گروه تعاملی الف - رئوف پیشدار:
دو امضاء در کمتر از یکسال از جانب روسیه زیر بیانیههای مشترکی با اعراب که مالکیت تاریخی ایران بر سه جزیره تنب بزرگ و تنب کوچک و بوموسی را به چالش میکشد، و همراهی با متوهمها برای ارجاع پرونده ادعایی به دیوان داوری لاهه، مسالهای نیست که به سادگی یک تذکر خشک و خالی وزارت امور خارجه ایران از آن گذشت.
واکنشها به این اقدام روسها از همه سو در ایران، نشان داد که در مورد تمامیت ارضی ایران هیچ ادعایی مسموع نیست و این امر بین همه ایرانیها قوی است. البته که روسیه براساس منافع خود عمل میکند که لزوماً فقط با منافع مسکو تطبیق دارد و غیر این نیز نمیتواند باشد زیرا هر واحد سیاسی در سطح جهان حفظ، ارتقاء و نهادینه کردن منافعاش باید اولویت آن باشد. آنچه و آنکه اینجا خطاب من است، دوستانیاند که شوق و ذوق کودکانه دارند و مسائل را فقط این میدانند که پوتین در استقبال از رئیس جمهوری ایران چند تا پله از کرملین را پایین آمد و هیچ وقت هم « اتکت، تشریفات و آیین دیپلماسی - از انتشارات وزارت امور خارجه»را نخوانده اند که بدانند اینها همه تشریفات معمول جهانی است. گفتنیها پُشت درهای بسته بیان میشود. اینکه روسیه به دلایل تاریخی و استراتژیک نمیتواند در بسیاری امور منطقهای و بینالمللی همراه و شریک ایران باشد را ، نباید به معنی بریدن از شرق و رفتن به سمت غرب و یا هر سوی دیگر تعبیر کرد. اصل اساسی در سیاست خارجی منافع ملی، و بازی در عرصه بینالملل بر این اساس است، که شناور بودن اصل اساسی آن است.
اینکه روسها آن هم در شرایطی که جنگ در غزه و ایستادگی حماس در مقابل اسرائیل معادلات منطقهای را به چالش کشیده است اینطور با شیخ نشینها هم زبان میشوند تا بر سرخوردگی و سرافکندگی آنها در رهاسازی فلسطینیها در برابر جنایت جنگی و نسل کشی اسرائیل در غزه و سرتاسر فلسطین سرپوش بگذارند، یک پیام دیگر نیز دارد و آن اینکه ایران باید حوثیهای یمن را مهار کند تا که اسرائیل و منافع آنرا در دریاهای عرب و سرخ و تنگه استراتژیک باب المندب هدف قرار ندهد تا تل آویو با خیال راحت فلسطینیها را قتل عام کند. این میتواند خواست جدی اعراب از پوتین در سفر تازهاش به امارات و عربستان یک روز پیش از سفر چند ساعته رئیس جمهوری اسلامی ایران به کرملین باشد.
صاحب نظران در مسائل کشورهای عربی معتقدند؛ معادلهای که در سایهٔ جنگ اسرائیل و حماس در نوار غزه در حال شکلگیری است، بسیار پیچیده و چندوجهی و با حضور بازیگران فراوان است. اینکه مسئولان کشور در خلوت خود این پدیدهٔ درحال ظهور را چگونه ميبينند و تحلیل میکنند نمیدانم، اما اظهارات علنی آنها نشان از تعارض و عدم انسجامی دارد که نادیدهانگاری واقعیت نیز چاشنی آن شده است. در جنگ روسیه در اوکراین و بازارهای جهانی تا به همین حد هم که مقامات ایرانی پذیرفتهاند، ایران حمایتهای اساسی از روسیه کرد که هزینه سنگین آنرا که تشدید تحریمها بود، بر دوش گرفت. سياست خارجی در صحنه بازی در روابط بين الملل بر اين مبنا شكل ميگيرد كه حدود بازی تا كجاست، منافع ملّی يك طرف تا كجا امكان پيشروی دارد و در آن سوی بازی، طرف مقابل تا چه حد و تا كدام نقطه میتواند مطمئن باشد كه میتواند به بازي ادامه دهد بدون اينكه منافع اش تضييع شود.
واقعيتهاي عرصه بينالملل حكم ميكند كه اين مولفهها را هم در خودمان و هم در نزد بازيگر و يا بازيگران ديگر بشناسيم و با يافتن نقطه اشتراك، سعی در تطبيق آنها با يكديگر معطوف به كسب بيشترين منفعت نماييم. منافع ملّی محدوده خاصي ندارد و به همين دليل نمیتوان بازيگر و يا بازيگرانی را در صحنه روابط بين الملل ناديده گرفت. موفق ترين بازيگران بين المللى آنهايی هستند كه اين روابط را می شناسند و برای بازی خود در عرصه بين الملل به عنوان محلی برای تعامل بين المللی چارچوب تعريف كردهاند و قادرند تهديدها را براي تامين منافع ملّی به فرصت تبديل كنند و كار مهمتر آنها نهادينه كردن اين چارچوبهاست كه اصل عمده و اساسی آن، شناور بودن منطبق بر بازی ديگر بازيگران است.