن بر اتومبیل خارجی در ذهنش تداعی نشود. این نشان می دهد که منطقه آزاد در اذهان مردم با مصرف پیوند خورده است. البته برای قشر صاحب نفوذ، منطقه آزاد معنی دیگری هم دارد و آن هم واردات کالاهایی است که بتوانند با استفاده از فرارهای عوارض گمرکی، سودهای کلان ببرند و هفت پشت خود را از کارکردن معاف کنند. درحالی این معانی در ذهن جامعه ما جاافتاده است که کارکرد و ادبیات اولیه مناطق آزاد تولید و صادرات است؛ نه مصرف و واردات!
سال هاست مناطق آزاد تجاری در دنیا به عنوان راه حلی برای توسعه منطقه ای و ملی شناخته می شوند. منطقه آزاد در ایران نیز اوایل دهه هفتاد برای گریز از اقتصاد دولتی مطرح گشت. اما هرگز رویای فرار از اقتصاد تحت سلطه سیاست مداران در ایران محقق نگشت. پیوندی قوی میان سیاست به عنوان قانون گذار و طبقه کنترل کننده امور و اقتصاد به عنوان موتور محرکه جامعه که سامان بخشیدن به امور مالی را دردست دارد، حاکم است.
این روزها در اخبار مرتبا تکرار می شود که براساس تحقیقی که در سال 72 توسط وزارت مسکن انجام گرفته بود بوشهر بیشترین قابلیت های بالقوه را برای تبدیل شدن به منطقه آزاد تجاری در میان تمام مناطق کشور داشته است. مسئولین بوشهری و تحلیل گران شیفته ایجاد منطقه آزاد به خود می بالند که بالاخره حق خود را از دولت گرفتند و استارت منطقه آزاد بوشهر را زدند. اما شاید هرگز به این فکر نکنند که دیگر مناطقی مثل چابهار یا ارس هم که بیش از یک یا دو دهه است منطقه آزاد هستند پتانسل های خوبی داشته اند اما چرا هرگز به آن رشد و توسعه دست نیافته اند؟
موفقیت یا عدم موفقیت مناطق آزاد تجاری در کشورهای مختلف معلول سیستم سیاسی و اقتصادی آن کشور است. در رابطه با این ارتباط عمیق میان سیاست و اقتصاد باید متذکر شد کشورهایی که در عمل سیاسی به صورت فراگیر رفتار می کنند و قدرت میان کنشگران مختلف توزیع شده باشد احتمال بیشتری وجود دارد که در عرصه اقتصاد نیز فرصت های سرمایه گذاری و بهره مندی از سود به صورت برابر توزیع شوند. اما کشورهایی که به لحاظ سیاسی بهره کش هستند و قدرت در قبضه ی طبقه ای خاص قرار داشته دارد، با یک سیستم انحصارگر مواجهه می شوند. بدون شک این رانت به عرصه اقتصاد هم وارد می شود و اقتصاد رانتیرِ دولتیِ وابسته به نفت اساسا با تولید آزاد و بازار رقابتی منطقه آزاد در تضاد است.
اگر بوشهر تمام زیرساخت های لازم از قبیل زمین، خدمات حمل و نقل، برق و آب کافی و حتی سرمایه های مناسب هم برای ایجاد منطقه آزاد به بهترین نحو داشته باشد که ندارد بازهم نمی تواند به توفیق برسد. زیرا موفقیت تحت یک سیستم سیاسی- اقتصادی فراگیر حاصل می شود که در آن توزیع منابع به صورت متکثر است و همهی اقشار و افراد جوامع تاحدی از این منابع برخوردارند. البته بوشهر استانی است که علی رغم این زیرساخت های نسبی بزرگترین تهدید هم در میان مناطق کشور داراست. به دلیل وجود منابع نفت و گاز همواره بوشهر مورد طمع مدیران دولتی بوده است که هیچ ابایی از راه انداختن دعواهای علنی برای انتصاب در مسئولیت های مختلف آن نداشته اند. این است که به جرات می توان گفت بوشهر رانتی ترین استان کشور است که بیشترین سهم از اقتصاد سیاه وابسته به نهادهای رسمی را نیز داراست. پس منطقه آزادی که در سیستم بهره کش سیاسی- اقتصادی کشور درحالت عادی رانت آفرین است، در رانتی ترین استان کشور هرگز نمی تواند حتی توفیقات نسبی دیگر مناطق آزاد کشور مثل کیش را هم داشته باشد.