الیاس حضرتی نماینده تهران در مجلس دهم شورای اسلامی و قائممقام حزب اعتماد ملی در گفتوگو با تسنیم به تشریح نظرات خود درباره نحوه ادامه کار شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان و نحوه ورود آنها به انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 پرداخت.
حضرتی از جمله نمایندگان دهمین دوره مجلس شورای اسلامی است که در انتخابات دوره یازدهم از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شد.
متن گفتوگو با وی را در ادامه میخوانید:
سوال: شما در مجلس دهم عضو و رئیس کمیسیون اقتصادی بودید و اقتصاد هم یکی از مهمترین اولویتهای کشور است که با موضوع معیشت ارتباط مستقیم دارد، اکنون که آخرین روزهای مجلس در این دوره را پشتسر میگذاریم، بفرمایید این کمیسیون چه اقدامات، تصمیمات، مصوبات و در یک کلام چه کار مهمی برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور داشته است؟
در کمیسیون اقتصادی در مجلس دهم 7 یا 8 کار بزرگ انجام شد که در جای خود بسیار ارزنده و فوقالعاده بودند. این کارها در واقع هدف داشت، ما فکر میکردیم که حل گرههای اصلی اقتصاد کشور با رونق اقتصادی، مبارزه با فساد و شفافسازی، ایجاد تغییرات و بِروز کردن قوانین مثل قانون بانکداری و اتصال و تکمیل زنجیره سامانههای فروش موجب ایجاد یک دولت الکترونیک ــ حتی کاملتر و بالاتر و بهنوعی دولت هوشمند ــ میشود که میتواند مسائل را کنترل کند.
بر این اساس ما در کمیسیون اقتصادی یکی از کارهایی را که انجام دادیم بحث تصویب قانون سامانه مؤدیان مالیاتی بود که در واقع فروشگاههای زنجیرهای را به یکدیگر متصل و حسابرسی را آسانتر میکند.
در این دوران که ترامپ سیاستهای ضدایرانی اتخاذ کرده، سیاستهای مالیاتی نقش پررنگی در اقتصاد کشورمان ایفا میکند که لازم است از این ظرفیتها بهخوبی استفاده شود و از به وجود آمدن فساد جلوگیری کرد. لازمه این امر این است که ما بتوانیم با استفاده از سامانه الکترونیکی، از ممیزمحوری تشخیص مالیاتی از سوی فرد بهسمت سیستماتیک کردن حرکت کنیم البته این قانون بهصورت صددرصد هنوز اجرا نشده است. چند وقت پیش یک آماری از تمام دستگاههایی که باید به سامانههای مالیاتی متصل شوند دریافت کردیم که مشخص شد 22 دستگاه همکاری لازم را نداشتند که تذکرات لازم به آنها داده شد و گزارش دوبارهای که گرفته شد مشخص شد دو دستگاه همراهی لازم نداشتند که تذکرات لازم به آنها داده شده که هرچه سریعتر به این سامانه مالیاتی متصل شوند.
کار دومی که کمیسیون انجام داد بحث مالیات بر ارزش افزوده بود، حدود 177 کشور مالیات بر ارزش افزودهای را کار میکنند که ما الآن در مجلس آن را تصویب کردیم یعنی از مصرفکننده نهایی مالیات دریافت میشود.
قانون مالیات بر ارزش افزوده دو بار بهصورت 5ساله و آزمایشی اجرا شده بود، دولت نتوانسته بود لایحهای را در این زمینه به مجلس ارائه کند حتی در مجالس قبلی نیز چندین بار در این زمینه طرحهایی ارائه شده بود که مصوب نشد، اما در مجلس دهم با یک کار کارشناسی بر روی قانونی آزمایشی که اجرا شده بود و با شناخت ضعفها و قوتها و در قالب یک طرح به مجلس ارائه شد و این طرح نیز پس از بررسی در کمیسیون اقتصادی در صحنه علنی مجلس به تصویب رسید.
جهتگیری آنچه که در مجلس مصوب شد، حمایت از تولیدکنندگان و صادرکنندگان و پیمانکارانی است که با شرکتهای دولتی قرارداد منعقد میکنند.
