«رادیو هنوز یک راز بود»
نویسنده: محمد کشاورز
ناشر: چشمه، 1402
112 صفحه، 98000 تومان
***
هر نویسندهای در برههای از مسیر حرفهای خویش به گذشته باز میگردد و راهی را که طی نموده، مرور میکند و آنچه را که به او انگیزه و هدف برای نوشتن بخشیده به یاد میآورد و عملکرد خود را بر مبنای آن در بوتهی ارزیابی میگذارد. اولین بارقههای قصهگویی، اولین ایدهها برای نوشتن، اولین تصاویر داستانی، اولین شخصیتهای تأثیرگذار که ارزش روایی دارند، از جملهی همین عناصری هستند که یک نویسنده از پس سالها و دههها به آنها رجوع میکند و کار امروز خود را با آن میسنجد و تأثیر آنها را بر زندگی حرفهای امروزش مورد بررسی قرار میدهد. محمد کشاورز نویسندهای است که اخیراً کوشیده در کتاب «رادیو هنوز یک راز بود» به چنین کندوکاوی دست بزند و پنج دهه کار خود را با ارجاع به روزهای کودکی و نوجوانی تحلیل کند.
کتاب «رادیو هنوز یک راز بود»، به نوعی مجموعه جستار به شمار میآید که بخش عمدهی آن به خاطراتی برمیگردد که نویسنده در روزهای آغازین نوشتن در ذهنش ثبت کرده و بخشی دیگر از آن مربوط به مقالاتی است که مهمترین موضوعات مورد دغدغهی او را در خود جای داده است. در تمامی این جستارها راهی به اولین جرقههای نوشتن به شکل حرفهای و جدی را میتوان یافت. او با دیدن آدمهایی خاص و مکانهایی منحصر به فرد به نوشتن اشتیاق پیدا کرده و به تعبیر خودش «اهلی این جهان» شده است. نویسنده به دقت و وسواس بسیار به بازسازی صحنههایی میپردازد که در مسیر حرفهایاش سرنوشتساز بودهاند. به همینخاطر است که خواندن هر بخشی از کتاب به مطالعهی قصهای کامل و تمامعیار شباهت دارد.
هر یک از جستارهایی که یک بخش از کتاب را به خود اختصاص دادهاند، داستانی نسبتاً مستقل دارند. خاطرهنگاریها با تصویر بیبی گلاندام و دهکدهای شروع میشود که برای نویسنده آغاز دنیاست. دهکدهای که با تصویر مادربزرگ عجین شده در خود همه چیز دارد و به قول بیبی گلاندام برای خودش یک «دنیا» است. این دهکده تابع تمام قواعدی است که به طور معمول بر یک دنیا میتواند حاکم باشد و همه نوع تغییرات اقلیمی و تحولات اجتماعی در آن دیده میشود. روزگاری اسیر سیلاب است و زمانی درگیر خشکسالی. مردمانش گاه خوش و خرماند و گاه غمگین و دلتنگ. اما در هر حال بیبی گلاندام میداند چهطور سکان هدایت امور را به دست بگیرد و در هر موقعیتی چه رهنمودی به اهالی بدهد تا کارها به بهترین شکل ممکن پیش برود.
بیبی گلاندام و حکمتهای او برای نویسنده منشأ آفرینش داستانهایی شده که همچنان درگیر آنهاست. او از قالیچهای میگوید که مانند قالیچهی حضرت سلیمان راهی از این سوی دنیا به سوی دیگرش میپیماید. قالیچه بافتهی دست بیبی است و او به شیوهی خاص خودش پشم و نخ و رنگ آن را فراهم کرده است. مراحل تهیهی نخ و رنگ قالی خود فرآیندی مفصل دارند که وجهی دراماتیک به داستان میبخشند؛ فرآیندی که برای هر ناظر رهگذری جذاب است و او را به درون دنیای هزار رنگ قالیچه میکشاند. نویسنده نیز که در آن روزها کودک بوده از این قاعده مستثنی نیست و این فرآیند مانند جادو او را در خود فرو میبرد.
در سایر خاطرهنگاریها نیز رد پاهایی پررنگ از فرهنگ و آداب و سننی مشاهده میشود که با اقلیمی که نویسنده در آن میزیسته ارتباطی تنگاتنگ دارد. او از دل شعرها، حکایات، آوازها، افسانهها، موسیقیها و ترانههای محلی به دل قصهها راه پیدا میکند. هر ترانه، هر حکایت و هر یک از آداب مرسوم که نویسنده میشنود و میبیند در دل خود دنیایی داستان دارند که تمامی اینها دستمایهی نوشتن ِ او میشوند و جهان داستانیاش را شکل میدهند. برنامههای رادیو، نمایشها، آیینها، مکانهای اسطورهای و خردهفرهنگها برای او زمینهساز خلق قصههایی بدیع میشوند که طی دههها بعد برای روایتهایش از آنها بهره میجوید.
اما مقالهها به دورهای اختصاص دارند که نویسنده چنان درجهای از پختگی را کسب کرده که دیگر علاوه بر تبحر در قصهگویی، به نظریهپردازی دربارهی آن رسیده است. مقالهها سطحی فراتر از خاطرهها دارند و نویسنده در آنها به شکلی سیستماتیک و منسجم به فرآیند نوشتن و تحلیل عملکرد خود در مسیر حرفهایاش پرداخته است. او از تجاربی میگوید که برای نسل جدیدی که سودای نویسندگی حرفهای را در سر دارند، بسیار مفید و مؤثر خواهد بود. این بخش سرشار از روایت آزمون و خطاها و افت و خیزهایی است که نویسنده را آبدیده میکند و در مسیر نوشتن به سمت پیشرفت سوق میدهد.
کتاب از نظر طیف مخاطب دو بخش دارد؛ بخش اول میتواند شامل مخاطبان عمومیتری شود که به جستارهای روایتگونه علاقهی بیشتری دارند و به دنبال سرچشمهی قصههایی هستند که در کتابهای دیگر محمد کشاورز خواندهاند. اما بخش دوم به مخاطبان خاصتری تعلق دارد که در پی تحلیل فرآیند نوشتن و یافتن تجربههای ناب نویسندگی از زبان نویسندهای هستند که پنج دهه از عمرش را وقف چنین فعالیتی کرده است. اما به طور اعم، کتاب «رادیو هنوز یک راز بود» رسالهای است در باب نوشتن. رسالهای که به تبیین جهان داستانی محمد کشاورز میپردازد. بدیهی است که طبع روایتگر نویسنده این کتاب را همانند سایر آثارش به سمت قصهگویی و نقل حکایات جذاب ببرد و خوانندگان از طیفهای مختلف را با خود همراه سازد.