«حکایتهایی برای زمانۀ ما»
نویسنده: جیمز تِربِر
مترجم: حسن هاشمی میناباد
ناشر: فرهنگ نشر نو (با همکاری نشر آسیم)، چاپ اول 1397
225 صفحه، 32000 تومان
***
«حکایتهایی برای زمانۀ ما» مجموعه بیست و هشت قصه به سبک داستانهای اِزوپ و لافونتِن است که همگی پیش از این در مجلۀ نیویورکر و سپس در سال 1940 به طور مستقل در کتابی منتشر شدهاند. حکایاتی قدیمی با پرداختهایی جدید که نویسنده ارتباط شخصیتها را با نقش کلیشهای آنها در قصۀ کهن قطع و مضامینی امروزی را جایگزین مفاهیم قبلی کرده است. به این ترتیب هر قصه علاوه بر طرحی منحصر به فرد که کار خود نویسنده است، پیام ویژه و به قول معروف یک نتیجۀ اخلاقی نیز برای مخاطب به همراه دارد.
عنوانی که روی جلد این کتاب دیده میشود دقیقاً این عبارات و به این صورت است:
حکایتهایی برای زمانۀ ما
باز هم حکایتهایی برای زمانۀ ما
علت این کار در درجۀ اول به دستهبندی کتابهای ناشر برمیگردد و اینکه این کتاب در فهرست «کتابخانۀ طنز» انتشارات قرار گرفته است. از سوی دیگر چون ناشر و مترجم تصمیم گرفتهاند کتابی دیگر از همین نویسنده را نیز که سال 1956 منتشر شده بوده، در همین کتاب بیاورند، از زبان طنز کتاب استفاده کرده و عنوان را به این صورت روی جلد آوردهاند. چهل و هفت قصه کتاب دوم تربر نیز در مجله نیویورکر به چاپ رسیده بوده است.
جیمز گرووِر تربر رماننویس، طنزپرداز، روزنامهنگار، نمایشنامهنویس و طراح آمریکایی بود که بیشتر به خاطر داستانهای کوتاهش در مجلۀ نیویورکر و طرحهای کارتونیاش مشهور است. بسیاری او را که دستی در ادبیات کودک نیز داشته، بعد از مارک تواین بزرگترین طنزنویس آمریکا میدانند. تربر از سال 1951 به بعد که نابینا شد به تخیل خلاق روی آورد. تصویرهایی که او از مردان و زنان و حیوانات خلق میکرد بیشتر شبیه نقاشیهای کودکان بود. نکتۀ دیگر اینکه سگها از مخلوقات برجستۀ وی هستند که در این کتاب نیز طرحهای زیادی از آنان برای مخاطب قابل مشاهده است. تربر در اغلب حکایتهای کوتاه، ملیح و خیالانگیز این کتاب تلاش کرده تا در لفافه و با پوششی بسیار ساده از کلمات، معایب و نقاط ضعف زندگی انسان امروزی را بازگو کند. کشمکشها، ناامیدیها، استیصال طبقۀ متوسط آمریکا، تنش عصبی ناشی از زندگی معاصر، بدبینی و احساس فاجعۀ قریبالوقوعی که در انتظار بشر است، حال و هوای بیشتر داستانهای این کتاب را به خود اختصاص داده است. آدمهای قصههای او با دلتنگی در جهانی زندگی میکنند که به طرز خندهآوری با آن در جنگ و جدالند. در این آثار سرگردانی، بلاهت و نوعی بیهودگی که به نظر میرسد ارمغان تمدن برای زندگی انسانها در جهان بوده، دیده میشود.
درونمایۀ حکایتهای تربر اجتماعی و نثر آن بسیار ساده و روشن است. از آنجا که بسیاری از عناوین قصهها و شخصیتهایش را جانوران مختلف تشکیل میدهند، ما را به یاد «کلیله و دمنه»ای میاندازد که کسی خواسته باشد با استفاده از پارودی یا نقیضه آن را به زبان و پیام امروزی نزدیکتر کرده باشد. در بسیاری از این داستانها روابط زن و شوهر از جنبۀ روانی مورد پردازش قرار گرفته و درونمایههای سیاسی و اجتماعی فراوانی نیز در آنها قابل مشاهده و مطالعه است. تنوع جانورانی که در این همه قصه مورد استفاده قرار گرفتهاند نیز، قابل توجه است. شما در فهرست بلندبالا و لابهلای صفحات کتاب با انواع نام مرغ و ماکیان و گونههای مختلف موشها و گربهها و مارها مواجه میشوید. «ببری که فوت و فنهای آدم بودن را بلد بود»؛ «جغدی که خدای حیوانات بود»؛ «لکلکی که با یک زن چشم و گوش بسته ازدواج کرد» و «فیلی که جهانیان را به مبارزه فرا خواند» از حکایات کتاب نخست و «خفاشی که از جهنم در رفت»؛ «دورهمی مرغانه»؛ «خرس قهوهای و وسایل مدرن» و «محاکمۀ سگ پیر نگهبان» از داستانهای کتاب دوم به شمار میروند.
از دیگر موارد قابل توجه کتاب، پیشگفتار مبسوط و توضیحات مفید مترجم در باب چگونگی ترجمه این حکایات است که میتواند موجب دقت و تأمل بیشتر خواننده در خوانش این طنزهای متعدد و کوتاه باشد. گویا چاپ نخست این کتاب سال 1345 توسط مهشید امیرشاهی انجام شده و اینک پس از نیم قرن و به عبارتی دو نسل از زمان نیاز به ترجمهای متفاوت و روایتی نو از محتوای کتاب وجود داشته که به نظر میرسد نویسنده از عهدۀ این مهم به خوبی برآمده است. در ادامه بخشی از قصۀ «دختربچه و گرگ» را میخوانید که شکل تغییریافتۀ همان داستان «شنل قرمزی» است:
«وقتی دختربچه درِ خانۀ مادربزرگ را باز کرد، دید که کسی با شبکلاه و لباس خواب روی تخت دراز کشیده. به حدود دومتری تخت نرسیده بود که دید این، مادربزرگش نیست و گرگ است، چون گرگ حتی با گذاشتن شبکلاه هم هیچ شباهتی به مادربزرگ آدم ندارد درست همانقدر که شیر متروگُلدوین بیشباهت است به کالوین کلیج. پس دختربچه یک مسلسل از سبدش درآورد و گرگ را کشت.
نتیجۀ اخلاقی: امروزه گول زدن دختربچهها بر خلاف قدیمها به این آسانی نیست.»