گروه تعاملی الف - رئوف پیشدار:
صدای مردم را گوش کنید. به خواستههایشان احترام بگذارید، این جمله چکیده مفهومی گفتهای مشهور از مارتین لوترکینگ از مبارزان علیه تبعیض نژادی در آمریکا است که خطاب ظاهریاش گرچه رهبران وقت آمریکا بود، اما ضمیر مستمری در گوشه و کنار جهان دارد که نمیگذارند، مردمان طمع عدالت را در پی آزادی بچشند و چنین است که دنیا برای میلیاردها نفر ساکنان آن جهنمی شده است که تاب و توان را میگیرد.
اغلب نقل قولهای مارتین لوتر کینگ، رهبر جنبش حقوق مدنی آمریکاییهای آفریقاییتبار حاوی پیام دعوت به صلح و عشق و وحدت برای رسیدن به عدالت است. اما شاهدیم که صلح و آرامش جهان در دست قدرتها به بازی گرفته شده و چنین است که دنیا بی تاب عشق ورزی و محبت و سازش و زیست در صلح و رفاه و آسایش شده است.
آنچه به هر شکل و در هر کجا نشنیده و نمیشنود، صدای بدتر شدن زندگی است و وعدههای آزادی و عدالتی که برآورده نشده است. آن چه میگذرد و حس و لمس میکنیم، از بی اعتنایی قدرت به خواست و اراده مردم ناشی میشود. قدرتهایی که مردم را فراموش کردهاند و پناهگاهشان اسلحه و نیروی سرکوب شده است. این سخن از ویکتور هوگو فریاد جمعیتهای بی شماری است که از هنگکنگ تا پاریس، کشورهای عربی، آمریکا و اروپا و گوشه، گوشه دنیای امروز به گوش میرسد. ما پادشاه را کشتیم، سعی کردیم دنیا را تغییر بدهیم. حالا تنها چیزی که گیرمان آمده، یک پادشاه جدید است که از قبلی بهتر نیست. اینجا سرزمینی است که برای آزادی جنگیدیم، ولی حالا برای نان میجنگیم. نکته عدالت این است که همه وقتی برابر میشوند که مُردهاند...»
در دنیای امروز همه مردم به یمن توسعه ارتباطات در غم و شادی هم بسرعت شریک میشوند و مفهوم "دنیا شهر" نمود و جنبه شکلی گرفته است که اساسیترین پیوند دهنده در آن، این باور مبدل شده به ایمان است که: "من با همه هستم و همه با هم، با یک سرنوشت". امام موسی صدر که یادش گرامیباد، سالها پیش این مهم را درک کرده بود که گفت: "ملتِ کوچک یا ملتِ بزرگ در این جهان معنا ندارد، آنچه هست این است که ملتی میخواهد زندگی کند و ملتِ دیگری نمیخواهد. چیزی که باید به آن بیندیشیم این است که چگونه میتوانیم جامعهای قهرمان بسازیم. دورهیِ مردانِ قهرمان گذشته است و باید از فردِ قهرمان به جامعهیِ قهرمان برسیم."
خبر استقلال آمریکا از بریتانیا در چهارم ژوئیه ١٧٧۶ در نبود وسایل ارتباطی که امروز در اختیار است، هفته ها طول کشید تا به لندن برسد. خبر حملات تروریستی سال ٢٠٠٨ در مومبای(بمبئی) به برکت وجود سیستم پیامک در کسری از ساعت در سرتاسر دنیا توزیع شد و حالا نسل کشی اسرائیل در غزه را مستقیم می بینیم و وجدان قدرت! تکانی نمیخورد. در شورشهای موسوم به بهار عربی و یا جریان جلیقه زردها در فرانسه و حال جنایات جنگی در غزه، شهروند خبرنگاران از فراز سر دولتها و رسانههایشان، مستقیم حوادث را گزارش کردند و میکنند. از ویژگیهای دنیا شهر امروزی تشدید نظارت عمومی بر رفتار و گفتار متولیان امور و صاحبان قدرت و توسعه اشکال کنترل اجتماعی و باورپذیرتر شدن تودهها به قدرت خود است. در همین حال، مجموعهای از اتفاقها، به بی اعتمادی و یا سست اعتمادی ملتها به دولتها کمک کرده است.
در جهانی که مختصات آنرا در همه ابعاد یک ویروس میکرونی به نام کرونا تغییر داد، رهبران توتالیتر و مداخلهگر و ناباور به قدرت مردم، دیگر نمیتوانند در قاب تلویزیون حاضر شوند و چهره مردمی به خود بگیرند و بی اعتقاد، از حقوق کسانی دفاع کنند که در وضعیت مشابه، چنین نکرده اند. با نگاه به مبناهایی که عامل وضعیت دلهره آور جهان شده است، باید دلنگران شورش های گسترده جهانی علیه دولتها و جنگهای بیشتر بود و بیم داشت که جهان را به ورطهای بکشاند که دیگر هیچ قدرت و امکانی توان کنترل آنرا نداشته باشد. پس تا بیشتر دیر نشده، در جهان باید حرف مردم را شنید.