از لواسان به جماران بازگردید !

دکتر مصباح‌الهدی باقری *،   3990316001 ۵۴ نظر، ۰ در صف انتشار و ۶۷ تکراری یا غیرقابل انتشار
از لواسان به جماران بازگردید !


رسیدن از جماران به لواسان، ما را باید سخت غمگین کند که چرا با همه اصول جمارانی‌مان، به لواسان رسیدیم و باید از چه دوربرگردانی، دوباره خود را به ریشه جمارانی‌مان برگردانیم؟

دهه اول: جماران

پیروزی انقلاب، مردم را به‌شدت تحت تأثیر قرار داده است و آرمان‌گرایی به‌نوعی در تاروپود جامعه واردشده است. مفهوم گذشت، ایثار و تعاون نمود عینی و جمعی پیداکرده است. در نوبت‌هایی از سال، روزی را به نام «پاک‌سازی» نامیده و مردم به دست خود ،کوچه ومحله و بازار و خیابان را تمیز می‌کنند. نهادهای برآمده از مردم و برای مردم، حال و هوای خوبی را برای همیاری، امداد جمعی و مردمی ایجاد کرده است. کُشت و کشتار منافقین، مردم را بیشتر به هم و به ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب نزدیک کرده است. جنگ، آزمون جدی «کندن از خود» است. مردم و خاصه جوانان ایران اسلامی و انقلابی، نمره‌ای عالی در این آزمون می‌آورند. بیش از 200 هزار شهید هر کوچه و برزن را با نام یک لاله خونین مزین کرده است. محبت امام، در نهاد توده مردم جای گرفته و فکر و اندیشه امام، مرزها را مشخص می‌کند. نیمه دوم این دهه، برخی اختلافات درون نیروهای انقلابی بروز می‌کند و حزب جمهوری اسلامی منحل و جامعه روحانیت مبارز نیز، انشعاب می‌دهد. دعواهای سیاسی، بروز جدی پیدا می‌کند؛ ولی مثل دعوای فرزندان مقابل پدر که به‌واسطه همه عزت و عظمت پدر، به رعایت همه منجر می‌شود، اینجا نیز به‌واسطه حضور امام، دعواها به‌نوعی جمع‌وجور می‌شود. همه از اخم پدر حساب می‌برند.

زندگی مردم در حوزه کالاهای اساسی با کوپن اداره می‌شود. گوشت، روغن، برنج، مرغ، تخم‌مرغ، پنیر، کپسول گاز و در مقاطعی سیگار، به‌صورت کوپنی در اختیار مصرف‌کننده قرار می‌گیرد. تلویزیون هم با سریال‌های پُرمحتوا، مخاطب را درگیر شعارهای انقلاب می‌کند. شاه‌دزد، سربداران، امیرکبیر، سلطان و شبان، پاییز صحرا، هزاردستان و مخمصه سریال‌های پر از حرف و پیام آن سال‌هاست. سینما نیز، با احتیاط زیاد تلاش می‌کند از گذشته خود جدا شود. فیلم‌سازانی مثل «مخملباف» با ایده‌هایی چون توبه نصوح، بایسیکل‌ران، دست‌فروش و عروسی خوبان در مقابل اجاره‌نشین‌های «مهرجویی» ظهور می‌کنند. «علی حاتمی» هم مادر را می‌سازد و می‌سراید. تبلیغات تلویزیونی در آخر  دهه اول انقلاب بر صفحه تلویزیون می‌نشیند و با تبلیغ گسترده روی سپرده قرض‌الحسنه بانک ها و اعطای جایزه روی آن، کمی ذائقه انقلابی مردم را قلقلک می‌دهند. 

مهم‌ترین فعالیت‌های اقتصادی نو، در عرصه شرکت‌های مضاربه‌ای شکل می‌گیرد و برخی افراد بر اساس خلأیی که برای نقدینگی سیال و جمع‌کردن و سرمایه‌گذاری روی دارایی‌های شخصی وجود دارد، اقدام به تأسیس شرکت‌های مضاربه‌ای می‌کنند. درواقع، حفظ دارایی و پول درآوردن در آخر این دهه از مذمومیتی که در آغاز این دهه و  بر اساس تکانی که از انقلاب روی اولویت‌ها و ارزش‌ها وارد آمده بود، خارج می‌شود. 


مهم‌ترین پرونده: شرکت مضاربه‌ای سحر و الیکا

«برادران کُردبچه» با استفاده از ضعف بانک‌ها در جمع‌آوری نقدینگی در اختیار مردم، شرکتی مضاربه‎‌ای تأسیس و با سرمایه مردم اقدام به واردات پارچه نمودند. بعد از مدتی، شرکت نتوانست سود وجوه مردم را بپردازد و با انبوهی از شکایت روبه‌رو شد. مسئولین شرکت پس از بازداشت و طی مراحل بازپرسی و دادرسی، به حبس و رد اموال محکوم شدند. البته برگشت پول مردم، نزدیک به ده سال طول کشید تا با فروش دارایی‌های شرکت این امر محقق شد. در جایی از این پرونده، یکی از بانک‌ها، مبلغ 40 میلیون تومان (که در آن زمان بسیار هنگفت بود) را در اختیار این شرکت قرار داده بود. این پرونده، اولین پرونده فساد اقتصادی در جمهوری اسلامی بود که رسیدگی به آن، جنبه عمومی به خود گرفت و مدت‌ها مطبوعات (که آن سالها در کیهان و اطلاعات و جمهوری اسلامی و ابرارخلاصه می شد)و افکار عمومی را مشغول خود کرد.

دهه دوم انقلاب: لتیان

این دهه، با دو واقعه بزرگ و تاریخ‌ساز شروع شد: پذیرش قطعنامه در سال 67 و رحلت امام خمینی(ره) در سال 68.

27 تیرماه 67، ایران قطعنامه آتش‌بس جنگ ایران و عراق را پذیرفت و ساعت 6 صبح روز 29 مرداد 1367، آتش‌بس اجرایی شد. در روزهای پایانی جنگ، صدام با توان رزمی منافقین (بخوانید قمار مرگ)، اوهام خود را به کابوس منافقین تبدیل کرد و هزاران منافق وطن‌فروش، به درک واصل شدند. 

امام(ره) نیز در سال آخر حیاتشان، با چند پیام درخشان مجموعه‌ای گران‌قدر از کلمات و مفاهیم را پیش روی چشم همه آزادی‌خواهان و مستضعفان عالم قرار دادند که سرمایه‌ای عظیم برای حیات آدمی از جنس آرمان، افق، رسالت، ارزش‌ها و مأموریت است و هرکدامشان پر از دُر و گوهر ناب برای هدایت یک جامعه توحیدی و انقلابی است که البته هیچ‌گاه این سخنان به‌جز در کلام و عمل انقلابی رهبری معظم، قدر ندیده و در امروز انقلاب اسلامی مغفول مانده است. پیام قطعنامه، پیام منشور روحانیت، پیام سالگرد بسیج، پیام به «گورباچف» رئیس‌جمهور وقت شوروی، پیام ارتداد سلمان رشدی ملعون و پیام به هنرمندان متعهد، از سرآمدان توصیه‌های ناب سال آخر حیات حضرت امام است. امام تلاش داشتند تا مرزها دقیق‌تر معلوم شود و از خلط گفتمانی که انحراف‌های آتی را رقم می‌زند، حذر دهند. لذا مفاهیم اسلام پابرهنگان، اسلام مرفهین بی‌درد، اسلام ناب محمدی، اسلام آمریکایی، تفکر بسیجی، مقدسین روحانی‌نما، روحانیت اصیل، جنگ فقر و غنا و جنگ ایمان و رذالت را پیش کشیدند.

 با انتخاب «آیت‌الله خامنه‌ای» به‌عنوان رهبر انقلاب، انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد و آقای هاشمی، 8 سال رئیس دولت جمهوری اسلامی شد. تکنوکرات‌هایی که در دهه اول انقلابی گری شان نمایش داده شده بود و الان ادوکلن های لیبرال منشی شان را استفاده  می‌کردند، در محور کار دولت قرار گرفتندکه رفاه مردم را در قالب برنامه توسعه سازمانها و صندوقهای بین المللی جستجو می کردند. بااین‌همه، در تأمین هدف رفاه جامعه توفیق چندانی نیافتند و تورم نزدیک به 50 درصد (و البته اعداد غیررسمی 73 درصد) گریبان گیر زندگی مردم شد. در پایان دولت هاشمی، «حزب کارگزاران سازندگی» به سپهر سیاسی مملکت اضافه شد و 120هزار میلیارد تومان طرح‌های صنعتی نیمه‌تمام نیز روی دست دولت بعدی ماند.

 ازنظر اجتماعی، به‌واسطه رویکرد رفاه‌طلبانه دولت، شکاف فقر و غنا به‌صورت جدی رخ نمود و در ادبیات شان حتی به مانور تجمل نیز رسیدند تا جائی که  دو شورش مشهد و اسلامشهر که از جنس مطالبه اقتصادی توده های ضعیف بود، خود را نشان داد. دفترودستک دولتمردان و سبک زندگی آن‌ها در نسبت دهه اول، دچار تغییر 180 درجه‌ای شد. درواقع، رفاه‌طلبی و عافیت‌خواهی که ضد ارزش و ناهنجار اجتماعی دهه 60 به شمار می‌رفت تبدیل به یک ارزش در بین کارگزاران گردید ولی همچنان مورد نفرت قاطبه مستضعفین بود.

