ایرنا در گزارشی نوشت: محمدرضا باهنر از جمله اصولگرایان سنتی در عرصه سیاسی ایران محسوب میشود که بیشتر به جهت نفوذ و ارتباطات فراگیرش شهرت دارد. او سالها در مجلس شخصیتی شاخص و تاثیرگذار بود و هم اکنون در مجمع تشخیص مصلحت نظام مشغول خدمت است.
محمدرضا باهنر متولد ۱۳۳۱ در کرمان و یکی از سیاستمداران اصولگرای ایرانی است که هم اکنون به عنوان عضو حقیقی مجمع تشخیص مصلحت نظام فعالیت می کند. او همچنین دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین کشور است. باهنر در خانواده ای پرجمعیت متولد شد که از نظر اقتصادی وضعیت مناسبی نداشتند. محله ایشان معروف به «محله شهر» از محلههای بسیار قدیمی کرمان بهشمار میرفت. پدرش، مغازه کوچکی در سرگذر داشت که از این راه امرار معاش میکرد. خودش در این باره میگوید: پدر یک خواربارفروشی خیلی سادهای داشتند.
تقریبا تا قبل از انقلاب آنجا کار میکردند، بعد ولی مغازهشان را تعطیل کردند، چون درآمدی هم نبود و به همین دلیل مرحوم اخوی اوایل انقلاب بود که از پدر خواست کار را تعطیل کنند. ایشان تعطیل کردند و یکی دو سالی بیکار بودند؛ بعد حوصلهشان نکشید و رفتند مغازه دیگری به اصطلاح دم دست یک روستایی کار کردند. تا سال ١٣٧٢ که مرحوم شدند، همانجا کار میکردند.
محمدرضا باهنر دانشآموخته رشته مهندسی معماری از دانشگاه علم و صنعت تهران در مقطع کارشناسی و برنامه ریزی اقتصادی از دانشگاه علامه طباطبایی در مقطع کارشناسی ارشد است. وی برادر شهید محمدجواد باهنر نخستوزیر پیشین ایران است که در ۱۳۶۰ ترور شد.
همزمان با بالا گرفتن موضوع ژن خوب و گمانه های فراوانی که در خصوص کیفیت اشتغال فرزندان مقامات سیاسی مطرح شد، باهنر به این موضوع واکنش نشان داد و در همین ارتباط با در اختیار قرار دادن یادداشتی به رسانه ها، شرایط زندگی فرزندانش را توصیف کرد. باهنر در این یادداشت نوشت: ۶ فرزند دارم. چهار دختر و ۲ پسر. پنج فرزندم دهه شصتی هستند و پسر کوچکم در حال تحصیل و پست مدیریتی ندارد. ۲ دخترم فوق لیسانس مدیریت IT و عمران دانشگاه تهران هستند و خانهدار هستند. یک دخترم فوق لیسانس مدیریت IT دانشگاه تهران و کارشناس شرکت ایرانسل است. یک دخترم هم فوق لیسانس عمران دانشگاه تهران و کارشناس با قرارداد ساعتی در شرکت مهاب قدس مشغول به تدریس است. پسر بزرگم فوق لیسانس مکانیک دانشگاه تهران و با دوستان دانشگاهیش یک کارگاه خصوصی دایر کرده اند و هنوز به درآمدی نرسیده است.
مسوولیت های اجرایی
از سوابق مدیریتی محمدرضا باهنر میتوان به معاونت استانداری کرمان، ۲ دوره عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام و نمایندگی ۷ دوره مجلس (دور دوم و هفتم از کرمان و ادوار سوم، چهارم، پنجم، هشتم و نهم از تهران) اشاره کرد. سوابق پارلمانی باهنر نیز شامل این موارد است: عضو هیات رییسه در دوره چهارم و پنجم، نایب رییس مجلس در دوره هفتم، هشتم و نهم، عضویت در کمیسیونهای عمران، اقتصاد، اجتماعی و کمیسیون تلفیق، نایب رییس و عضویت در کمیسیون بودجه، عضو ارشد فراکسیون اصولگرایان مجلس از دوره چهارم.
