«درختستان توس»
نوشته: یاروسواف ایواشکیهویچ
ترجمه: شبنم سعادت
ناشر: چشمه، چاپ اول 1401
130 صفحه، 68000 تومان
***
یاروسواف ایواشکیهویچ، نویسندهی لهستانی است که فراز و نشیبهای بسیار در دو جنگ جهانی و دورهی جنگ سرد را تجربه کرده و در کارنامهی خود حواشی و وقایع جنجالآمیز بسیاری دارد. تا پیش از جنگ جهانی دوم شعر او مورد ستایش قرار میگرفت، اما پس از آن نثر داستانیِ او بود که نظرات متناقضی از سوی مخاطبان و منتقدان دریافت کرد. گرچه بسیاری او را در زمرهی نویسندگانی قرار میدهند که در طی حاکمیت کمونیسم، همسو با نیروهای سرکوبگر غالب عمل میکرد، اما ایواشکیهویچ آثار داستانی روانکاوانهای خلق کرده که به درک بهتر طبقهبندیهای اجتماعی در دورههای مختلف تاریخ معاصر لهستان و از جمله جنگ سرد کمک کرده و او را سزاوار نامزدی جایزهی نوبل نموده است. رمان کوتاه «درختستان توس»، در همین دسته آثار قرار میگیرند که آندره وایدا فیلمساز برجستهی لهستانی نیز براساس آن فیلمی ساخته است.
ایواشکیهویچ در «درختستان توس» به روایت زندگی دو برادر میپردازد که هر یک شیوهای منحصربهفرد را در رویارویی با مرگ در پیش میگیرند. صحنهی آغازین رمان بهوضوح و با تأکید بر جزئیات گویای همین موضوع است؛ جایی که برادر بزرگتر، بولسواف به استقبال برادر کوچکتر، استانیسواف رفته است. برادر مسلول و رو به موتِ او پروازکنان و با لباسهایی که حاکی از شادی و امیدش به زندگی هستند در صحنه ظاهر میشود؛ صحنهای که مرگ در لباسی پرنشاط و سرزنده خود را نشان میدهد. بولسواف که یک سالی است زناش را از دست داده و با دختر خردسالاش، اولا در ملک شخصی جنگلیاش زندگی میکند، چهرهای متفاوت از برادرش دارد. او به شدت افسرده و دلسرد است و تحمل بازیگوشیهای گاه و بیگاه برادرش را ندارد. از همینجا تقابل میان مرگ و زندگی با تناقضی قابل توجه شکل میگیرد.
استانیسواف با ورود به خانهی برادرش شور و هیجان را با خود میآورد. فضای ساکت خانه از نظر او نیاز به موسیقی دارد و او میکوشد به این منظور پیانویی را برای مدتی اجاره کند. برخلاف بولسواف که به سختی تحمل بازی و گردش دارد، استانیسواف ساعتهایی طولانی را صرف چنین اموری میکند و اولا را نیز با خود همراه میکند. اولا در آغاز در برابر تلاشهای عمویش در سرزنده نگه داشتن فضای خانه مقاومت میکند، اما بهتدریج همگام با او پیش میرود. بولسواف این گونه کوششها را منتهی به شکست میبیند و چندان علاقهای نشان نمیدهد. به نظر او برادرش با این رفتارها سعی در پنهان کردن واقعیتِ رنج و غمی دارد که در عمق وجودش نشسته است. مرگْ عنقریب به سراغاش خواهد آمد و این همه دویدنها و تقلاها به جایی نخواهد رسید.
در خانهی جنگلی بولسواف، درختان توس نقشی نمادین در خلق تصویر مرگ و زندگی ایفا میکنند. آنها سفیدپوشاند؛ هم امید و سرزندگی را تداعی میکنند و هم به دلیل ظرافت و شکنندگیشان القاگر مفهوم بیماری و مرگاند. علاوهبراین جنگل درختان توس از دور زیبایی فریبندهای دارد که هر ناظری را به تماشایی طولانی و هیجانانگیز فرامیخواند. استانیسواف در گردش میان آنها سِحری عجیب نیز مییابد که میتواند آدمی را درگیر خود کند. شاید بخشی از حالات غریب بولسواف و آن خانهی جنگلی نیز به همین خاطر باشد. درختان توس همچنین نقش محافظ و حمایتگر را نیز دارند. آرامگاه باشا، همسر فقید بولسواف در حصاری امن و زیبا از درختان توس واقع شده است. حتی صلیب روی قبر نیز از چوب توس است و گویی تمامی تقدس و امنیت این مکان از درخت توس فراهم شده است. بنابراین در هنگام تمرکز بر داستان این خانواده از نقشی که مکان و بهویژه درختان توس در ساختن آن دارند نباید غافل بود.
نقش مادر نیز به عنوان مهرهای مهم در زندگی این خانواده واجد اهمیتی ویژه است. باشا با احتضار و مرگ غمانگیز و پرماجرای خود، بخش بزرگی از نشاط و علائم حیات را با خود از خانهی بولسواف میبرَد و همسرش با روشی مشابه با دخترش به این فقدان واکنش نشان میدهد. بولسواف حتی نمیتواند معلم یا پرستاری برای دخترش استخدام کند چرا که از منظر او جای خالی باشا را هیچکس نمیتواند پر کند. او ساعتها پای مزار باشا مینشیند و بر نبودن او حسرت میخورَد. اما مرگ باشا نه فقط برای همسرش که برای استانیسواف و اولا نیز خلأیی بزرگ و جبرانناپذیر است و حتی تمامی فعالیتهای مشترک آنها در خانه از این مسأله تأثیر میپذیرد.
آنچه که بیش از همه در این رمان از ایواشکیهویچ نظر مخاطب را به خود جلب میکند، نظام روابطی است که میان شخصیتها برقرار است. برادرهایی که دو نقطهی متقابل در برخورد با مرگ و زندگی هستند و اغلب هم رفتارهای متضاد از هم دراینباره نشان میدهند، در بسیاری از موضوعات با یکدیگر همدلاند. نوعی از همدلی که شکلی غریب و متفاوت دارد و از کلیشههای مرسوم خود فاصله گرفته است. به همین خاطر است که نوازش و حمایت عاطفیِ رایج در دیگر داستانها را در این کتاب نمیتوان مشاهده کرد. این دو برادر و تمام شخصیتهای دخیل در قصه، روشها و رویکردهای خاص خود را در بیان عواطف و همدردیشان دارند و این موضوع است که در رمان «درختستان توس» به شکلی متمایز جلوه پیدا میکند.