فارس در روایتی به نقل از یک بیمار درباره خدماترسانی بیمارستان رازی رشت نوشت: «دقیق یادم نیست اما گمان میکنم در عصر روز دوشنبه ۲۸ بهمنماه بود که به علت تب شدید، تنگی نفس و جواب کردن متخصص داخلی بعد از چند روز تحت نظر بودن در شهر خودم برای مشکل ریهام به بیمارستان رازی رشت مراجعه کردم، آن روزها خبری از شیوع بیماری کرونا در کشور نبود یا اگر هم بود من چیزی نشنیده بودم، اما از وقتیکه وارد رازی شدم حال و هوای رازی برایم جور دیگری بود.
آنفلوآنزای شدید تشخیص پزشکان بود، اما من فقط به دلیل یک مشکل ساده ریوی به بیمارستان رازی رشت مراجعه کرده بودم و رازی تنها امید بهبودی برای بیماریهای داخلی استان بود.
حال و اوضاع خوبی نداشتم و بهسختی میتوانستم حرف بزنم یا روی پاهایم بایستم، اما بااینحال سه روز روی تختی در بخش اورژانس بیمارستان دراز کشیده بودم که البته به آن میگفتند: اتاق! در اورژانس هم که بهتر معلوم است چه میگذرد و چه بیمارانی رفتوآمد میکند! با خودم میگفتم نکند اینها آنفلوآنزای شدید داشته باشند؟ سرفههای مکرر و خشک مراجعین به بخش اورژانس بیمارستان رازی گاهی این گمان را در ذهنم میآورد و دروغ چرا ترسیدم که نکند کرونا به ایران هم رسیده باشد و من هم در این تخت حبس بودم و استرسی که داشتم برشدت بیماریام افزوده بود.
در طی این سه روزی که در اورژانس بیمارستان رازی بستری بودم هیچگونه مداوای مناسبی برایم انجام نشد و در شدیدترین تب و بدون غذا این روزها را در تختهای بدون پتو و تشک و نبود امکانات اکسیژنی سپری کردم، فاصله دویست متری تا سرویس بهداشتی با آن تنگی نفسی که داشتم که راه رفتن را برایم دشوار کرده بود آنهم بدون ویلچر موجب شد چند باری هم درراه بیهوش شوم.
۷۲ ساعت سخت و دشوار بر من گذشت و حتی یک عکس از ریههایم گرفته نشد تا بیماری تشخیص داده شود بالاخره با پادرمیانی یکی از آشنایانم لنگانلنگان به قسمت عکسبرداری بیمارستان منتقل شدم تا از ریههایم عکس بگیرند که در مسیر به دلیل تنگی نفس از هوش رفتم و در انتها خودم را در اتاقی زیر دستگاه اکسیژن یافتم.
من آدم فشار بالایی هستم اما به حدی حالم بد بود که فشارم به زیر هشت رسید و دیگر توان باز کردن چشمهایم را نیز نداشتم، فریاد خانوادهام نیز بسیار از عدم رسیدگی کافی بیمارستان بلند شده بود اما پاسخهایی که دریافت میکردیم این بود که: هر کاری در منزل برایش انجام دادید خودتان اینجا هم انجام دهید.
بعد از سه روز با پادرمیانی یکی دیگر از آشناها خلاصه وارد بخش عفونی شدم و انصافاً اوضاع در آنجا بهتر بود و رسیدگیهای لازم انجام شد، سه روز دیگر هم در این بخش بستری بودم که بهیکباره اعلام کردند باید به بخش دیگری منتقل شوم، خلاصه به بخش غدد منتقل شدم و در یک اتاق هشتنفره که قرار بود سایر بیماران عفونی نیز آنجا بستری باشند، دیدم که متأسفانه بیمار شیمیدرمانی و بیمار مشکل خونی هم که در بیحرکتی کامل بود در این اتاق حضور داشت.
اکنونکه پس از گذشت هفت روز بستری در تنها بیمارستان دولتی داخلی استان گیلان که در روزهای اخیر با شیوع کرونا ویروس در گیلان مرکز درمان این ویروس شده است، نمیدانم در سلامت کامل هستم یا خیر؛ معلوم نیست چه میشود، بیمارانی که بدون هیچ حفاظتی در بیمارستان رازی بستری بودند مبتلا به آنفلوآنزا بودند یا کرونا.
انصاف نیست که نگویم، بااینحال بسیار از سفیدپوشان ایثارگر زحمتکش بیمارستان رازی رشت سپاسگزارم که باوجود کمبود نیرو خصوصاً پس از اعلام شیوع کرونا ویروس در گیلان برخی همچنان مجاهدانه در شیفتها حضور فعال دارند، برخی داوطلبانه فعالیت میکنند تا جبران کمبود نیروی بیمارستان را بهگونهای رفع کنند، اما هنوز این مرکز دولتی فاقد نیروی انسانی کافی برای مراقبت از بیمارانی است که روزبهروز بر حجم مراجعه آنها به این بیمارستان دولتی داخلی که مرکز درمان کرونا شده نیز افزوده میشود.
اینها واگویه های یکی از فعالان فرهنگی و رسانهای استان گیلان است که مدتی به دلیل مشکل داخلی در تنها مرکز دولتی داخلی استان بستری بود، علاوه بر این، بنا بر گزارش میدانی فارس از تنها مرکز دولتی درمان کرونا در رشت، عدم وجود تجهیزات ایمنی و بهداشتی کافی برای پرسنل زحمتکش این بیمارستان و نیز نبود پزشک متخصص مقیم در بخشهای مختلف بیمارستان رازی رشت مشکلات دیگری نیز برای این مرکز به وجود آورده است که وزارت بهداشت و درمان، علوم پزشکی استان گیلان و سایر ارگانهای متولی این حوزه باید هرچه سریعتر نسبت به رفع این مشکلات اقدام عاجل انجام دهد.»