 فضای مطبوعاتی کشور دچار تغییراتی گردید؛ اما همچنان روزنامه‌ها در اختیار حاکمیت بود. البته فضای نشریات تحول بزرگ‌تری را تجربه کرد و مجلاتی چون ایران فردا،کیان، عصر ما، گردون، زنان، مبین، صبح و پیام دانشجوی بسیجی و البته گل‌آقا ظهور کرد. فضای رسانه هم از دو شبکه تا پایان دهه اول به پنج شبکه رسید. همدلی اجتماعی نسبت به دهه اول، کاهش نشان می‌داد. با انتخاب آقای خاتمی به‌عنوان رئیس‌جمهور در سال پایانی دهه دوم، فضای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشور تجربه جدیدی را آغاز کرد. با حضور ایران در جام جهانی 98 فرانسه، جشن و شور اجتماعی وسیعی کشور را در پی گرفت. البته ملت در آزادی خرمشهر تجربه جشن اجتماعی و انقلابی داشت ولی جنس این جشن متفاوت بود. 

فضای سینما نیز با حضور مدیرانی انقلابی تا حد ممکن محافظت شد و دو فیلم «تحفه هند» و «آدم‌برفی» -که بعدها نمایش آرام و حتی تلویزیونی پیدا کردند- محمل تعارض و توقیف شد.

هرقدر در دهه اول گسست سیاسی تجربه شد، دهه دوم آغاز «گسست اجتماعی» بود. گسست سیاسی ناشی از مناظر اندیشه‌ای سردمداران انقلاب به مسائل عمدتاً سیاسی بود، اما گسست دهه دوم عمدتاً ناشی از شکاف اقتصادی حاصل از نگاه و عمل کارگزاران نظام بود. دفتر کار یکی از وزرا میلیون‌ها تومان(به پول آن موقع) هزینه‌اش شد و تبلیغ 55=1 غرضی وزیر پست و تلگراف و تلفن که نشان از خدمات یک‌ساله معادل همه 55 سال گذشته‌اش بود، دو درگیری جدی نیروهای درون جبهه انقلاب بود که این نوع عملکردها را خارج کردن قطار از ریلش می‌دانستند. البته از وجهه سیاسی هم یادداشت «عطاءالله مهاجرانی» در روزنامه اطلاعات با عنوان مذاکره مستقیم و نامه «رجائی خراسانی» در خصوص رعایت ملزومات رابطه با آمریکا، مدت‌ها تنش سیاسی را در کشور رقم زد.خبط بی شرمانه عباس معروفی در نشریه گردون نیز،نشان از احیای مرده روشنفکری توخالی از نوع تقی زاده داشت.

شهرداری تهران نیز با مدیریت «کرباسچی» و اقدامات چندوجهی عمرانی تا فرهنگی، سطح جدیدی از مأموریت شهرداری را پیش چشمان قرار داد که یکی از پایه‌های اختلافات دامنه‌دار بعدی نیروهای درون جبهه انقلاب شد. «موسسه مطبوعاتی همشهری» با دو روزنامه همشهری و آفتابگردان(اولین روزنامه کودکان و نوجوانان ایران که هنوز هم نوآوری بزرگی محسوب می‌شود) و مجله ماهانه همشهری، تراز پسند مخاطبین مطبوعات را پله‌ها ارتقا داد.


مهم‌ترین پرونده: فاضل خداداد


اولین پرونده پرسروصدای فساد اقتصادی که هم از جهت میزان اختلاس و هم از جهت شبکه همکاری انجام دهنده‌ای که برقرارشده بود، موردتوجه افکار عمومی قرار گرفت. مجموع اختلاس صورت گرفته، 123 میلیارد تومان در کیفرخواست درج‌شده بود. «مرتضی رفیق‌دوست» برادر «محسن رفیق‌دوست» (رئیس وقت بنیاد مستضعفان و جانبازان) از متهمین اصلی این پرونده بود که چند سال اخبار حضور وی در زندان و بوفه زندان توسط افکار عمومی موردتوجه قرار می‌گرفت. از قرار معلوم، «فاضل خداداد» با استفاده از روابطی با بانک صادرات ( به مدیرعاملی «ولی‌الله سیف» که بعدها رئیس بانک مرکزی هم شد)، با اجرای شگردی تسهیلاتی را فراهم نموده و با آن کار می‌کرد و با قیمت زمانی پایین‌تری به بانک برمی‌گرداند. جمع این مبالغ در طول زمان 123 میلیارد شد که گویا در هنگام دستگیری فقط 3 میلیارد تومان از بدهکاری‌اش باقی‌مانده بود. وی در دادگاهی که دادستان آن محسنی اژه‌ای بود، حکم اعدام دریافت کرد و در اول آذر 74، به دار آویخته شد. این پرونده از جهاتی برای مردم قابل‌توجه بود: 


1: یک رقم نجومی بسیار دور از ذهن

2: شکل‌گیری روابط اصحاب قدرت و ثروت با هم

3: رها بودن مدیریت و نظارت اقتصاد ملی

4: حکم اعدام برای یک پرونده اقتصادی

5: حیات خلوت نزدیکان سیاسی حتی در دوره حبس


دهه سوم انقلاب: دوربرگردان

انتخاب «خاتمی» به‌عنوان رئیس‌جمهور در سال آخر دهه دوم انقلاب، آغازگر التهاب‌های سیاسی و به‌تبع اجتماعی در جامعه ایرانی شد. با اینکه انتخاب مردم به معنای واقعی کلمه، پس زدن راه گذشته و انتخاب مسیری جدید بود؛ ولیکن ازآنجاکه دولت هاشمی تمام‌قد و توسط حزب کارگزارانش از خاتمی حمایت کرده بود و هاشمی نیز با بکار انداختن شامه سیاسی‌اش در دقیقه نود، کنش‌هایی را در مورد صیانت از صندوق آرا نشان داده بود، لذا کابینه خاتمی همه وزرای هاشمی به‌جز 5 وزیر را شامل گردید. ازاین‌جهت عده‌ای با تغییر شعار و عده‌ای هم با تغییر مشرب، سعی کردند در لباس و نقش جدیدی حاضر شوند. این پیچیدگی درونی داخل دولت و مطالبات اکثریت و البته دغدغه‌های اقلیت، یکپارچگی ملی را بیش‌ازپیش دچار نقص کرد. فلذا، گسست اجتماعی دهه دوم، در دهه سوم جدی‌تر و با مرزهای جدیدتری خود را بروز داد. فاصله رأی دو رقیب اصلی 13 میلیون رأی(بیست میلیون برای خاتمی و هفت میلیون برای ناطق نوری) بود که خود نشان از دوقطبی شدن شدید جامعه ایران می‌داد. حداقل این بود که این دوقطبی فرصت ابراز وجود پیدا کرد.

 برخی از پشتیبانان فکری دولت، بدون اینکه میزان انعطاف‌پذیری و کشش موجود در نظام را موردتوجه قرار دهند، نظام را به دنبال خواسته‌های خود کشاندند و همین سبب شد که گسست‌ها و گسل‌های بیشتری پدید بیاید. رئیس‌جمهور وقت درجایی گفته بود که ما هر 9 روز، گرفتار یک بحران هستیم؛ فارغ از اینکه توجه کند بسیاری از این بحران‌ها از درون خود دولت کلید زده و می‌جوشد.

در حقیقت، ازآنجاکه عده‌ای مجهز به سلاح جنگ روانی و مدیریت افکار عمومی بودند و سواد اجتماعی قاطبه مردم نسبت به آن کم بود، لذا با تأسیس شبکه و زنجیره‌هایی از رسانه‌ها خاصه روزنامه‌ها و نشریات، این گسست اجتماعی را بسیار بیش از واقع جلوی چشم‌ها آوردند و تبدیل به تابویی کردند که حاصلش وقایع تیر 78 بود.

 عافیت‌طلبی، تجمل‌گرایی و اشرافی‌گری هم، همچنان در حال رسوخ و ایجاد یک‌فاصله طبقاتی محسوس و دهک‌های دور از هم اقتصادی بود. این سیاست‌بازی تا جایی پیش رفت که حتی با در اختیار داشتن دو قوه مجریه و مقننه و شورای شهرهای اصلی کشور، همچنان، التهاب آفرینی و ایجاد شکاف اجتماعی، یک راهبرد تمام‌نشدنی قلمداد می‌شد. یعنی درحالی‌که این نوع نگاه برای توده مردم آب‌ونان نمی‌شد؛ ولی عده‌ای دائم بر این طبل می‌‎کوفتند و احساس می‌کردند آنچه را که از میدان ونک به بالای تهران می‌پسندند، پسندی عمومی، توده‌گرا و اجتماعی است. همین اشتباه مستمر، سبب شد تا مردم برای مطالبات خود در شورای شهر دوم به آبادگران روی‌آورند و بعدازآن در انتخابات بعدی خاصه انتخاب ریاست جمهوری نهم بر اشتباه قرائت کارگزاران و اصلاح‌طلبان از خواسته‌ها و مطالبات‌شان مهر «باطل شد» بزنند. 

احمدی‌نژاد رئیس‌جمهوری برآمده از خواسته توده‌های ضعیف مردم بود. از جنس مردم بود و «چگونه با مردم، از مردم، برای مردم و به مردم» را خوب بلد بود. سه سال اول دولت احمدی‌نژاد در دهه سوم انقلاب بود و فضای مملکت آرام‌تر و بهتر از قبل نمود داشت و به نوعی دوربرگردانی بود از خط اشرافی گری و حذف توده های مستضعف که ولی نعمتان انقلاب بودند به سمت شعارها و خواستهای مردمی و انقلابی.

فضای فرهنگی کشور در آن سال‌ها، فضائی به‌شدت متشنج بود. سینما با برگشت به فیلم فارسی‌های آبگوشتی، راه را برای کمدی‌های سخیف و عشق‌های دختر و پسری و مثلثی باز کرد. البته فیلم‌های فاخر و ماندگاری مثل آژانس شیشه‌ای و تا حدی زیر نور ماه هم حاصل همان دوران است؛ اما سهم و حصه آن‌ها بسیار محدود بود.

