توضیحات اخیر محمدجواد ظریف پیرامون روند گزینش نامزدهای مناصب دولت در شورای راهبری انتخاب اعضای کابینه چهاردهم و اشاره به عدم تطابق خروجی اقدامات شورایراهبری با آنچه که رئیسجمهور در قالب اسامی وزرای پیشنهادی به مجلس ارائه داد، حاکی از شکوه و گلایهای است که کمتر کسی انتظار بروز آن را در ابتدای فعالیت دولت از سوی ظریف داشت!
این دیپلمات باسابقه و کارکشته که سالهاست در فضای سیاسی زیست کرده و با چم و خم و بالا و پایین دنیای سیاست آشناست، در اقدامی ناگهانی ناراحتی خود از تصمیمات رئیسجمهور را بروز داده و از بازگشت خود به دانشگاه سخن گفته است. هر چند که جواد ظریف در توضیحات بعدی خود، تعابیر مطروحه در خصوص ناامیدی از دولت چهاردهم و رئیسجمهور را رد و دلیل جداشدن خود از بدنه دولت را احساس مفیدنبودن ذکر کرده اما پرواضح است که روند تعیین تکلیف کابینه و اعضای هیات دولت و تصمیمات رئیسجمهور، همخوانی چندانی با انتظارات دکتر ظریف نداشته که او را بهسوی نگارش چنین نامهای هدایت کرده است.
فارغ از بررسی روند گزینش و معرفی نامزدها توسط شورایراهبردی به رئیسجمهور و چگونگی تصمیمگیری نهایی توسط مسعود پزشکیان، آنچه که در حال حاضر از اهمیت بسزایی برخوردار است، نوع مواجهه رئیسدولت با تصمیم دکتر ظریف است که میتوان آن را استعفا تلقی کرد. اگرچه معاون راهبردی رئیسجمهور صراحتاً از لفط استعفا سخنی به میان نیاورده و با بیان گلایههای خود از بازگشت به دانشگاه سخن گفته است اما شرایط موجود و مسیر دولت ایجاب میکند که مسعود پزشکیان این نامه را استعفای معاون خود برداشت کند چون تندادن رئیسجمهور به چنین خواستههایی بهمعنای ایجاد موانع خودساخته و بدعتی غلط است که بنیان دولت را دچار آسیبهای فراوانی خواهد کرد.
نباید از یاد برد که شورای راهبردی و همچنین بهرهگیری از کارشناسان و نظرخواهی از افراد و کارگروههای مختلف، ماهیتاً بازوهای مشورتی تلقی میشوند که صرفاً مشاورههای خود را به رئیس دولت ارائه داده و در نهایت رئیسجمهور است که با درنظرگرفتن همه جوانب، مصلحتها و واقعیتهای موجود، تصمیمگیری خواهد کرد و این مسئله دلیلی جز جایگاه رئیس قوه مجریه و لزوم پاسخگویی آن به افکار عمومی ندارد. رئیسجمهور است که در روزهای خوب و بد باید به مردم پاسخگو باشد و از پیشنیازهای این پاسخگویی، قدرت تصمیمگیری و اعمالنظر شخصی خود است و اگر قرار باشد که نظرات و تصمیمات رئیسجمهور صرفا با مشاورین و نهادهای مشورتی منطبق باشد، اساساً جایگاه رئیس قوه مجریه زیر سوال میرود.
با توجه به سابقه دکتر ظریف و آبدیدگی وی انتظار میرفت که رئیسجمهور در این تنگناهای خودساخته قرار نگیرد اما حالا که شرایط بدین شکل پیش رفته، باید بر هموارشدن مسیر کار دولت و حفظ اقتدار رئیس قوه مجریه تاکید کرد. به هر شکل واقعیتهای میدانی عرصه سیاست با آمال و امیالهای شخصی تفاوتهای بسیاری دارد و شرایط موجود ایجاب میکند که اظهارات دکتر ظریف استعفا تلقی شده و با عدم پافشاری برای ادامه فعالیت در دولت – که در حال حاضر مطلوب او نیست – بتوان در آینده از او هم در قامت یک مشاورهدهنده مناسب در موقعیتهای سیاسی مختلف بهره برد که این اقدام نه به رابطه دوستانه رئیسجمهور و دکتر ظریف لطمه میزند و نه به اقتدار دولت خدشه وارد میکند.