به گزارش صبا، سومین برنامه فصل جدید «هفت» به میزبانی بهروز افخمی، جمعه ۲۸ اردیبهشتماه با پرداختن به فیلم «مست عشق» روی آنتن شبکه نمایش رفت.
امیرقادری منتقد سینما ابتدا به خبر زندانی شدن محمد رسول اف در هفته اخیر اشاره کرد و گفت: من اعتقاد دارم رسول اف مانند همه ابنا بشر باید فیلم بسازد و اتفاقا داخل ایران هم فیلم بسازد. افرادی برای مخالفخوانی در سینما انتخاب میشوند که باعث میشود مسیر انتقاد سینمای ایران از مسیر سالم خود خارج شود. اگر انتقاد از طریق تماشاگر شکل بگیرد، بسیار شرایط بهتر خواهد بود.
قادری با اشاره به فیلم «برادران لیلا» ادامه داد: حتی فیلمی مانند «برادران لیلا» که پخش هم نشد، مسیر متعادلتری به نسبت فیلمهای رسول اف برای ساخت خود طی کرد. سعید روستایی این فیلم را ساخت که مردم ایران ببینند. من به عقل و هوش جمعی مردم ایمان دارم؛ تماشاگر با استقبال یا استقبال نکردن از فیلم نشان میدهد که تا چه حد انتقاد کارگردان را پذیرفته است.
وی افزود: ممکن است من با بعضی از اتفاقات «برادران لیلا» و فرش قرمز آن مخالف باشم، اما فیلم باید داخل ایران قرار میگرفت. چرا که ما دیدیم بعد از پخش این فیلم در اینترنت، واکنشهای منفی به فیلم زیاد بود.
قادری به پرونده محمد رسول اف اشاره کرد و گفت: حدود ۱۰ الی ۱۵ سال است که ما با پدیدهای مواجه هستیم که شخص ممنوع الکاری هر چند سال یکبار بتواند فیلم بلند بسازد و آن را برای جشنوارههای خارجی هم بفرستد. چطور میشود در این مملکت یک فیلم بلند که فیلمبرداریاش هم در سطح شهر است، ساخت و برای جشنواره خارجی هم فرستاد، بدون اینکه کسی متوجه شود؟ باید گفت زمانی که مسیر متعادل قضیه مخدوش شود، چنین پدیده های عجیب رانتی روی کار میآیند که واقعا به لحاظ منطق هم درک نمیشود.
رضا صدیق درباره این پرونده عنوان کرد: فرآیند فیگوری که رسول اف در آن میایستد، عجیب و مضحک است. چگونه میشود کسی بر طبق قانون حق فیلمسازی نداشته باشد، اما فیلم طولانی بسازد؟ من میخواهم راجع به خاندان رسول اف صحبت کنم که به مافیای صنعت هنر معروف هستند. بانک دی، بانک کشاورزی، بانک آینده، اقتصاد نوین، ایرانمال، گروه موسیقی داماهی، گروه موسیقی بمرانی، کافه آپارتمان پگاه آهنگرانی و سجاد افشاریان و گالری محسن، چهار حیطه مهم تئاتر، موسیقی، هنرهای تجسمی و سینما این مملکت هستند که به واسطه گردش و تزریق مالی خاندان رسول اف تبدیل به یک چرخه و مافیا در سالیان اخیر شدهاند.
صدیق اظهار کرد: طبق گفته باربد گلشیری که با گالری محسن همکاری کرده است، در یک نامه ای در سال ۲۰۱۸ به یکی از رسول افها نوشته دخل و خرج و چرخش مالی گالری مشخص نیست. شما از قشر جوان آرتیست و هنرمند ایرانی استفاده و سوءاستفاده میکنید و این جوانها را استثمار کردهاید. شما چگونه توانستید با این فرآیند اقتصادی هنر شکستخورده، همچنان سرپا بایستید؟ باربد گلشیری هم فردی اپوزوسیون است که موافق جمهوری اسلامی نیست و خارج از ایران زندگی میکند.