تلویزیون با اعتباربخشی به موسیقی پاپ، راه را برای آن‌طرف آبی‌ها تنگ کرد اما بدون اینکه چارچوب درستی برای ابن نوع موسیقی مطابق با سلیقه انقلاب تعریف کند و جا بیاندازد، خود نوعی مسئله برای سال‌های بعد تولید کرد.

به هر صورت، می‌توان گفت در این سال‌ها فاصله قدرت بیش‌ازپیش افزایش یافت و زندگی مردم در دعواها و تنش‌های سیاسی هرروزه توجه و حمایت کمتری را دید. این هم قابل‌توجه بود که با کاهش شدید قیمت نفت تا سطح هفت دلار، اداره زندگی مردم سخت ترشد. 

فاصله طبقاتی ایجادشده به‌واسطه سیاست‌های آزادسازی اقتصاد دولت‌ها و رها کردن اقتصاد ملی و ترجیح مسائل سیاسی حزبی بر مسئله معیشت مردم، نوعی ولنگاری اقتصادی را دامن زد و توانست فضای رانتی مناسبی را برای فرصت‌طلبان فراهم کند. 


پرونده‌های مهم:


1: پرونده غلامحسین کرباسچی شهردار تهران: 


سال 77 پرونده شهردار وقت تهران به اتهام مشارکت در ارتشاء، تضییع اموال عمومی، تصرف اموال عمومی، تبانی در معاملات دولتی و دخالت در انتخابات پنجمین دوره مجلس شورای اسلامی با پرداخت 25 میلیون تومان به دو نامزد، در صدر خبرها نشست. رادیو مستقیم جریان دادگاه را پخش می‌کرد و تلویزیون شب‌ها خلاصه نسبتاً طولانی از جریان دادگاه را نشر می‌داد که این هر دو در تاریخ قضایی جمهوری اسلامی تاکنون نیز بی‌سابقه است. در دوره هاشمی شهرداری و شهردار موقعیت بسیار بالاتری ازآنچه قبلاً تصویر شده بود، را پیدا کرد. یکی از دلایل مهم آن، شخصیت و مدیریت کرباسچی بود. 

نوع مواجهه کرباسچی با موضوعات شهری و نوع حل مسئله او خاصه در تأمین مالی شهر، بخش جدی اشکالاتی است که هم‌اکنون نیز در تهران به‌وفور شاهدش هستیم. موقعیت شهرداری در دوره هاشمی تا حد حضور در کابینه، ارتقاء یافت و با درگیر شدن شدید افکار عمومی با فعالیت‌های شهرداری، این سازمان، در کانون نگاه مرکزنشین‌ها قرار گرفت. تراکم فروشی و ورود به عرصه‌های فرهنگی، دو موضوع موردتوجه در شهرداری بود. 


نهایتاً بعد از 7 جلسه دادگاه، شهردار تهران، به سه سال زندان و 10 سال انفصال از خدمات دولتی و بازگرداندن اموال (که به شکل قیم‌منشانه مصرف‌شده بود)، محکوم گردید. وی همچنین به دلیل تضییع سه و نیم میلیارد ( که نیمی از آن به‌حساب شهرداری بازنگشته بود) به چهار سال حبس و 60 ضربه شلاق تعلیقی محکوم شد. 

هنوز هم عده‌ای این پرونده را سیاسی دانسته و نتیجه حمایت مستقیم و غیرمستقیم شهرداری تهران در روی کار آمدن خاتمی و همچنین محوریت جریان کارگزاران می‌دانستند. اما جدای از هر قضاوتی، به عیان نوع اتهامات شهردار تهران که از اکثریت آن‌هم تبرئه نشد، نشان‌دهنده نوع مواجهه لیبرال منشانه و آزاد از هر قیدوبند با اداره و حکمرانی است. در حقیقت، «منِ مدیر چون کار می‌کنم، پس آزادم هر کاری که خواستم بکنم»، یک باور قلبی در مدیریت شرط ناپذیر کارگزارانی بود که از رئیس دولت به بدنه تزریق می‌گردید و نتیجه آن بی‌بندوباری‌های مالی فراوانی بود که در رئوس ماجرا به جواز حیف اموال و در بدنه بعضاً به اباحه حیف‌ومیل منتهی می‌گردید. 


تفاوت این فساد، با انواع قبلی در ماهیت سیستماتیکی بود که این‌گونه نگاه اشاعه می‌داد. در حقیقت تولد نوعی منظر فکری بود که دیگر هررفتار فراقانونی را فساد نمی‌دانست و آن را تا حدی مشروع و حق هم جلوه می‌داد. 


2: پرونده شهرام جزایری:


اگر پرونده «فاضل خداداد» با یکی دو ارتباط محدود با نزدیکان کارگزاران نظام روی میز قاضی آمد، اما پرونده «شهرام جزایری»، دایره وسیعی از کارگزاران را با خود به زیر کشید. جزایری هم در بیمه ائمه جماعات مساجد مشارکت داشت، هم در معاملات دولتی تبانی می‌کرد، هم رشوه می‌داد و هم وجوه شرعیه مالی‌اش را پرداخت می‌کرد. هم مفسده اقتصادی می‌کرد و هم کارت تردد مجلس برای حضور در کمیسیون‌ها را داشت. 


وی نهایتاً به 11 سال حبس محکوم شد و البته بعد از آزادی، مجدداً چند سال بعد، به اتهام اقتصادی دیگری بازداشت شد. شهرام جزایری هم محصول یک‌شب و یک روز نیست. محصول نگاه به تربیت آدم‌هاست. حد منفعت نگری و منفعت گروی محض که با سیاست و زرنگی مخلوط می‌شود و به‌صورت طعمه، خیلی‌ها را در دام می‌اندازد: هم آدم‌های ساده‌لوح را، هم آدم‌های آماده برای حداکثرسازی منافع شخصی را.


 درست است که شهرام جزایری خود یک محصول است، اما آن‌قدر توانمند است که منشأ زایش و فعلیت‌بخش بسیاری از قابل‌هاست. شهرام جزایری فقط یک نام نیست، بلکه اولین برند معتبر فساد به‌واسطه ولنگاری ساختار اقتصادی نظام جمهوری اسلامی و عدم نظارت کارآمد پیشگیرانه،حین عمل و بعد از آن است. 


یعنی می‌توان طوری به این ساختار ورود پیدا کرد که هم نشانه‌هایی از جمهوری اسلامی را به‌وضوح داشته باشی و هم به‌راحتی بتوانی برای مفسده ورود کنی و خیالت هم راحت باشد. هنوز هم خیلی‌ها، جزایری را مفسد اقتصادی نمی‌دانند، بلکه سازکارها و ساختارهای معیوب را مقصر می‌دانند. در حقیقت دزد را وقتی حد می‌زنند که قفلی را شکسته باشد، اما وقتی قفل نیست، در باز است و فساد بی‌هزینه. تعبیر کنایی این کلام آن است که باید ابتدا صاحب صندوقی که قفل را باز گذاشته، مجازات کرد؛ چراکه او جزء اصلی علت است. 



دهه چهارم انقلاب: لواسان


همان‌طور که دهه‌های قبل شاهد بودیم، زنجیره‌ای از ترسیم افق‌ها، تدوین سیاست‌ها، طراحی راهبردها، خواست‌ها و طلب‌ها و اهتمام‌ها، اجرای برنامه‌ها، کنش‌ها و واکنش‌ها، هنجارها و ناهنجاری‌ها، ارزش‌گذاری‌ها، عرفی شدن‌ها و ... بر روی شکل‌گیری فضای یک دوره زمانی و رفتن به سمت دوره دیگر را شکل می‌دهد. 



دهه سوم با برگشت محسوس به سمت ارزش‌های انقلابی دهه اول، به اتمام رسیده، اما دولت آقای احمدی‌نژاد، نتوانست این خواست عمومی را تا پایان نمایندگی کند و با نهایت کج‌سلیقگی گرفتار حاشیه‌ها و فرعیات گردید.


 با برگزاری انتخابات سال 88 و وقوع فتنه بعدازآن، حال و هوای مملکت به‌کلی دگرگون شد و بزرگ‌ترین گسل اجتماعی بعد از انقلاب ایجاد شد


 این گسل حاصل یک بدخُلقی اجتماعی و سیاسی از برگشت به جریان اصیل انقلاب شکل گرفت، اما با طراحی تودرتو، سعی شد همه عصبانیت به انتخابات و فرایند آن معطوف شود. البته اکثریت بدنه اجتماعی اعتراضات فارغ و غافل از طراحی سردمداران خارجی و داخلی، به آشوب اجتماعی دست زدند و به بالاسری‌ها اعتماد کردند. 

در این میان، نوع کنش سیاسی رئیس‌جمهور وقت در موقعیت‌های مختلف آتش به خرمن می‌زد و گسل را عمیق‌تر می‌کرد. با اینکه به جهت اهانت به ساحت حضرت سیدالشهدا در روز عاشورای 88، صف مردم متدین و توده امام‌حسینی جامعه، از هرج‌ومرج طلبان و سوء استفاده‌کنندگان جدا گردید و بخشی از گسل ترمیم شد، اما سوء رفتارهای بخشی از دولت، خاصه در موضوع عزل وزیر اطلاعات که منجر به قهر 11 روزه رئیس‌جمهور گردید و یا یکشنبه سیاه مجلس، عده‌ای از معترضان را بر پافشاری به نظر سال 88شان، سوق می‌داد.