کار سوم که کمیسیون انجام داد در مورد مبارزه با قاچاق کالا و ارز بود. قانون مبارزه با قاچاق کالا قبلاً تصویب شده بود و در اجرا نواقصی داشت که در این زمینه ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز، نیروی انتظامی و دستگاههای امنیتی، وزارت اقتصاد و قوه قضاییه گزارشهایی به کمیسیون ارائه کرده بودند که در این راستا جلسات متعددی برای حل مشکل تشکیل شد و طرحی را آماده و به هیئت رئیسه مجلس ارائه کردیم که در دستور کار پارلمان است، در کنار این طرح، گزارش تحقیق و تفحص از ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز نیز تدوین و در صحن علنی پارلمان قرائت شد.
در آییننامه داخلی مجلس برای تحقیق و تفحص یک مکانیزم و زمان خاصی در نظر گرفته شده و باید روند خودش را طی کند، البته یکی از دلایلی که باعث شد این روند قدری طولانی شود این بود که یک اعتراضی به نتیجهگیری آن گزارش از سوی نیروی انتظامی، اتاق بازرگانی و چند نهاد دیگر که درگیر این گزارش بودند وجود داشت.
اتاق بازرگانی اعلام کرده بود که نمره پایین در این گزارش به این دستگاه داده شده است؟
نهتنها اتاق بازرگانی که این ادعا را داشت خود ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز اعلام کرد این گزارش بهگونهای تدوین شده که نیازمند بازنگری است که رئیس هیئت تحقیق و تفحص جلسهای را با این دستگاهها ترتیب داد تا مشکلات را برطرف کند و بلافاصله گزارش به صحن علنی ارجاع داده و در نوبت قرائت شد.
گفته شده برخی تعارض منافعها باعث شده بود که برخی دستگاهها مانع قرائت این گزارش در مجلس شوند؟
خیر، بنده تا امروز هیچ چیزی درباره این موضوع نشنیدهام، هیچ دستگاهی با بنده بهعنوان رئیس کمیسیون اقتصادی تماسی نداشته که بگوید که گزارش با تأخیر قرائت شود.
گمانهزنیهایی در رسانهها وجود داشت که شخص آقای لاریجانی رئیس مجلس مانع قرائت گزارش در مجلس شده است.
بعید میدانم، لاریجانی چنین روحیهای ندارد که بخواهد مانع قرائت گزارش شود.
برنامه چهارمی که در کمیسیون داشتیم، اصلاح قانون نظام بانکداری بود که کارهای زیادی در این زمینه انجام شد و گزارشی تدوین و در صحن پارلمان شور اولش تصویب شد و شور دوم هم علیرغم مخالفت وزارت اقتصاد و دارایی و بانک مرکزی در حال انجام است ولی بعید میدانم به دستور کار مجلس دهم برسد.
ازجمله دیگر موضوعاتی که در کمیسیون پیگیری شد موضوع مناطق آزاد نیز از موضوعات جنجالی بود که در کمیسیون پیگیری شد.
یک لایحهای را دولت به مجلس ارائه کرد که 8 منطقه آزاد تجاری در آن تعریف شده بود که البته در مجلس نیز حدود 70 مورد به آن اضافه شد که پس از تصویب در مجلس بین پارلمان و شورای نگهبان این مصوبات در حال رفت و برگشت است، شورای نگهبان با اصل مناطق آزاد مخالف است، هر بار که مصوبه مجلس به شورا میرود یک اشکال جدید از سوی شورا مطرح میشود، البته قرار بر این شد تا نامهای به شورای نگهبان ارسال شود و اعلام شود که بیشتر از این نمیتوانیم ایرادات را برطرف کنیم.
در سال 94 اصلاحطلبان توانستند با لیست امیدی که ارائه کردند 30 کرسی مجلس دهم را به دست بیاورند اما در سال 98 این اتفاق نیفتاد و نتوانستند موفق باشند و 30 کرسی را که به دست آورده بودند به رقیب واگذار کردند، بهنظر شما چه عامل یا عواملی باعث شد که این اتفاق رخ بدهد؟ برخی از اصلاحطلبان موضوع رد صلاحیتها را مطرح میکنند اما برخی نیز اعتقاد دارند عملکرد اصلاحطلبان و بهویژه فراکسیون امید در این موضوع نقش داشته است.