وی در مجلس نهم از شهر تهران به عنوان کاندیدای جبهه متحد اصولگرایان معرفی و در دور دوم به عنوان نماینده ششم وارد مجلس شورای اسلامی شد. آراء وی در این مرحله بیش از مرحله قبل بود که به عنوان یک پدیده در انتخابات مجلس نهم مطرح شد.
فعالیتهای سیاسی
باهنر همچنین عضویت شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، دبیر کلی جامعه اسلامی مهندسین، نایب رییسی جبهه پیروان خط امام و رهبری، ریاست فراکسیون اصولگرایان مجلس هفتم، نایب رییسی فراکسیون اصولگرایان مجلس هشتم، عضویت به عنوان موسس شورای هماهنگی نیروهای انقلاب، مسوولیت تشکیلات استان تهران حزب جمهوری اسلامی، عضویت همزمان در ۲ کمیسیون زیربنایی و سیاسی- امنیتی مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضویت کمیسیون تدوین سند چشم انداز بیست ساله در مجمع تشخیص مصلخت نظام را در کارنامه فعالیتهای سیاسی خود دارد.
موضع گیری مهم
باهنر درباره کارآمدترین رییس مجلس بعد انقلاب در گفت و گو با اعتماد گفته است: قویترین؟ والا هرکدامشان ابعاد گوناگونی داشتند ولی خب آقای هاشمی قویتر از همه بود، چون جایگاهش بالاتر از ریاست مجلس بود؛ یعنی عملا آن موقع، وزرا بیشتر از اینکه بروند به نخستوزیر گزارش بدهند، میآمدند به آقای هاشمی گزارش میدادند. تقسیم کار در اوایل انقلاب به گونهای بود که آقای هاشمی رییس مجلس شد، شهید بهشتی رییس قوه قضاییه و حضرت آقا هم رییسجمهور شدند. در جایگاه بعد از آقای هاشمی در ریاست مجلس هم آقای ناطق قرار داشتند.
همچنین وی درباره علی لاریجانی در گفت و گو با سازندگی اینطور اظهار نظر کرده است: بله. به نظر من شخص آقای لاریجانی به درد ریاست جمهوری می خورد. اگر قرار باشد سه یا چهار نفر در کشور پیدا کنیم که در حد ریاست جمهوری باشند قطعا یکی از آنها آقای لاریجانی است، اما اینکه آیا حواشی می گذارد، ایشان رئیس جمهور شود یا خیر را نمی توان پیش بینی کرد.
با وجود اینکه بسیاری بر این باور بودند که باهنر در تشکیل کابینه دولت احمدینژاد نقش بسیاری داشته است اما باهنر گفته بود که احمدینژاد «بیشتر زبان بود تا گوش». معنای این جمله این بود که او کمتر به مشورتها توجه میکرد. باهنر در این باره میگوید: احمدینژاد کاری به خرد جمعی نداشت و بیشتر برای تصمیمگیریهایش به ذهن خود و قضاوتهای خود اعتماد میکرد و حتی خرد جمعی آن چنان که باید در مجموعه دولت به کار گرفته شود، از آن استفاده نشد و اگر کسی هم خیلی زیاد میخواست با رئیسجمهور بحث کند، وی حوصله شنیدن حرفهای آن فرد را نداشت.
باهنر همچنین در گفت و گویی درباره جایگاه و اهمیت شورای نگهبان گفته است: اگر شورای نگهبان کمی کوتاه بیاید، یک «شومن» قوی میتواند رئیسجمهور شود. یعنی هرکس بیاید و بتواند به رقیب خود رکب و پشت پا بزند و متلک درشتی بیندازد، با یک خنده و اخم سه میلیون رأی در کشور جابهجا میشود و این اصلا منطقی نیست.
محمدرضا باهنر در انتخابات ۱۳۹۲ حسن روحانی را مناسب ترین گزینه ارزیابی کرد و در این ارتباط اظهار داشت: روحانی معتدلترین نامزد انتخابات ۲۴ خرداد بود و به نظر من بهترین گزینه انتخاب شد.
گرایش سیاسی
محمدرضا باهنر سیاستمداری است که در سالهای متمادی به عنوان یکی از نیروهای معتدل جبهه اصولگرایی شناخته میشود. او همچنین دبیرکل حزب جامعه اسلامی مهندسین است که از احزاب اصولگرا و از زیر مجموعههای جبهه پیروان خط امام و رهبری به شمار می رود.