در نیمه دوم دهه چهارم، دولت آقای روحانی روی کار آمد. این دولت با مخلوطی از کارگزاران هاشمی و اصلاح‌طلبان خاتمی شکل گرفت. با اینکه محور اصلی دولت، برخی اعضای حزب اعتدال و توسعه بودند، اما در حقیقت این‌ها همان طیف‌های فکری پیش‌گفته یا بسیار نزدیک به آن‌ها بودند. در همین بین تحریم‌های بین‌المللی که سازش با خواست و دستور آمریکا در نهادهای امنیتی و سیاسی بین‌المللی کوک می‌شد، سخت‌ترین شرایط برای اداره اقتصادی کشور را فراهم آورد.

دولت روحانی یک دولت دیپلماتیک و مذاکره‌کننده بود، آن‌هم نه صاحب سبک در مذاکره و چانه‌زنی؛ بلکه مدعی آداب‌دانی سیاسی و روابط بین‌الملل و حقوق بین‌الملل.


 تمام فکر و ذکر آن‌ها از اداره کشور معطوف به هزینه کرد تمام تخم‌مرغ‌ها در یک سبد بود و همین کافی بود که طرف دیگر مذاکره به ناچاری و ناگزیری طرف ایرانی پی ببرد و با بازی‌های سیاسی آن‌چنان دوری آن‌ها را بزند که هنوز که هنوز است متوجه عمق باختی که نصیبشان شده، نشده‌اند. 


بهتر بگویم نمی‌دانند که اگر فقط به آداب‌دانی و شیک بودن بسنده نمی‌کردند و کمی هم اصول حرفه‌ای مذاکره را می‌آموختند، آن‌وقت به این وجیزه حداقلی «برجام» نمی‌نازیدند و خودشان را معطل نیم‌نگاه غربی‌ها برای اداره اقتصادی کشور و معیشت مردمشان نمی‌کردند. البته بازهم خوب است به «من بلد نیستم» رسیدند؛ ولی هنوز باورشان نشده که جنتلمن‌های  مذاکره‌کننده، به وقتش به تروریست‌های خون‌آشام شب‌های منطقه تبدیل می‌شوند.


هرچقدر دولت احمدی‌نژاد در سال‌هایی نزدیک‌ترین ارتباط را با توده‌ها برقرار کرد، دولت روحانی بیشترین فاصله‌گذاری را مرتکب شد و نتیجه آن‌هم محبوبیت ناپلئونی این دولت است. ابزار اداره کشور توسط این دولت، مدیریت افکار عمومی با ایجاد برساخت‌های غیرواقعی  است و خوب معلوم است با جنگ روانی، می‌توان نقد کرد، می‌توان تخریب کرد، می‌توان ذهن ساخت، اما نمی‌توان کشور اداره کرد. اداره کشور اصولی دارد که اگر آن  را به منابع بسیار محدود گره زدی،آن‌وقت دیگر با شعار، نماد، رنگ و کلید قابل استیفا نیست.


ازاین‌جهت، وقتی در سطح دولت برچسب‌زنی امری مقبول باشد، اشاعه آن به سطوح فرودست به‌راحتی اتفاق می‌افتد. لذا نوعی بی‌اخلاقی و بداخلاقی اجتماعی در کشور رایج شده،رسوخ کرده و انباشت می‌گردد.


تقریباً با انتخابات سال 76 و اولین مواجهه انتخاباتی سنگین در جمهوری اسلامی این‌گونه بداخلاقی‌ها به‌نوعی وارد ادبیات سیاسی کشور شد و کم‌کم به بخشی از مناسبات اجتماعی هم سرایت نمود.در تیر 78 تشدید شد ولی با مهار جریان روزنامه‌های زنجیره‌ای در اردیبهشت 79 کمی از شدت و حدتش کم شد. 


با انتخابات 84 بازهم دوز آن تقویت شد و در انتخابات 88 ، به حد بالائی از بداخلاقی‌ها رسیدیم. این رشد از بداخلاقی اجتماعی کاملاً افراد را از مدار تربیت صحیح خارج نموده و حتی برای آن‌ها جواز و مشروعیت هم اخذ می‌شود.

رشد فساد در جامعه با ضعف و خلأ اخلاقی، امری گریزناپذیر است. در حقیقت فضای اخلاقی جامعه نوعی بی تولیتی را تجربه می‌کند که هرکس برای خود، نسخه‌نویس اخلاقی شده، حدومرزها را تعریف کرده، دیگران را متهم کرده و خود  را مصون و معصوم می‌داند.  

فضای فرهنگی این جامعه به سمت آشوب و بهم ریختگی میل می کند. در حقیقت اتمسفر فرهنگی جامعه شدیداً دچار نارسائی و ضعف و فقر است و انتظار یک فرزند سالم از این دستگاه بی متولی، نامعقول است. سینما به‌شدت مریض و معیوب شده و هر فرزند سالمی از این سینما، در شرایط بسیار خاص و کنترل‌شده متولد می‌گردد.


کلیت فضای مجازی خاصه شبکه‌های اجتماعی یکی از مهم‌ترین ابزار ساخت متفرق اجتماعی جامعه ایران است. تلویزیون که قرار بود روزی دانشگاه عمومی باشد، در حد یک ابزار سرگرم‌کننده متوقف مانده است. هرسال نزدیک به هزار قسمت سریال برای شبکه‌های مختلف تولید می‌شود، اما کمتر به ارتقاء شخصی و اجتماعی افراد توجه می‌شود و عمدتاً در حد نازل پر کردن اوقات فراغت و سرگرم‌کنندگی باقی می‌ماند. 

فاصله طبقاتی در شکل حاد خود در جامعه هویدا است. عده‌ای لواسان‌نشین و با سبک زندگی «باستی هیلزی» پیش می‌روند و عده‌ای اندرخم کوچه تأمین معیشت روزانه خود گرفتار مانده‌ و حالا با یارانه های اول ماهی و آخر ماهی،کرونائی و سهام عدالتی و....ر.زگار می گذرانند. 


عده‌ای با ماشین‌های آن‌چنانی و پُز آن‌چنانی‌تر، مانور تجمل و تمول می‌دهند و عده‌ای انگشت‌به‌دهان و تماشاگران آن‌ها، عده‌ای دسترسی آسان به منابع ثروت و منابر قدرت را عشق می‌کنند و عده‌ای درگیر و دار یک وام دو سه‌میلیونی مشق می‌کنند، عده‌ای در سواحل قناری و کناری مشغول چربی سوزی و رنگ اندازی و آفتاب‌گیری‌اند و عده‌ای رنگ و رو رفته و آفتاب‌سوخته روزگار می‌گذرانند، عده‌ای آقازاده سالاری می‌کنند و عده‌ای بنده‌زاده پروری. 


عده ای در سوریه و عراق برای اسلام و ایران می جنگند و خون سرخ شان افتخار همه اعصار می شودو عده ای جانم فدای ایران می کنند ولی در آنتالیا و قبرس و ...دلار خرج می کنند و راحتی و عافیت می خرند.


این جامعه گسسته، مستعد فساد و دست‌اندازی است؛ مستعد حس انتقام است؛ مستعد عدالت‌طلبی تندمزاج است؛ مستعد خروج از تعادل و آشفته مزاجی است. دیگر فساد مربوط به قشر و طبقه خاصی نیست. از فساد کارمندی گرفته تا فساد کارگزاری، از فساد یقه‌آبی گرفته تا فساد یقه‌سفید، از فساد بیکاری گرفته تا فساد بیعاری...


  پرونده‌های مهم


پرونده فساد سه هزار میلیارد دلاری:


این پرونده بزرگ‌ترین اختلاس کشور تا سال 90 بوده است.به صحبت‌های «آقای سراج»؛ رئیس سابق سازمان بازرسی کل کشور که قاضی پرونده بود توجه کنید: 


«پرونده سه هزارمیلیاردی ازاینجا شروع شد که گروه آریا تعدادی کارخانه دولتی را خریداری کرد. یکی از این کارخانه‌های دولتی گروه ملی فولاد بود که کارخانه‌اش در اهواز واقع‌شده است. متأسفانه شعبه بانک صادرات درون این کارخانه به‌طور کامل در اختیار این گروه قرار گرفت و باعث شد که غیر از چند ال سی که در بانک صادرشده بود بیش از ۱۳۰ ال‌سی با رقم‌های ده‌ها میلیاردی و سرسام‌آور خارج از بانک صادرات صادر شود.متأسفانه افرادی در سه قوه اجیرشده بودند. گروه آریا با بررسی‌هایی که کرده بود افراد با نفوذی را به خدمت گرفت و همه پیش‌بینی‌های لازم صورت گرفته بود، تا چنانچه روزی این فساد کشف شد به‌واسطه نفوذ این افراد بتوانند موضوع را کلاً منتفی کنند. همان‌طور که می‌دانید در این پرونده حدود سه هزار میلیارد تومان از بانک‌های ما خارج شد.

«گروه آریا» برای واردات در کشورهای خارجی اسکله خصوصی داشته و با کشتی اجاره‌ای کالا وارد کشور می‌کردند. این کشتی‌ها در بندر انزلی پهلوگرفته و بار آن تخلیه و ترخیص می‌شد. متأسفانه امکاناتی که در خارج از کشور در اختیار این گروه بود در ایران و بندر انزلی نیز در اختیارشان قرار می‌گرفت. این گروه برای آنکه نظارت گمرک بر واردات کالای خود را حذف کنند، ۱۶‌گمرکی را خریداری کرده و درحالی‌که باید کالاهای ترخیص شده در انبارهای دولتی ذخیره می‌شد، اموال ترخیص شده از کشتی به انبارهایی منتقل می‌شد که مالکیت آن در اختیار همین گروه بود. به‌عبارت‌دیگر هم گمرک، هم جای تخلیه و هم کشتی و خدمه در اختیار این گروه بود و کسی حق دخالت در کار این گروه را نداشت. با این حساب، این گروه می‌توانستند هر کالایی را وارد کنند؛ کالای مضر و ممنوعه را وارد می‌کردند، بدون آنکه ریالی عوارض بدهند و درجاهایی که باید توزیع می‌شد توزیع می‌کردند.

