به گزارش الف؛ شاید بتوان یکی از اصلی ترین پیامدهای جنگ غزه و ایستادگی قابل توجه جنبش مقاومت اسلامی فلسطین(حماس) در برابر حملات رژیم صهیونیستی به نوار غزه و همچنین تقابلات قابل تامل حزب الله لبنان، انصار الله یمن، و گروه های مقاومت عراقی و سوری علیه رژیم صهیونیستی و نظامیان آمریکایی حاضر در منطقه غرب آسیا را تشدید نگرانی قدرت های غربی از اوج گیری قابل توجه قدرتِ محور مقاومت دانست.
محوری که در بحبوحه جنگ غزه، همچون یک پیکر واحد عمل می کند و هدف نهایی اعضای آن در قالب جنگ مذکور، حمایت از ملت و مقاومت فلسطین در برابر تجاوزات وحشیانه صهیونیست ها و بالابردنِ هزینه اقدامات جنایتکارانه رژیم اشغالگر قدس و حامیان غربی آن بوده است. با این حال، نگاهی عمیقتر به آنچه در حدودا دو ماه اخیر در قالب معادله جنگ غزه، مخصوصا در چهارچوب تقابلات محور مقاومت و رژیم صهیونیستی شاهد بودهایم، نشانه های معناداری را در مورد دلایل تشدید نگرانی های غرب از قدرت گیری بیش از پیشِ محور مقاومت مخابره می کند.
اوج گیری قدرت محور مقاومت در آبراه های مهم بین المللی
در بحبوحه جنگ غزه شاهد آن بودیم که انصار الله یمن در اقدامی معنادار، فعالیت های دریانوردی و کشتیرانی رژیم صهیونیستی و آمریکا را در آب های تنگه باب المندب و دریای سرخ، ناامن کرد. به عنوان مثال، در این زمینه مشاهده کردهایم که اخیرا نیروهای انصار الله یمن در قالب یک عملیات هلی برن نیرو، کشتی صهیونیستی "گلکسی لیدر" را توقیف کردند و در عین حال، مطالب مختلفی نیز در مورد انجام حملاتی علیه کشتی های تجاری اسرائیلی و ناوگان دریایی آمریکا در منطقه نیز منتشر شده است.
از این رو، اینکه در بحبوحه جنگ غزه، انصار الله یمن به عنوان یک عضو موثر محور مقاومت توانسته کشتیرانی در دریای سرخ و تنگه باب المندب، به عنوان دو منطقه راهبردی برای اقتصادِ صهیونیست ها و همچنین دولتهای اروپایی و آمریکا را پرهزینه و همراه با چالش ها و تهدیدات جدی کند، دستاوردی قابل توجه بوده است.
معادله ای که هم بر فعالیت های دریایی این دسته از کنشگران اثرگذاری به شدت منفی را دارد و هم بر معادلات مرتبط با بازار جهانی انرژی، با توجه به نقش راهبردی دریای سرخ و تنگه باب المندب در ترانزیت انرژی برای جهان غرب، اثرگذاری منفی دارد و می تواند هم بهای انرژی را بالا ببرد و هم اقتصادی های غربی را با امواج جدید تورمی مواجه سازد. موضوعاتی که هیچکدام سناریوهای مطلوب غربی ها نیستند و صورت حساب های سنگینی را پبش روی آن ها می گذارند. گزاره هایی که به خوبی نشان می دهند چرا تبعات و پیامدهای جنگ غزه به ورای تقابلات رژیم اشغالگر قدس و مقاومت اسلامی فلسطین گسترس می یابد.
تحکیم اشراف و کنترل محور مقاومت بر منطقه غرب آسیا
عملکرد هماهنگ اعضای محور مقاومت در بحبوحه جنگ غزه در هدف قرار دادن منافع رژیم صهیونیستی و حامی اصلی آن یعنی دولت آمریکا، تا حد زیادی این پالس را به جهان غرب رسانده که جریان مقاومت در منطقه، اتاق فرماندهی مشترک و هماهنگی را ایجاد کرده و به واسطه این هماهنگی خود می تواند ضربات سنگین و کاری را بر اشغالگران صهیونیست و قدرت های مداخله گری نظیر دولت آمریکا و دیگر دولت های اروپایی وارد کند. در مدت اخیر به خوب مشاهده کردیم که هرکدام از اعضای محور مقاومت نظیر حزب الله لبنان، انصار الله یمن و گروه های مقاومت سوری و عراقی، ضربات سنگینی را به منافع رژیم اشغالگر قدس و دولت آمریکا وارد کردند و تعیین کننده بودنِ خود را به نمایش گذاشنتند.
در این میان، شرکای سنتی غربی ها در منطقه نیز عملا به محاصره محور مقاومت در می آیند و با توجه به بیاعتبار شدن غربی ها در معادله حراست از این دسته از کنشگران در بزنگاه های مهم و تاریخی، بایستی اذعان کرد که در نهایت، تا حد زیادی دست جهان غرب از معادلات راهبردی و محوری منطقه غرب آسیا بریده خواهد شد. معادله ای که در نقطه مقابل خود، قدرت روز افزون محور مقاومت را به همراه دارد و می تواند این محور و اعضای آن را به بازیگرانی تاثیرگذار در معادلات جهانی تبدیل کند.
افزایش قدرت محور مقاومت در مناطق مجاور با دریای مدیترانه
قدرت های غربی نگرانی های جدی را در مورد افزایش قدرت و نفوذ محور مقاومت در منطقه غرب آسیا و به طور خاص در مناطق مجاور با دریای مدیترانه دارند. موضوعی که سبب می شود تا نقش و قدرت انحصاری این دسته از دولت ها در قالب معادلات منطقه مذکور، تا حد زیادی به خطر بیفتد و حوزه های جدیدی از منفعت برای محور مقاومت و ملت های مجاور با دریای مدیترانه(به غیر از غربی ها) ایجاد شود.
این موضوع به قدری مهم است که بسیاری بر این باورند با تکیه بر همین مساله، جنگ غزه حتی از جنگ اوکراین هم برای غربی ها مهمتر است و دلیل اصلی ارائه کمک ها و حمایت های گسترده مالی و تسلیحاتی قدرت های غربی به/از صهیونیست ها در بحبوحه جنگ غزه، علی رغم فشارهای گسترده افکار عمومیشان علیه این سیاست نیز ریشه در همین موضوع دارد.
از این رو، افزایش قدرت محور مقاومت در مناطق مجاور با آب های دریای مدیترانه، می تواند در نوع خود نویددهنده سناریوهای کابوس واری برای قدرت های غربی و به ویژه اروپاییها باشد و معادلات مطلوبِ محور مقاومت را به آن ها در منطقه مذکور در حوزه های مختلف، تحمیل کند.