درباره گرایش سیاسی و اقدامات محمدرضا باهنر در دوران جوانی نیز این طور آمده است که در دوران حضور در کرمان تقریباً رابط میان انقلابیون کرمان و محافل و مجالس تهران بود و در این مدت میان تهران و کرمان دائم در حال رفت و آمد بود. باهنر در این باره میگوید: در تهران به جلسات و محافل سر میزدیم و هم اگر اعلامیهای، کتابی یا جزوه جدیدی درمیآمد اینها را برمیداشتیم با خودمان میبردیم کرمان و آنجا کار سیستم و مسایل نهضت را با دوستان و بزرگترهای خودمان دنبال میکردیم.
باهنر درباره دوران پیش از نمایندگیاش و برگزاری مهمترین کنگره حزب جمهوری می گوید: بعد از پیروزی انقلاب تا زمانی که معاون سیاسی استاندار بودم و جریانات هشتم شهریور (انفجار در دفتر نخستوزیری) و هفتم تیر (انفجار بمب نیرومندی در سالن اجتماعات حزب جمهوری اسلامی) اتفاق افتاد هم تقریبا آچارفرانسه بودیم در کارهای مربوط به کرمان. سال بعدش، یعنی اوایل سال ۶۱ یک دفعه تصمیم گرفته شد که کنگره حزب جمهوری اسلامی در تهران تشکیل شود. من باتوجه به اینکه هشتم شهریور و هفتم تیر را پشت سر گذاشته بودم، خیلی نگران بودم از این بابت که همه مسوولان در کنگره حضور داشتند؛ از حضرت آقا گرفته تا آقای هاشمی و مهندس موسوی و آقایان طبسی و ناطق و... همه بودند. خیلی نگران بودیم که اگر برای کنگره هم یک اتفاق امنیتی بیافتد، خیلی بد میشود. کاری هم از نظر امنیتی بلد نبودیم اما بالاخره کرمان را ول کردیم، آمدیم تهران و اینجا هم به حضرت آقا و دیگران گفتم که ما آمدیم، اینجا فقط برای اینکه ببینیم، برای مسائل امنیتی کاری میتوانیم، بکنیم یا نه. گفتم کاری هم بلد نیستم اما آمدم. به هر حال ما شدیم، عضو ستاد برگزاری کنگره و کنگره برگزار شد و قرار ما هم این بود که وقتی کنگره تمام شد، برگردیم کرمان چون زن و بچه ما هم کرمان بودند.
باهنر اندکی بعد بهعنوان یکی از اعضای شورای مرکزی حزب جمهوری انتخاب شد. حضرت آیتالله خامنهای و همچنین آقای هاشمیرفسنجانی از جمله افرادی بودند که او را به شورای مرکزی حزب جمهوری دعوت کردند.
یاران و همفکران
اعضای حزب جامعه اسلامی مهندسین همچون علیرضا خجسته پور و مرحوم حسین شیخ الاسلام و همچنین سید مجتبی ثمره هاشمی را که نسبت فامیلی با محمدرضا باهنر دارد از جمله یاران و همفکران محمدرضا باهنر محسوب می شوند. وی در گفت وگویی در خصوص حلقه همفکرانش که با هم جلسات هماندیشی برگزار می کنند، بیان داشت: شاید خیلی خاص نباشند، معمولی هستند مثلاً با آقای ابوترابی مرتب جلسه داریم یا با مرتضی نبوی جلسه داریم. گاه گاهی با آقای مُخبر ستاد اجرایی فرمان امام داریم و این تیپ هستند. این که آدمهایی باشند که مسوولیتِ رسمی داشته باشند یا ما از جایگاهِ رسمی بخواهیم مثلاً یک نامهای را بنویسیم، بگویم مثلاً من، چون مشاورِ فلانی هستم نه یا حالا عضوِ مجمع هستم این به اصطلاح چیزها را اصلاً نداریم، فقط به عنوان یک گروهِ همفکر مینشینیم، با هم بحث میکنیم و مطالبی را هم که میفرستیم ادعا نداریم که تمام آنها دقیق و درست است.