مبالغ دریافتی از واردات بی‌رویه کالا بسیار سرسام‌آور بود و امکان سپرده‌گذاری در بانک‌های دولتی و خصوصی وجود نداشت؛ چراکه احتمال آن وجود داشت که افشا شود. به همین خاطر این گروه به فکر تأسیس یک بانک افتاد. تلاش گروه آریا برای تأسیس بانک به‌واسطه یکی از عوامل سازمان بازرسی کل کشور و دو تن از بانک مرکزی ناکام ماند.  این گروه برای عرضه آهن و فولاد از روش دامپینگ استفاده کرد و بسیاری از بازرگانان این حوزه ورشکست و از رقابت خارج شدند. بازرگانان جزء، مجبور بودند یا ورشکست شده یا صحنه را خالی کنند و این‌ها از بازار سوءاستفاده کنند. این‌ها معمولاً کالا را انحصاری کرده و در اختیار خودشان می‌گرفتند. اگر می‌توانستند فولاد خوزستان را در اختیار خودشان بگیرند بیش از ۵۰ درصد از فولاد کشور در اختیار آنان قرار می‌گرفت و کسی یارای مقاومت مقابل آنان را نمی‌داشت.

گروه آریا، چهار کارخانه دولتی را تقریباً به ثمن بخس خریداری می‌کند. البته یک مورد بود که در بررسی‌های اولیه مشخص شد ۵۰ میلیارد تومان بیشتر از قیمت واقعی خریداری‌شده است، اما بعداً مشخص شد دلیل این اقدام آن بود که قرار بود ۱۹ شرکت و اموال خصوصی در قبال این گران خریدن به این‌ها تحویل داده شود. اخیراً معاون یکی از وزرا در نشستی اعلام کرده که «بیش از ۳۰۰ الی ۴۰۰ میلیارد تومان از اموال دولت در این خصوص از سوی گروه آریا تصاحب‌شده است». 


در این پرونده، مجرمان اصلی هر کاری که خواستند کردند و هر ابزاری که برای مفسده نیاز داشتند را یا مال خود می‌کردند یا می‌ساختند. روابط فساد نیز هم به‌صورت افقی، هم عمودی و هم شبکه‌ای جاری و ساری بود. رئیس بانک ملی، به‌عنوان یکی از متهمان هنوز هم متواری و در کانادا مقیم است. به‌جز او، هشت بانک دیگر دولتی و خصوصی هم در این تخلف بزرگ نقش ایفا کرده بودند. در این پرونده، هر چه از زد و بند، باندبازی، تقلب و فریب بوده در یک‌جا به‌صورت رفاقتی و دستگاهی با هم جمع شده و هرکدام آجری از این خرابی را شریک شده‌اند. 


2-پرونده مهدی هاشمی و حسین فریدون و مهدی جهانگیری و عیسی شریفی و پسر فلان و دختر بهمان و...

مفسده‌هایی است که در سایه قدرت شکل‌گرفته، قدرت‌های خانوادگی یا قدرت‌های سازمانی. 


قرار بود مطابق توصیه‌های شهید باکری به فرماندهانش باشیم:


 «۱- بعد از همه نیروها غذا بگیرید، کمتر و دقیقاً هم نوع آن‌ها باشد.

۲- در داشتن وسایل چادر و پتو و غیره فرقی با بقیه نداشته باشید.

۳- در داشتن مواد غذایی، کمپوت و میوه و چای و غیره همانند بلکه کمتر از بقیه باشید.

۴- درگرفتن لباس و پوشاک و کفش کمتر از بقیه داشته باشید.

۵- اولین کسی باشید که در اول وقت در صف مقدم نماز و دعاها است و...»


اما آرام‌آرام، جملات یا گزاره‌هایی مثل: «ما هم آدمیم»، «زن و بچه ما هم حق‌دارند»، «مگر گناه کردیم مسئول شدیم» و مواردی از این دست، به ادبیات کارگزاری کشور وارد شد و زندگی، سبک زندگی، معاشرت‌ها، عروسی‌ها، ختم‌ها، مسافرت‌ها و گشت‌وگذارها را تحت تأثیر قرار داد. کار به‌جایی رسید که افراد فراتر از حدومرز قانونی، به بیت‌المال دست‌درازی کرده و با سوءاستفاده از عنوان و عشیره و روابط و جا گذاشتن ضوابط، برای خود آلاف و الوف رقم زدند.


حالا چه می‌شود و چه کنیم؟

چهار دهه از انقلاب می‌گذرد و با اینکه در زمینه‌های متعددی پیشرفت و موفقیت شایان داشته‌ایم؛ اما در زمینه ایمنی اقتصادی و سلامت مالی دچار سقوط و افول شده‌ایم. با همین نگاه رهبر فرزانه انقلاب در فروردین سال 97 در جمع کارگزاران نظام، گریزی به دهه شصت زدند و فرمودند:

«شما آقایان و بعضی از خواهرهایی که اینجا هستند... خیلی از شماها از اوایل انقلاب در میدان فعالیت‌های انقلابی بوده‌اید، یعنی دهه‌ی ۶۰ را به‌خوبی درک کرده‌اید. [آیا] یادتان هست احساسات خودتان در آن دهه را؟ یادتان هست رفتار خودتان در آن دهه را؟ یادتان هست بی‌اعتنایی به مال را که در آن دهه داشتید؟ اهتمام به خدمت را که در آن دهه داشتید؟ یادمان می‌رود؛ این اشکال کار است.

 تدریج! یکی از بلاهای ما تدریج است، یعنی به‌تدریج دچار یک‌حالتی می‌شویم [اما] نمی‌فهمیم... مثلاً فرض بفرمایید جنابعالی نگاه کنید ببینید که قبل‌ها -مثلاً بیست سال پیش، پانزده سال پیش- مقیّد بودید که حتماً این دو رکعت نشسته‌ی نافله‌ی عشاء را به‌جا بیاورید؛ حالا نمی‌کنید، حالا مقیّد نیستید.. اگر دیدید که یک عمل خیری را در دهه‌ی ۶۰ یا دهه‌ی ۷۰ انجام می‌دادید، حالا که دهه‌ی ۹۰ است، آن را انجام نمی‌دهید یا رغبت ندارید یا اصلاً فراموش کرده‌اید، یک دعایی بود که آن‌وقت می‌خواندید، حالا اصلاً یادتان نیست، یا یک عمل خلافی بود، یک حرامی بود که آن‌وقت مقیّد بودید انجام ندهید، حالا انجام می‌دهید راحت و بی‌دغدغه، بفهمید که عقب‌رفته‌اید...اینکه اساتید اخلاق دائماً ماها را توصیه می‌کنند به اینکه مراقبت داشته باشید - مراقبه، یکی از کارهای اساسی مراقبه است - مراقبه برای همین است؛ مراقب خودمان باشیم». 


آنچه از این کلام و وضعیت فعلی‌مان مشخص می‌شود این است که در سه دهه گذشته در جامعه ایرانی،گسستی به‌تدریج شکل یافته که هر چه می‌گذرد (و با بی‌اعتنائی به عواقب آن پیش می‌رویم)، خود را شدیدتر نشان می‌دهد.

این آفت در ابتدا، با کم‌اهمیت شمردن عنصر یگانه تعهد در سطح فرد و اجتماع خود را نشان می‌دهد. به کلام علامه جعفری در این خصوص توجه کنید: « اساسی‌ترین عامل شکست انسانیت در دوران ما به شوخی گرفتن و بی‌اعتنایی به موضوع تعهد است». 

تعهد در جامعه ایرانی افت شدیدی پیداکرده است. در جامعه بی تعهد، افراد انسانی اگر نظارتی نبینند، تمایل به خطا پیدا می‌کنند. زرنگی و دور زدن قانون مذموم نیست و حتی تشویق می‌گیرد. بی تعهدی، بی‌اعتمادی می‌آفریند و بی‌اعتمادی جامعه‌ای پنهان رقم می‌زند که ظاهر و باطنی متفاوت دارد. جامعه چند چهره،جامعه‌ای معیوب و مریض است که پلیس سلامت می‌خواهد. 

در مرتبه بعد می‌توان آفت «فسادخیزی» را در عمل حرفه‌ای و زندگی شخصی کارگزاران مشاهده شد و به‌تدریج در سایر سطوح وارد گردید. مسئولیت و مأموریت نظام، بجای آنکه طوق تعهد بر گردن مسئول بیاندازد، به طعمه‌ای تبدیل‌شده که افراد برای رسیدن به آن به رقابت آن‌هم نه رقابتی منصفانه بلکه به رقابتی مخرب و ضایع کننده دست می‌زنند تا دیگری را از میدان به درکنند. 

ضمن اینکه بعد از به قدرت رسیدن نیز، با انواع سیاست‌ها سعی در پشت‌هم‌اندازی و عدم التزام به وعده‌ها و تعهدها می‌نمایند. نقش بالاسری و کارگزار به حدی است که حتی در جریان انتخابات 88 که بدنه اجتماعی نسبتاً زیادی در روزهای آغازین اعتراض به میدان و خیابان می‌آمدند، اگر سردمداران بر طبل دروغین تقلب و تخلف نمی‌کوبیدند و از حداقل‌های جایگاه قانون در یک جامعه مدنی حراست می‌کردند، آنگاه این گسست آن‌چنان عمیق و غلیظ نمی‌شد.


