کاربری در توییتر، ویدیویی منتشر کرده که در آن عکس میرحسین موسوی و زهرا رهنورد را به تعدادی از جوانان رهگذر در خیابان نشان داده و سوال میکند که آیا این افراد را میشناسند یا نه؟ و پاسخ تمامی این افراد، منفی است! این فیلم با وجود همه نقایص آن از جمله شمولیت محدودش حاوی دو نکته است.
اولین آن، بیگانگی نسل جوان با تاریخ سیاسی این کشور است؛ جوانانی که در سنین تحصیل و دانشجویی به سر برده اما کوچکترین شناختی – ولو سطحی – از سیاست و حتی چهرههای سرشناس آن ندارند و با بیگانگی محض پیوند خوردهاند اما در وقایع مختلف و التهابات اجتماعی و با تحریک عدهای به متن وقایع اجتماعی آورده شده و آلت دست جریانهای سیاسی قرار میگیرند. نگریستن به شورش ۱۴۰۱ و استفاده ابزاری از جوانانی که چهبسا تحریر کلمه «سیاست» برایشان دشوار باشد موید این گزاره است؛ کسانی که اساساً جهانبینیشان بر پایه لذتجویی فردی استوار بوده و فاقد هر گونه بینشی برای درک و تفسیر تحولات پیرامونی هستند اما چون بادکنکی باد شده، به هوا فرستاده شده و با اولین تلنگر فرو میریزند.
دومین نکته، سقوط چهرهای است که روزی در قامت بالاترین مقام اجرایی کشور، به سیاستورزی میپرداخت و ۱۴ سال قبل هم بازگشتی پر سر و صدا به متن سیاست داشت اما حالا در عزلتی خودساخته، بهدست فراموش سپرده شده.
او هر از گاهی و به هر بهانهای با بیانیههایی آتشین سعی دارد دوباره به عرصه بازگردد اما تلاشهایش بیسرانجام است؛ از مصادره بهمطلوب خواستههای عدهای در شورش ۱۴۰۱ گرفته تا توهین به برخی سرداران دلیر کشور هم هم تغییری در وضعیت موسوی ایجاد نمیکند چون سرنوشت محتوم او، فراموشی و نادیدهانگاشتهشدن است.
نهتنها در مختصات ذهنی جوانان دانشجو و کم سن و سال، بلکه برای آنانی که روزی فریب نمایش کذایی او را خورده و به بهانه انتخابات راهی خیابانها شدند هم موسوی و رهنورد محلی از اعراب ندارند. فراتر از این، موسوی برای یاران قدیمی خود هم چهرهای تمامشده تلقی میشود و این بهمعنای رسیدن به خطپایان است. هر چند که ایستادن موسوی در نقطه کنونی هم مرهون مدارای نظام است که به جای محاکمه همچنان میتواند بیانیه صادر کند!