ابتدا این مقدمه را بگویم که جریان اصولگرا و اصلاحطلب بهاعتقاد بنده بیهویت شدهاند، از روزی که صحبت از ایجاد جریان اصلاحطلبی شد بحث بر این بود که به تفکر و اندیشه ناب امام خمینی(ره) که در طول هشت سال ریاست آقای هاشمی با سیاستهای تعدیلی خدشه وارد شده بود و مباحثی بهمانند تجملگرایی پیش آمده بود و در روزنامه بیان هم در آن زمان مطالبی درباره آن نوشتیم (مانور تجملی) ترمیم شود.
در آن زمان یک اتفاقی رخ داد که آرای مردم و نقش پررنگ مردم کمتر بود. اصلاحطلبی که آغاز شد پیامش این بود که انقلاب به جاده اصلیاش بازگردد که آن جاده تفکر و اندیشه امام بود، اندیشه امام همان تشکیل حکومت اسلامی است بهمعنای آنکه توسط مردم با رأی مردم زمینههای اجرای احکام الهی فراهم شود نه صرفاً حضور مردم، حضور مردم یک هدفی دارد بهجهت اجرای دستورات الهی که برای سعادت بشر است.
در چند وقت گذشته آقای کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران نیز این موضوع را بیان میکند که باید یک فلشبک بزنیم به دوم خرداد 76 و ببینیم اصلاً هدف از ایجاد جریان اصلاحطلبی چه بوده است و الآن ببینیم کجا هستیم.
البته بنده صحبتهای آقای کرباسچی را خیلی بهدقت دنبال نکردم، بهخاطر همین است که میگویم که اصلاحات از آن مسیر اصلی خود خارج شده است و دیگر در این جریان صحبت از امام(ره) نیست.
یک مثالی به شما بزنم، بنده جلسات مختلفی در دانشگاهها و جاهای مختلف میروم در آنجا کلیپهایی را نشان میدهند که از زمان مشروعیت مشروطیت شروع میشود و بعد مرحوم مصدق و بعد آیت الله کاشانی و بعد زمان انقلاب اسلامی و آقایان طالقانی و سحابی و دوم خرداد 76 و اصلاح طلبان و آقای خاتمی را نشان می دهد و بعد به داستان 88 می رسند و آقای کروبی را نشان می دهند که بنده چندباری اعتراض کردم و گفتم که این افراد را که شما نشان می دهید نمی گویم افراد بدی هستند اما در کلیپی که پخش شد حرفی از امام که بنیانگذار انقلاب است زده نشده است بهطور مثال من گفتم شما کوه دماوند را رها کردهاید و تپههای کوچک را نشان میدهید، آن هویت اصلی اصلاحطلبی به مسیری رفت که در واقع یک جریان روشنفکری شد که خیلی تعصب به حاکمیت دینی و علاقهای به مبانی دینی ندارد و در فضای سیاسی به بحث رأی مردم و انتخابات آزاد خلاصه شد، انتخابات آزاد جزو اصول کار انقلاب است ولی در کنار این موضوع، موضوعات دیگری هم وجود دارد.
از آن طرف اصولگراها هم به این بدبختی دچار شده اند، این جریان هم ضمن اینکه خیلی توجهی به دیدگاه امام(ره) ندارد و دعوا هایی را با جناح چپ هم بر سر این دیدگاه دارد که نمونه اش را در مجلس سوم و همین مجلس دهم بنده مشاهده کردم، این جریان هم هویت خودش را از دست داده و به سمتی رفتند که جریان آیت الله مصباح و امثال ایشان حاکمیت کامل به این جریان پیدا کرده اند.
همین طور که در اصلاح طلبان جریان لیبرالیسم حاکمیت پررنگ پیدا کرده، آن طرف هم جریان آیت الله مصباح حاکمیت پیدا کرده است.
این را هم بگویم زمانی که امام در پاریس بود چند جریان به نزد ایشان رفتند و پیشنهاداتی برای نامگذاری انقلاب داشتند گروهی پیشنهاد کردند انقلاب را جمهوری اسلامی نگذاریم بلکه بگذاریم جمهوری اسلامی دموکراتیک (مرحوم بازرگان)عده ای دیگر اعتقاد داشتند باید تنها جمهوری دموکراتیک نامگذاری شود (جبهه ملی) و عده ای معتقد بودند که باید حکومت اسلامی و خلافت اسلامی تشکیل شود که نمونه بارز آن سخنرانی آیت الله مصباح در نماز جمعه بود که اعلام کرد رای مردم زینت المجالس است که متاسفانه این موضوع الان در جریان اصولگرایی غالب شده است.