در مرتبه بعدی، انشقاق و تشتت در جامعه، مرزهای مصنوعی منافع را  تا حد مصالح خودساخته پیش می‌برد.

  

دوقطبی فعلی جامعه ایرانی بسیار خطرناک است؛ چون می‌تواند جامعه را دچار ازهم‌گسیختگی و جدائی کند. نیاز است با چسب‌ها و بندهایی، پیوند جامعه تقویت شود. اسلام و ایران دوبندی هستند که همواره جامعه را به اتحاد و اتفاق رسانده‌اند. در کنار آن‌ها رهبری و جانبازان در راه آئین و وطن نیز در این اتصال، نقش ارجمندی دارند.

در مرتبه بعدی، سبک زندگی درست، مانع جدی فسادخیزی است. در عرصه سبک زندگی نوسان عظیمی را تجربه می‌کنیم که حاکی از فقدان چارچوب نظری و الگوی عملی برای آن هستیم، خود بحث جداگانه‌ای می‌طلبد.

در سطح دیگری، ساختار پیشگیرانه حقوقی و کیفری قوه قضائیه بشدت ناهمساز و عقب‌مانده است. 

نظام سنتی قضائی کشورمان غالباً واکنشی متولدشده و نتوانسته خود را در عرصه پیشگیری به‌روز کند.حتی در عرصه حقوق جزائی و کیفری نیز همچنان نتوانستیم موجبات ترس و منع عاملان به فساد شویم.

و البته ده‌ها عامل دیگر .…


کلام آخر

در یک‌کلام،انقلاب ما همچنان با درخشش و برجستگی بی نظیری هم راه خود را می پیمایدو هم مایه خوشنودی دل میلیون ها هوادار آزادی و آزادگی و ظلم ستیزی در عالم است.اما اشکالات و نواقصی جامعه را به سمت عدالت جامع و شامل پیش نبرده است و شیادان و طمعکاران از هر فرصتی برای اعتمادزدائی توده های ولی نعمت انقلاب سوءاستفاده می نمایند.جامعه ما نیازمند متولیان و مربیانی است که حرص زدائی کرده و آحاد جامعه را طوری تربیت کنند که طمعکاری را قبحی آشکار و نابخشودنی بشمارند. 


 جامعه بدون تربیت، جامعه‌ای خودخواه و خودپسند است که ایثار و گذشت در آن بی‌معنی است. این جامعه سوی «منفعت‌ها» می‌تازد و از قربانی شدن هیچ‌چیز حتی اخلاق انسانی، برای رسیدن به آن‌ها بیم ندارد. منفعت‌ها، «افراد» را به «فرد» تبدیل نموده و جامعه گسسته را تولید می‌کنند. جامعه گسسته، پُر از شکاف و گسل است که از هرکدامش می‌تواند مفسده‌ای سر برآرد. این جامعه الگوهای خود را گم‌کرده و هرکس، طایفه، حزب و قومی، مرجع خودش شده است. 


حالا باید بیشتر تأمل کرد که چرا با وجود این همه الگوی در دسترس و نزدیک، بازهم گسست جامعه اجازه نمی‌دهد آن‌ها حیات‌بخش شوند و در زندگی مردم کارساز و گره‌گشا گردند؟ 

چرا آن‌ها تابلوهایی قشنگ و زیبا هستند که همدیگر را به آن‌ها ارجاع می‌دهیم، ولی دست خودمان خالی است؟ 

چرا الگوها در عین نزدیکی، از «من» فرد و«ما»ی جامعه دورند؟ شاید گشت‌وگذاری در رفتار کارگزاران بهترین دلیل‌ها را برای این دوری و دوستی نشانمان دهند. رسیدن از جماران به لواسان، ما را باید سخت غمگین کند که چرا همه اصول فاخر و ارزش‌های والای جمارانی‌مان، ما را به لواسان رسانده و باید از چه دوربرگردان یا راه خروجی دوباره خود را به اصل و ریشه جمارانی‌مان برگردانیم؟


*پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه‌السلام

 

