لیستهای انتخاباتی جریانها و گروههای سیاسی برای انتخابات مجلس در حال انتشار است و در فاصله اندک باقیمانده، نفرات مختلف در فهرستهای متفاوتی برای راهیابی به خانه ملت گرد هم میآیند. در حال حاضر لیست شورایوحدت، شورای ائتلاف و صدای ملت، منتشر شده و بهزودی جبهه صبح ایران و امنا هم فهرست انتخاباتی خود را ارائه میکنند. اما مهمترین پرسشهایی که انتشار این لیستها ایجاد میکند، این است که ملاک و شاخصی که موجب گزینش افراد و قراردادنشان در فهرستهای انتخاباتی میشود چیست؟ آیا حول یک گفتمان مشخصی این اقدام صورت میگیرد یا نه؟ آیا این گفتمان مطروحه نسبتی با دغدغههای واقعی امروز جامعه ایران دارد یا مسائل اصلی کشور، جای خود را به مباحثی فرعی و بدون کارکرد مثبت داده است؟
مرور فهرستهای انتخاباتی منتشره و حتی آنهایی که در شرف ارائه است، نشان میدهد که در سیاست ایران هنوز در بر همان پاشنه می چرخد و ایده اصلی گزینش افراد و ارائه لیست، چیزی جز اشتراکات سیاسی نیست و آن گفتمان مورد نیازی که بتواند در وسع خود کشور را از بحرانهای کنونی نجات دهد، غایب است. وضعیت اسفبار اقتصاد ایران و سقوط رفاه عمومی، بزرگترین چالشی است که پیشروی کشور و نظام سیاسی قرار دارد اما تقریباً هیچ کدام از این جریانها و گروههایی که خود را شایسته حضور در خانه ملت میدانند، نتوانستهاند دغدغه اصلی امروز کشور و مردم را شناسایی کنند و اگر هم برخی تا حدی از این امکان برخوردار بوده، به خطاهای بسیاری چون ارائه همان نسخههای تکراری معیشتسوز و شکستخوردهای چون آزادسازی دچارند.
امروز، غیبت یک گفتمان اقتصادی متفاوت و نجاتبخش، کاملاً به چشم میخورد اما با این وجود و نیاز مبرم تبدیل معضلات اقتصادی کشور به نقطه نزاع جریانهای سیاسی و ضرورت هدایت آن به فصای عمومی، یا اشتراکات و خط و ربطهای سیاسی در اولویت قرار میگیرد و یا مباحثی بیثمر به گفتمان اصلی برخی تبدیل شده و تنها چند کاندیدای انگشتشمار توانستهاند ضروریات اصلی کشور را شناسایی کنند که تکستارههایی کمفروغ بوده و قدرت سازماندهی گفتمان خود و ارائه آن در سطحی وسیع برای جلب آرای توده مردم را ندارند. همین مسئله موجب میشود که موضوعاتی فرعی مانند شفافیت مطرح شود در حالی که تحقق این خواسته و حاکمیت تام و تمام شفافیت در همه سطوح، گرهای را از کار مردم و زندگی آنان باز نخواهد کرد.
انتخابات 1402، نیاز به گفتمانی دارد که منتقد این نظم اقتصادی موجود باشد و بتواند راهکارهایی را برای برونرفت کشور از بنبستهای اقتصادی موجود که مولد بسیاری از نارضایتیهاست، ترسیم کند اما ظاهرا هنوز دوگانه اصولگرا و اصلاحطلب ارجحیت دارد حال آنکه امروز نیاز است که حتی با وحدت افراد و گروههایی از هر دو جناح سیاسی، جریانی معارض با وضع اقتصادی موجود شکل گرفته و خط بطلان به روی آن نظم اقتصادی کشد که دستاوردش چیزی جز شکاف طبقاتی و نارضایتی و فساد نیست.