یعنی فکر می کنید که دو جریان اصلاح طلبی و اصولگرایی به سمت قدرت محوری رفتند تا جامعه محوری؟
به نظر من اینها از سر لجبازی، با استفاده از امکاناتی که در اختیار داشتند یکدیگر را راندند و بیشتر به دنبال یارگیری و یارکشی رفتند تا حل مشکل مردم. در این وسط جریان خط امام(ره) به نظر من در شرایط کنونی متولی خاصی ندارد. غیر از شخص رهبری که سخنان ناب خط امامی می زنند هر دو جریان سیاسی کشور به سمت و سوی عجیب و غریبی رفتند.
تبلور رویه حاکم در دو جریان سیاسی کشور در میزان مشارکت مردم در انتخابات اخیر مجلس بروز و ظهور کرد. فارغ از اثرگذاری عملکرد مجلس و دولت در کاهش مشارکت مردمی، جریانات سیاسی و تلویزیون از روز اول روی کار آمدن مجلس دهم سم پاشی وحشتناکی به بدنه جامعه انجام داد مبنی بر اینکه مجلس دهم بسیار ضعیف است. از سوی دیگر برخی دوستان ما مدام مدعی این می شدند که مجلس و دیگر نهادهای انتخابی جایگاهی در تصمیم گیری ها ندارند. مجموعه این اقدامات منجر به ضعف مشارکت مردمی در انتخابات شد.
طبق معمول هر انتخابات، ضعف مشارکت مردم با عدم توفیق اصلاح طلبان در انتخابات همراه می شود. ضمن اینکه تعداد زیادی از نامزدهای اصلاح طلب توسط دستگاه های نظارتی رد صلاحیت شدند ولی با این حال اگر به مانند انتخابات مجلس دهم، شاهد حضور پرشور مردم پای صندوق های رای می بودیم بدون شک بار دیگر اصلاح طلبان پیروز انتخابات می شدند.
شما معتقد هستید وقتی مشارکت مردمی در انتخابات بالا برود بدون شک اصلاح طلبان پیروز انتخابات خواهند بود. در حالی که آقای محسن هاشمی اخیرا گفته بود وقتی مردم از اصلاح طلبان در صحنه عمل چیزی نمی بینند دیگر پای صندوق های رای نمی آیند که مشارکت را بالا ببرند. دقیقا همانند دوره ای که علی رغم رای 20 میلیونی مردم به دولت اصلاحات ولی دو سال بعد از آن لیست اصلاح طلبان در شورای شهر تهران شکست می خورد.
در یک مسابقه وحشتناک به مردم فهماندیم که شما نقشی در امور کشور ندارید. اصلاح طلبان با یک ادبیاتی و اصولگرایان و تلویزیون نیز با ادبیات دیگر مرتب در جهت تبلیغ اینکه همه فاسد هستند حرکت کردند. اصلاح طلبان درباره املاک نجومی تبلیغ کردند و اصولگرایان نیز بحث حقوق نجومی را با آب و تاب مطرح کردند و سرریز این اقدامات موجب ایجاد این تصور در مردم شد که تمامی مسئولان کشور به نوعی فاسد هستند.
فارغ از رد یا تایید نظر شما مبنی بر تاثیر تخریب ها علیه مجلس در میزان مشارکت مردم در انتخابات، به هر حال عملکرد مجلس دهم به گونه ای بوده که بسیاری از اصلاح طلبان هم در اظهارنظراتشان علناً از فراکسیون امید اعلام برائت می کنند. بنابراین صرفا نمی توان مشارکت پایین در انتخابات اخیر را حاصل انتقادات به عملکرد مجلس از سوی جریان های سیاسی و رسانه ها قلمداد کرد. به هر حال اینکه دغدغه های مردم برای نمایندگان مجلس دهم اهمیت بالایی نداشته را می توان در عدم به حدنصاب رسیدن جلسات مجازی مجلس به وضوح شاهد بود و نمی توان این مسئله را به راحتی کتمان کرد.