دیدگاه کاربران

ناشناس۱۴۷۱۶۱۳۱۱:۰۸:۴۱ ۱۳۹۹/۳/۱۶
جماران هم البته بهشتی است برای خودش.
mostafa.kamali95@yahoo.com۱۴۷۱۷۱۷۱۲:۳۶:۰۶ ۱۳۹۹/۳/۱۶
اگر فردی بتواند از راه تولید و خدمات فکری و ایده وایجاد اشتغال و کلا راه های مشروع به ثروت برسد و زندگی ایده آل داشته باشد از شیر مادرش هم به او حلال تر است ولی وضعیت الان در کشور ما بگونه ای است که 99.9 ثروت های کلان و افسانه ای و گنج قارونی و نجومی و کلان و از تلاطمات اقتصادی و رانت و رشوه و سو استفاده از قدرت و موقعیت وفرار مالیاتی و قاچاق و استفاده از تسهیلات کلان بانکی غیر قانونی و غیر من حق و افزایش سرمایه های کلان به نجومی حاصل از تورم لذا در گام دوم انقلاب با اجرای قانون از کجا اورده ای این ثروت های نامشروع و باد اورده که حق همه مردم بوده باید به بیت المال باز گردد مجلس باید قانون جامعی تصویب و قوه قضاییه هم بدون خط قرمز اجرا فرمایند ان لیس للانسان الا ما سعی
ناشناس۱۴۷۲۳۹۲۲۲:۲۷:۲۸ ۱۳۹۹/۳/۱۶
مشکل اینجا است که بیشتر این ثروت‌ها از کشور خارج شده یا میشوند سراغ صاحبان این کاخها که بری بیشتر از پول این کاخها را به بانک‌ها بدهکارند
ناشناس۱۴۷۱۹۴۲۱۴:۵۹:۳۸ ۱۳۹۹/۳/۱۶
قیمت املاک جماران رو میتونید از برخی مسوولین..... بپرسید
ناشناس۱۴۷۱۹۹۱۱۵:۳۲:۳۷ ۱۳۹۹/۳/۱۶
رفسنجانی بنیان‌ گذار و خاتمی و روحانی پیروان لیبرالیسم و فئودالیسم و سرمایه‌داری در ایران هستند __
ناشناس۱۴۷۲۱۲۴۱۷:۳۲:۲۰ ۱۳۹۹/۳/۱۶
بهترین راهکار برای مبارزه با فساد های از سالیان دراز تا حال و برای جلوگیری از فساد های اینده اجرای بدون خط قرمز از کجا آورده ای می باشد امید است مجلس جدید قانونی جامع و فراگیر در این زمینه وضع و قوه قضاییه هم بدرستی اجرا فرمایند
ناشناس۱۴۷۲۰۱۶۱۵:۴۶:۴۶ ۱۳۹۹/۳/۱۶
منظور سال 57 است که جماران یک روستا بود.
ارش۱۴۷۲۴۳۰۲۳:۰۸:۵۴ ۱۳۹۹/۳/۱۶
جماران 50 ساله که منطقه مرفه نشین هست و لواسان 10 ساله
ناشناس۱۴۷۳۱۷۸۱۵:۱۱:۱۱ ۱۳۹۹/۳/۱۷
از جماران به لواسان و خزر شهر و امير دشت و برجهاي سه قلو كلار آباد متل قو مسير تا ده سال پيش بود ، ١٠ سال مسير عوض شده به سمت تورنتو - ونكوور - لوس انجلس - لندن سيدنى - مادريد - بارسلون -ماربيا - دبى - استانبول ............. نويسنده محترم بيش از ١٠ سال از زمان عقب تر هستي ....
ناشناس۱۴۷۱۶۱۵۱۱:۰۹:۵۵ ۱۳۹۹/۳/۱۶
الان جماران زمین متری چنده؟! جماران با لواسان چقدر توفیر داره؟؟؟
ناشناس۱۴۷۱۷۸۲۱۳:۱۳:۱۴ ۱۳۹۹/۳/۱۶
جماران که زمینش فرقی با لواسان نداره ، بحث بر سر تفاوت بین یک اتاق محقر گِلی با ویلاهای چندین میلیاردیه .
ناشناس۱۴۷۲۲۸۹۲۰:۱۵:۱۵ ۱۳۹۹/۳/۱۶
این یعنی قیمت و ارزش مهم نیست ... ظاهر مهمه؟
ناشناس۱۴۷۱۶۲۸۱۱:۲۰:۰۳ ۱۳۹۹/۳/۱۶
احسنت بر شما عالی بود ممنونم
ناشناس۱۴۷۱۸۰۷۱۳:۲۶:۴۶ ۱۳۹۹/۳/۱۶
چرا مدعی العموم و قوه که جزو وظایف ذاتی انها می باشد به مسله فساد اقتصادی نمایندگان رد صلاحیت شده اقتصادی و هم چنین به فساد 65 میلیارد تومانی یکی از کمیسیون های مجلس ورود نمی کنند اعتماد عمومی مردم که بالاترین سرمایه برای نظام است با این کم کاری دستگاه های مسول. ارد از بین میرود
هومان۱۴۷۲۰۹۰۱۶:۵۳:۵۷ ۱۳۹۹/۳/۱۶
به چی احسنت میگی؟
ناشناس۱۴۷۱۶۳۱۱۱:۲۳:۴۶ ۱۳۹۹/۳/۱۶
دیگر دیر شده است کار از این حرفها گذشته است.
ناشناس۱۴۷۱۷۸۷۱۳:۱۴:۳۶ ۱۳۹۹/۳/۱۶
و دردناکتر اینه که بسیاری از افراد ویلانشین لواسان ، در اصل بچه ها و اطرافیان افرادی هستن که در این چهار دهه انواع و اقسام مسئولیتها و عناوین رو در ایران به عهده داشتن
ناشناس۱۴۷۱۸۱۷۱۳:۳۱:۱۴ ۱۳۹۹/۳/۱۶
طرح تحقیق و تفحص از بانک مرکزی در اردیبهشت ماه 98 در صحن مجلس دهن تصویب شده ولی به علت تبانی دولت و با رییس مجلس این طرح تصویب شده اجرایی نشد از مجلس یازدهم می خواهیم این تحقیق و تفحص را اجرایی کنند و خساراتی که از باب این تاخیر برای کشور ایجاد شده را مس لین مجلس دهم بخواهند
ناشناس۱۴۷۱۹۱۳۱۴:۳۱:۲۱ ۱۳۹۹/۳/۱۶
مجلس وزیر مسکن را احضار و در مورد افزایش نجومی مسکن از وی سوال کند و در صورت نیاز بخاطر اینکه طرخ و برنامه کوتاه مدتی برای مسکن برنامه ریزی نکرده استیضاح کنند
ناشناس۱۴۷۲۲۹۳۲۰:۱۷:۵۰ ۱۳۹۹/۳/۱۶
به ته خط رسیدم
سالم۱۴۷۱۶۵۱۱۱:۴۷:۳۱ ۱۳۹۹/۳/۱۶
چیزی که نتیجه میگیریم این هست که هرچه از روزهای اول انقلاب دور تر میشویم فساد هم بیشتر و سازمان یافته تر و نهادینه تر میشود .انهایی که بیشتر سنگ انقلاب را به سینه میزدند بیشتر فساد میکنند
ناشناس۱۴۷۱۸۹۶۱۴:۱۸:۴۷ ۱۳۹۹/۳/۱۶
فساد چیه عزیز من، از سفره انقلاب ارتزاق می کنند.
ناشناس۱۴۷۲۱۲۹۱۷:۳۸:۲۰ ۱۳۹۹/۳/۱۶
و اما در یک‌کلام،انقلاب ما همچنان با درخشش و برجستگی بی نظیری راه خود را می پیماید
ناشناس۱۴۷۱۶۵۴۱۱:۴۹:۴۰ ۱۳۹۹/۳/۱۶
بازگشتی در کار نیست . ارزش ها و آدم ها و شرایط , همه تغییر کرده اند
ناشناس۱۴۷۱۹۱۲۱۴:۳۰:۲۴ ۱۳۹۹/۳/۱۶
ارزشها که تغییر نمیکنن ، اما مسئولین و مردم ترجیح دادن ضد ارزشها رو جایگزین ارزشها کنن
ناشناس۱۴۷۱۹۹۵۱۵:۳۴:۰۳ ۱۳۹۹/۳/۱۶
برای کسانی که لواسان و جماران را حق خودشان می دانند ، این میشه ارزش ، این میشه انصاف و عدالت ، بنابراین دیگه بازگشتی وجود ندارد.
رضا۱۴۷۱۶۸۸۱۲:۱۶:۲۸ ۱۳۹۹/۳/۱۶
بسیار زیبا بود با تشکر از دکتر باقری، امیدوارم دوباره به مسیر جمارانیمان برگردیم، تابتوانیم از انقلاب و دستآوردهای آن در پیش فرزندانمان به خوبی دفاع کنیم. انشاالله
ناشناس۱۴۷۱۶۹۱۱۲:۱۷:۵۴ ۱۳۹۹/۳/۱۶
به قانون برگردیم .
ناشناس۱۴۷۱۷۰۷۱۲:۳۲:۰۰ ۱۳۹۹/۳/۱۶
یک مدیر خوب هر جا باشد مدیر خوبی است. چه جماران چه لواسان. فکر باید درست باشد وگرنه ظاهر را که همه می توانند درست کنند.
ناشناس۱۴۷۱۷۰۸۱۲:۳۳:۱۳ ۱۳۹۹/۳/۱۶
ساده زیستی و زندگی اشرافی دو روی یک سکه هستند. ما به تعادل نیاز داریم.
ناشناس۱۴۷۱۷۰۹۱۲:۳۳:۲۲ ۱۳۹۹/۳/۱۶
دیگه این حرفا قدیمی شده
سید۱۴۷۱۷۲۱۱۲:۴۰:۱۶ ۱۳۹۹/۳/۱۶
خاطره نویسی خوبی بود اما و اما و اما جای شهدا خالی
ناشناس۱۴۷۱۷۸۶۱۳:۱۴:۱۷ ۱۳۹۹/۳/۱۶
اين يك سير تكاملي از اول كه نميشد برن پله اخر پله به پله برگشتي تو كارنيست فقط ممكنه از اون بالا بيفتن كه اسمش برگشت نيست
ناشناس۱۴۷۱۸۳۴۱۳:۴۰:۳۳ ۱۳۹۹/۳/۱۶
فساد تا مغز استخوان نظام رسوخ کرده و این مسیر هیچ دوربرگردانی نداره و انتهاش یه پرتگاه وحشتناکه
ناشناس۱۴۷۱۸۳۸۱۳:۴۱:۲۱ ۱۳۹۹/۳/۱۶
به نظر من این مقاله ثابت کرد فقط در زمان خاتمی فساد اقتصادی کلان وجود نداشته ودر زمان تمام روسای جمهور قبل از خاتمی و بعداز خاتمی فساد کلان اقتصادی وجود داشته است
ناشناس۱۴۷۱۸۶۲۱۳:۵۷:۳۷ ۱۳۹۹/۳/۱۶
البته اگر در دهه اول هم شبکه های اجتماعی وجود داشت قضاوت در مورد ان تعییر می کرد
سوته دل۱۴۷۱۸۸۸۱۴:۱۲:۴۰ ۱۳۹۹/۳/۱۶
وجدان ازجامعه رخت بربسته است قلب هاسنگ شده است بی قانونی قانون شده است مال اندوزی ازهرراه وازهرطریقی عادی شده است تبعیض بیدادمیکندزنان ومردان شرافتمندزیربارستم له شده اندمسئولان به هوش بیایند قبل ازآنکه دیرشود.
ناشناس۱۴۷۲۰۹۳۱۶:۵۵:۱۹ ۱۳۹۹/۳/۱۶
خیلی وقته دیر شده
ناشناس۱۴۷۱۹۰۶۱۴:۲۸:۳۶ ۱۳۹۹/۳/۱۶
جماران باید متری صد میلیون باشه.
ناشناس۱۴۷۱۹۲۲۱۴:۴۳:۱۸ ۱۳۹۹/۳/۱۶
همه اینها که گفتی درست اما نتیجه اینکه انقلاب برای همین مسایل و ایجاد طبقه جدید اتفاق افتاد و بقیه حرف ها فقط شعار برای مردم عادی جامعه بود.
یه الفی۱۴۷۱۹۳۴۱۴:۵۵:۳۸ ۱۳۹۹/۳/۱۶
مطلب خواندنی خوبی بود۰
ناشناس۱۴۷۱۹۴۶۱۵:۰۳:۲۶ ۱۳۹۹/۳/۱۶
من متولد 70 هستم! فقط خواستم بگم متولدین بعد از من مثل نسل ما نیستن که فقط بشینن و تماشا کنن
ناشناس۱۴۷۱۹۵۰۱۵:۰۵:۱۹ ۱۳۹۹/۳/۱۶
کی گفته من لواسان زندگی میکنم این ویلاهم ایشالا خراب میشه
ناشناس۱۴۷۱۹۶۲۱۵:۱۲:۴۵ ۱۳۹۹/۳/۱۶
خیلی دیر شده اختلاف طبقاتی بسیار زیاده اکثریت در تامین معاش روزانه مانده اند و یک اقلیت نورچشمی آنقدر دارند که نمی دونند چکار کنند و بدتر از همه عمر و جوانی چندین نسل در فقر و نداری و ظلم و تبعیض فنا شده که جبران پذیر نیست
ناشناس۱۴۷۲۰۰۰۱۵:۳۷:۴۹ ۱۳۹۹/۳/۱۶
در خیلی از زمینه ها پیشرفت کردیم، یا در خیلی از زمینه ها به بحران رسیدیم؟!
ناشناس۱۴۷۲۰۱۲۱۵:۴۴:۳۸ ۱۳۹۹/۳/۱۶
اسم بابک زنجانی رو قلم گرفتی و توضیحی در موردش ندادی جناب پژوهشگر
ناشناس۱۴۷۲۱۰۷۱۷:۱۱:۳۶ ۱۳۹۹/۳/۱۶
شاید هنوز زمان مصرفش تمام نشده!!
ناشناس۱۴۷۲۸۲۲۱۱:۱۹:۵۱ ۱۳۹۹/۳/۱۷
بابک زنجانی تولید کارخانه لیبرالیسم اقتصادی کارگزاران بوده است
ناشناس۱۴۷۲۰۸۸۱۶:۵۰:۵۲ ۱۳۹۹/۳/۱۶
همه دعواها و سیاه بازی ها برای رفتن به لواسان است بس!!!
ناشناس۱۴۷۲۲۶۸۱۹:۵۴:۱۳ ۱۳۹۹/۳/۱۶
بسیاری از قصرهای که در لواسان ساخته می شود ، مطمئن باشید پولی بوده که بدلیل رانت دولتی بوده و مردم کشورمان را از ساخت زیر ساختهای اساسی محروم کرده است.
ناشناس۱۴۷۲۲۷۰۱۹:۵۵:۱۵ ۱۳۹۹/۳/۱۶
مديري داشتيم در سالهاي بعد ازجنگ ايشان در جلسه خصوصي گفتن ديگر دوره عيسي وموسي تمام شده است منظور ايشان دوران إيثار و ...
ناشناس۱۴۷۲۶۵۹۰۹:۱۸:۲۷ ۱۳۹۹/۳/۱۷
هم جماران هم تجریش هم سعدآباد و هم لواسان همه جزو شهر شمیرانات هستند برای همسفره شدن با مردم مسئولین باید به شهرری بازگردند
عادل۱۴۷۲۷۸۹۱۱:۰۳:۲۸ ۱۳۹۹/۳/۱۷
بيشتراز ٨٠٠ ميليارد فروش نفت و پتروشيمي در دوران احمدي نژاد بود كه بر باد رفت و شما فراموش كرديد بگوئيد چه شد ، و آنچه امروز بر سراين ملت مي رود سؤ مديريت
هیچکس۱۴۷۲۸۴۹۱۱:۳۴:۱۱ ۱۳۹۹/۳/۱۷
کرد بچه ، خداداد،افراشته،جزایری،خسروی،زنجانی مهره های سوخته اند و با این شرایط کلی مهره دیگر خواهند آمد و خواهند سوخت اما مهره گردانان همچنان بر جایند مشکل دقیقا همین است!!!!!!
yektanetتریبون

پربحث‌های دیروز

  1. پایتخت جدیدایران؛ شهری غیر از شهرهای مهم !