صدیق ادامه داد: از بین تمام خاندان رسول اف، محمد رسول اف است که در این بخش درآمد کسب میکند. از نظر علت این عملکرد او قدرت نیست چرا که قدرت این خاندان در سالهای اخیر کم شده است. متاسفانه شاهد هستیم که جعفر پناهی، محمد رسول اف را در کنار افرادی مانند داریوش مهرجویی و کیومرث پوراحمد قرار میدهند، کسانی که برای مردم ایران فیلم میساختند نه جشنوارههای خارجی.
صدیق تاکید کرد: این دکان وطنفروشی است. «برادران لیلا» هم آلوده به همین دکان است، شاید کمتر ولی همان است. زمانی که جریانی در سینمای ایران تصمیم میگیرد، از مخالفخوانی کلیت ایران و جمهوری اسلامی که یک انقلاب مردمی است، کاسبی کند؛ طبیعی است که ساختار قانونی هم اینگونه رفتار کند.
رضا صدیق بیان کرد: بارها در شکل های مختلف برای مردم اتفاق افتاده که مروجان سرمایهداری رانتی، تبعیض طبقاتی و فسادهای سیستمی به پرچمداران عدالت تبدیل شدهاند؛ برای مردمی که خودشان قدرت تشخیص دارند. رسول اف و خاندانش و هر کس که شبیه او کار میکند، به نماد جریان فاسد تبدیل شدهاند که خودشان در رانت و تبعیض و طبقاتی کردن فضای فرهنگ و هنر دست دارند. باید جلوی این جریان، برای مردم ایستاد.
امیر قادری اظهار کرد: من طرفدار چرخه متعادل اکران هستم چرا که این مردم تصمیمگیرنده هستند که چه فیلمی ببینند. واکنش مردم به «برادران لیلا» برخلاف پیش بینی من، منفی بود. اما فیلمی بود که میخواست با عموم مردم ارتباط برقرار کند و برای بلیت فروختن ساخته شده بود.
قادری ادامه داد: ما باید برای این موضوع راه حل داشته باشیم. رسول اف و پناهی باید فیلم بسازند. اینها محصول همان سینمای انحصاری هستند که از دلش شکلهای دیگر انحصار بیرون میآیند. اگر امکان این مدل فیلمسازی برای گروههای مختلف فراهم باشد، آن وقت دیگر کسی نمیتواند از پارهای از انتقادات و نارضایتیهای مردم ایران، به نفع یک شرایط پشت پرده ای مبهم، برای بیان انتقادها استفاده کند.
وی افزود: گروههای مختلف سینمای ایران، به مردم ایران به عنوان مخاطب سینما اعتقاد نداشتهاند؛ آنها فکر نمیکنند که مردم قدرت تشخیص دارند. شاید در کوتاهمدت بتوان سر مردم کلاه گذاشت اما مردم در نهایت متوجه خواهند شد و خورشید همیشه پشت ابر باقی نمی ماند.
امیر قادری عنوان کرد: در مورد پدیده محمد رسول اف باید بگویم که این اتفاق عجیب نتیجه انحصار است، تا ما شرایط درستی را فراهم نکنیم که سینماگران با مردم از طریق گیشه و خریدن بلیت سینما ارتباط داشته باشند، نتیجهاش این میشود که فیلمسازی در جشنواره خارجی میشود که کارگردانش با گروه های دیگری به جز مردم ایران حرف میزند.
بهروز افخمی، میزبان برنامه، اظهار کرد: صدور پروانه ساخت یک مشکل دائمی، طولانی فیلمسازی در ایران بوده که دولت و معاونت سینمایی وزارت ارشاد را به یک موجود آش نخورده و دهن سوخته تبدیل کرده است. پروانه ساخت همواره دولت را در موضع اتهام قرار میدهد و هیچ فایدهای ندارد. هیچ راهحلی برای جلوگیری از ساخت فیلمهای بدون پروانه ساخت وجود ندارد.
افخمی در پایان تاکید کرد: بخش خصوصی تنبل شده و وابسته دولت که همه خطاهای خود را گردن دولت میاندازد، با پروانه ساخت زنده مانده است. فیلمسازهای واقعی که مسئولیت کارهای خودشان را به عهده میگیرند، به پروانه ساخت احتیاج ندارند. پروانه ساخت برای متهم نگهداشتن دولت است.