من به عنوان فردی که مطلعم می گویم هیچگاه در هیچ دوره ای پیش نیامده که این تعداد از نمایندگان رد صلاحیت شوند و یا اینکه رای نیاورند. مسئله دیگر این است که ماه های پایانی مجلس دهم همزمان با شیوع ویروس کرونا شد. از سوی دیگر همانطور که دیگر مجامع و شوراها به دستور وزارت بهداشت اجازه برگزاری نداشتند، مجلس نیز از این قاعده مستثنی نبود و جلسات آن به همین علت تعطیل شد.
البته باید به این نکته نیز اشاره کرد که متاسفانه تعداد زیادی از نمایندگان و کارکنان مجلس در همان تست اولیه، مشخص شد که مبتلا به ویروس کرونا هستند. فکر می کنم از 120 تستی که همان روزهای اول فراگیری از نمایندگان و کارکنان مجلس گرفته شد، تست حدود 60 نفر مثبت اعلام شد. بنابراین طبیعی بود نمایندگانی که تست کرونای آنها مثبت اعلام شده بود، درگیر درمان این بیماری باشند و امکان حضور در جلسات مجازی را نیز نداشته باشند.
آقای حضرتی شما خودتان نیز به این مسئله واقف هستید که این گونه توجیهات نمی تواند قابل قبول باشد. چنان که ما سابقه این را داریم که تعدادی از نمایندگان مجلس اول علی رغم اینکه در حادثه انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی دچار صدمات جدی شده بودند ولی به دلیل شرایط ویژه کشور و اهمیت برقراری جلسه علنی مجلس، به منظور جلوگیری از افتادن مجلس از حدنصاب قانونی، روی همان تخت های بیمارستانی در صحن مجلس حضور پیدا کردند.
در تمام مجالسی که انتخابات به شکل فردی است نه حزبی، چنین مشکلاتی وجود دارد و نمی توان این مسئله را محدود به مجلس دهم کرد. به جز تهران که همواره به مردم به فهرست انتخاباتی جریان های سیاسی رای می دهند، در دیگر حوزه های انتخابیه این افراد هستند که حائز اکثریت می شوند.
بنده سه دوره از حوزه انتخابیه شهر موفق به ورود به مجلس شدم. همان زمان نیز دوستان اصلاح طلب به ما می گفتند که فلانی ما می خواهیم نام تو را به عنوان چهره ای که مورد حمایت جریان اصلاحات در شهرستان رشت است، اعلام کنیم. ولی به آنها می گفتم که من را در رشت به عنوان الیاس حضرتی قبول دارند.کاری به این ندارند که من اصلاح طلب هستم یا اصولگرا. بنابراین حمایت شما از من شاید حتی به ضرر من نیز تمام شود.
بنابراین این مشکل ساختار انتخاباتی کشور ما است که علی رغم اینکه نظام پارلمانی را به رسمیت می شناسیم ولی زیر بار نظام حزبی نمی رویم.
اینکه شورای سیاست گذاری پیش از انتخابات در بیانیه ای اعلام کرد که برنامه ای برای ارائه لیست در انتخابات ندارد، برای این نبود که دیگر احزاب اصلاح طلب را از حضور در انتخابات منع کند بلکه شورای سیاست گذاری در همان بیانیه اعلام کرد که احزاب آزادند که به شکل مستقل و یا با ائتلاف با یکدیگر در انتخابات شرکت کنند.
ولی به شکل نامحسوس احزابی که در عرصه رقابت ها حضور داشتند، به انحای مختلف مورد تخریب قرار می گرفتند.
طبیعی بودکه وقتی استراتژی شورای سیاست گذاری عدم شرکت در انتخابات یا همان تحریم محترمانه انتخابات بود، در راستای همین هدف نیز اقداماتی انجام شود، ولی به هر حال آنچه در بیانیه شورای سیاست گذاری آمده بود، احزاب اصلاح طلب را از حضور در انتخابات منع نمی کرد.
در جریان اصلاحات همواره درباره اینکه به چه نحوی در انتخابات ها حضور پیدا کنند، اختلاف نظر وجود داشته است ولی مهم این است که در نهایت به یک اجماع و اتفاق نظر می رسند. حتی شخص آقای خاتمی نیز اگر درباره مسئله خاص نظری بدهد، این نظر در میان جریان های مختلف به بحث گذاشته می شود. اما اینکه شورای عالی سیاست گذاری به کار ادامه بدهد یا نه، بله امکان دارد که نام این شورا تغییر پیدا کند. ولی در هر صورت اگر احزاب اصلاح طلب در کنار اشخاص تاثیرگذار این جریان در کنار هم بنشینند و از تمامی ظرفیت های خود استفاده کنند، باید یک اسم واحد روی آن جمع گذاشته شود.