  2. فردوسی‌پور و فرش قرمزی که پهن نشده!

  3. رهبر انقلاب: حکم اعدام نتانیاهو باید صادر شود/ بسیجی ایرانی یقین دارد روزی رژیم‌صهیونیستی را از بین خواهد برد

  4. پیشنهاد خواننده کیهان درباره‌ ‌حجاب در مترو

  5. ورود کاروان‌های عظیم غذایی به پایگاه «عین‌الاسد»/ این اقدام آمریکا نشانه‌ای از آغاز جنگ است؟

  6. تاریخ ابلاغ قانون حجاب مشخص شد

  7. صحنه وحشتناک ۲ زورگیر که گوش یک مرد را می‌برند!

  8. از برق تا تخم‌مرغ؛ افزایش حداقل ۴۰ درصدی نرخ سبد معیشت

  9. درخواست عجیب کارشناس تلویزیون از مردم برای فرزندآوری

  10. راز تحرکات جدید صهیونیست‌ها در جبهه لبنان

  11. چرا اروپا دنبال آغاز مجدد گفت‌وگوها با ایران است؟

  12. جزئیات تازه از ترور دانشمندان هسته‌ای/ وزیر پیشین اطلاعات: نیم‌ساعت قبل از آنکه برسیم، تروریست‌ها فرار می کردند

  13. دست هایی که بر سفره دراز نمی‌شود‌!

  14. گرد و خاک عارف علیه منتقدین دولت/ سه ماه قبل کجا بودید؟

  15. خداحافظی با چادرخوابی خانواده‌های شهرستانی در اطراف بیمارستان‌ها

  16. با پول دناپلاس توربو چه خودروهایی می‌توان خرید؟

  17. رضا رشیدپور برای مذاکره با ایلان ماسک افتخار داد!

  18. تابعیت دوگانه جرم است؟

  19. روایت هولناک فردی که گوشش بریده شد | با کاتر گوشم را بریدند ... یکی از آنها فیلم می گرفت

  20. پارلمان لبنان: دیگر موانع جدی برای آتش بس میان لبنان و اسراییل وجود ندارد

  21. کارگران ۱۰۰ دلاری/ دستمزدهایی که ناگهان پودر می شود!

  22. رقم وحشتناک ارزش دارایی‌های ملکی بانک‌های ایران

  23. حقوق تا ۲۴ میلیون تومان از مالیات معاف شد

  24. از انقلاب لشکر گرسنگان بترسید!

  25. پست‌گرفتن دختر پرحاشیه «صفدر حسینی» و ادامه انتصابات مورد سوال در دولت پزشکیان

پربحث‌های هفته

  1. تکرار بازی سیاسی با مذاکره؟!

  2. پایتخت جدیدایران؛ شهری غیر از شهرهای مهم !

  3. فردوسی‌پور و فرش قرمزی که پهن نشده!

  4. قانون عفاف و حجاب کجاست؟/ وقتی گرانی خودرو را هم به علم‌الهدی ربط می‌دهند!/ جای درست لاریجانی؟

  5. جمعیت اتباع افغانستانی مقیم ایران بیش از ۶ میلیون نفر است

  6. بازگشت روحانی به سیاست با پرواز در خواب/ نسخه‌ جدید لاریجانی/ ادعای تازه درباره تابعیت فرزندان ظریف

  7. اتحادیه اروپا از جان ایران چه می خواهد؟!

  8. فمینیسم ایرانی و عبور از سکولاریسم

  9. بدهکاران، طلبکار شدند!

  10. آن تجربه تلخ را تکرار نکنید

  11. نفوذی‌ها چه کسانی و در کجاها هستند؟

  12. وقت مقابله‌ به‌ مثل با اروپا نرسیده؟

  13. مکالمه خيالي «جک» و «آرش»، فرداي تحقق بازدارندگي هسته ای!

  14. آواز خواندن یک روحانی با تک نوازی ویولون

  15. آدرس غلط روی تابلوی پاستور/ ظریف نباشد چه کسی جواب ترامپ را بدهد؟!/ پیامک‌هایی با مضمون خیانت که به نمایندگان مجلس ارسال می‌شود!

  16. درد بیمار و ناز طبیبان !

  17. ادعاهای غير واقعی درباره اقتصاد ایران

  18. تنها فرمولی که دولت های ما بلدند!

  19. انتقاد تند محمد مهاجری به پایداری‌‌چی‌ها و جلیلی

  20. چند نکته درباره تعامل عبدالحمید با دولت/ آیا پزشکیان همه صداهای اطراف خود را می‌شنود؟/ اولین قطعنامه فصل مدارا

  21. یارانه‌ها واریز شد

  22. دختر صفدر حسینی در دولت پست گرفت / فاطمه حسینی کیست؟

  23. نظرات برگزیده مخاطبان «الف»: اول قدرت بازدارنده همتراز، سپس مذاکره با آمریکا/ اقدام اروپا، نشان‌دهنده فعال‌شدن مکانیسم ماشه است

  24. امام جمعه اردبیل: امارات هیچ سندی بر مالکیت ۲ جزیره «آریانا» و «زرکوه» ندارد

  25. روایت عجیب حسن روحانی از نامزدی اش در انتخابات/ خواب سیدمحمد خاتمی را دیدم!/ خاتمی را زیر بالم گرفتم و به آسمان بردم!

پربحث‌های هفته

  1. تکرار بازی سیاسی با مذاکره؟!

  2. قانون عفاف و حجاب کجاست؟/ وقتی گرانی خودرو را هم به علم‌الهدی ربط می‌دهند!/ جای درست لاریجانی؟

  3. جمعیت اتباع افغانستانی مقیم ایران بیش از ۶ میلیون نفر است

  4. بازگشت روحانی به سیاست با پرواز در خواب/ نسخه‌ جدید لاریجانی/ ادعای تازه درباره تابعیت فرزندان ظریف

  5. نفوذی‌ها چه کسانی و در کجاها هستند؟

  6. وقت مقابله‌ به‌ مثل با اروپا نرسیده؟

  7. مکالمه خيالي «جک» و «آرش»، فرداي تحقق بازدارندگي هسته ای!

  8. آدرس غلط روی تابلوی پاستور/ ظریف نباشد چه کسی جواب ترامپ را بدهد؟!/ پیامک‌هایی با مضمون خیانت که به نمایندگان مجلس ارسال می‌شود!

  9. انتقاد تند محمد مهاجری به پایداری‌‌چی‌ها و جلیلی

  10. چند نکته درباره تعامل عبدالحمید با دولت/ آیا پزشکیان همه صداهای اطراف خود را می‌شنود؟/ اولین قطعنامه فصل مدارا

  11. دختر صفدر حسینی در دولت پست گرفت / فاطمه حسینی کیست؟

  12. نظرات برگزیده مخاطبان «الف»: اول قدرت بازدارنده همتراز، سپس مذاکره با آمریکا/ اقدام اروپا، نشان‌دهنده فعال‌شدن مکانیسم ماشه است

  13. امام جمعه اردبیل: امارات هیچ سندی بر مالکیت ۲ جزیره «آریانا» و «زرکوه» ندارد

  14. روایت عجیب حسن روحانی از نامزدی اش در انتخابات/ خواب سیدمحمد خاتمی را دیدم!/ خاتمی را زیر بالم گرفتم و به آسمان بردم!

  15. کمالوندی: ظرفیت غنی‌سازی را افزایش دادیم  

  16. رهبر انقلاب: حکم اعدام نتانیاهو باید صادر شود/ بسیجی ایرانی یقین دارد روزی رژیم‌صهیونیستی را از بین خواهد برد

  17. محمد مهاجری به عراقچی: قرار نیست مملکت را از این وضع نجات دهید؟ /حمله گازانبری علیه ما شروع شده است

  18. فضائلی: رهبری مخالف اصلاح قانون تابعیت‌های غیرقهری هستند

  19. حکم بازداشت نتانیاهو و گالانت توسط لاهه صادر شد

  20. پیشنهاد خواننده کیهان درباره‌ ‌حجاب در مترو

  21. تحلیل معاون پزشکیان از «کلینیک ترک بی حجابی»

  22. وزارت خارجه ازسرگیریِ مذاکرات از جمعه را تأیید کرد

  23. انتقال پایتخت وارد مرحله جدیدی شد

  24. چرا اروپا دنبال آغاز مجدد گفت‌وگوها با ایران است؟

  25. جزئیات تازه از ترور دانشمندان هسته‌ای/ وزیر پیشین اطلاعات: نیم‌ساعت قبل از آنکه برسیم، تروریست‌ها فرار می کردند

آخرین عناوین