اگر قرار باشد هر حزبی به شکل مستقل وارد انتخابات شود که این یک نوع خودکشی است. بنابراین کمترین نشانه عقل، انجام کار جمعی است. حال شما اسم آن را شورای عالی سیاست گذاری به ریاست آقای عارف بگذارید یا اینکه بگویید شورای هماهنگی به ریاست فلان شخص. در هر صورت کار جمعی لازمه فعالیت سیاسی است و این کار جمعی نیز نیازمند یک رهبر یا دبیر یا هدایت کننده است.
اما در بُعد نظرات مختلفی که در جریان اصلاحات نسبت به نحوه سیاست ورزی اصلاح طلبان وجود دارد، به هر حال عده ای از اصلاح طلبان معتقد به این هستند که بخشی از مشکلات موجود مربوط به ایرادات ساختاری موجود در جمهوری اسلامی است و تا زمانی که این ایرادات ساختاری مرتفع نشود تفاوتی نمی کند که به طور مثال در راس مجلس چه شخصی با چه گرایش سیاسی حضور داشته باشد.
گروهی دیگر از اصلاح طلبان معتقدند اشکالات ساختاری نه دست اصلاح طلب است و نه دست اصولگرا و این ایرادات به این آسانی قابل حل نیست و اگر بخواهیم به سمت اصلاح این ساختار معیوب برویم که بخشی از آن به معنای اصلاح قانونی اساسی است شاید حتی موجب بدتر شدن اوضاع نیز بشود و چاره ای جز حضور در انتخابات با همین سازوکار فعلی نیست.
یعنی شورای سیاست گذاری با همین سازوکار فعلی قرار است ادامه پیدا کند؟
قطعا شیوه ها و روش ها رنگین تر و به روزتر می شود. ولی به هر حال در درون جریان اصلاحات امروز این رویکرد وجود دارد که معتقد است تا زمانی که اصلاحات ساختاری صورت نگیرد، نمی توان به درستی نقش آفرینی داشت.
آیا اصلاح طلبان برای انتخابات 1400 باز هم به سراغ کاندیدای به تعبیر خودشان اجاره ای می روند یا اینکه باید شاهد حضور اصلاح طلبی شناسنامه دار در عرصه انتخابات ریاست جمهوری باشیم؟
البته کاندیدای اجاره ای کلمه خوبی نیست. امروز هم آقای لاریجانی و هم آقای روحانی اصلاح طلب هستند و هر دو آنها از گفتمان اصولگرایی عبور کرده اند. به طور کلی یکی از افتخارات ما اصلاح طلبان این است که شخصیت های اصولگرا را به شکل محترمانه از اصولگرایی عبور داده و به اصلاح طلبی سوق داده ایم که این مسئله تنها محدود به آقای روحانی و آقای لاریجانی نیز نمی شود و در گذشته نیز آقای ناطق نوری چنین وضعیتی داشته است.
بعید نیست در آینده ای نزدیک شاهد اصلاح طلب شدن حزب موتلفه هم باشیم! (با خنده) چنان چه شاهد بودیم مرحوم عسگراولادی در سالهای پایانی عمر خود روحیاتی اصلاح طلبانه داشت.
پس شما معتقد هستید که آقای لاریجانی اصلاح طلب شده ممکن است گزینه اصلاح طلبان برای انتخابات 1400 باشد؟
من اصلا درباره ریاست جمهوری به شکل مصداقی صحبت نمی کنم. تنها می تواند این را بگویم که شما نگران اصلاح طلبان نباشد. ما اصلاح طلبان برای انتخابات ریاست جمهوری برنامه خودمان را داریم.
آیا ممکن است حتی آقای جهانگیری بار دیگر بیاید؟
ممکن است ایشان هم یکی از اشخاص مطرح باشد.
خود شما هم برنامه ای برای حضور دارید؟
دنیا، دنیای احتمالات است. هیچ چیزی بعید نیست.