گروه تعاملی الف - علی امیری فراهانی:
چند ماه اخیر کشور درگیر انتخابات زود هنگام ریاست جمهوری شد و در این انتخابات بالاخره اقای پزشکیان به پاستور رسید. قبل از ان هم اخبار و تمرکز افکار عمومی و مسئولان کشور برای ماهها درگیر تنش های بیپایان خاورمیانه هم بود و متاسفانه هست. همه اینها باعث شد که باز هم از چالشهای فوری و بسیار عظیم اقتصاد کشور و از همه مهمتر انقلابی که در چین در جریان است و تاثیر ان بر اقتصاد ایران غافل بمانیم و حداقل تا شش ماه دیگر که کابینه جدید وارد کار اساسی خواهد شد این عدم اگاهی و بیعملی در برابر آن ادامه پیدا خواهد کرد.
این قلم بهار سال گذشته در یادداشتی که در سایت محترم الف تحت عنوان _ هشدار از نمایشگاه خودرو شانگهای به اقتصاد ایران منتشر شد بصورت خلاصه از انقلاب انرژی که در چین و کل دنیا در جریان است و بصورت قطعی بر اقتصاد ایران و کلیه کشورهایی که اقتصاد انها بر اساس صادرات نفت و گاز شکل گرفته و متکی است، تاثیر خواهد داشت، پرداخت. الان بعد از گذشت 12 ماه از آن یادداشت باید به دولت جدید و کلیه خوانندگان هشدار بسیار بزرگتر و بشدت عاجلتری درباره این انقلاب انرژی در چین و دنیا بدهیم که حتی از پیش بینی خود مقامات چینی و خوشبینانهترین دانشمندان و کارشناسان صعنت انرژیهای نو هم بسیار سریعتر در حال اتفاق است!
در برنامه دولت چین در 2020 آمده بود که هدف دولت چین این است که ظرفیت انرژی خورشیدی و باد در چین در 2030 به هزار گیگاوات برسد و میزان سهم خودروهای برقی در فروش کل خودروها به سی درصد برسد. اما دولت چین به این هدف در مورد انرژی باد و خورشید همین خرداد 2024 و در ماه گذشته به سهم 50 درصدی فروش خودرو برقی در چین رسیده و پیش بینی میشود که تا 2030 ظرفیتهای جدید انرژی خورشیدی و باد چین به بالای 3 تا 4 هزار گیگاوات و تا سال اینده فروش خودرو برقی چین به بالای 80 درصد برسد.
اما همه داستان این نیست. هر سال از چین تحولات بسیار عظیمی پدیدمیآید. همه میدانیم که بزرگترین مصرف نفت در دنیا در کنار بنزین برای خودروهای سبک، گازوئیل برای اتوبوسها و خودروهای سنگین و تریلیها و کامیون ها و البته سوخت مازوت برای کشتیهای اقیانوس پیما و شناورها است. در حال حاضر مدتها است که چین تقریبا کل ناوگان اتوبوسرانی شهرهای خود و حتی بسیاری از شهرهای اسیا و امریکای جنوبی و حتی امریکا و اروپا و ژاپن و... را برقی کرده. اما پیشبینی میشد بدلیل مشکلات زمان شارژ، کامیونها و تریلیها و کشتیها و شناروها همچنان و تا چند سال اینده متکی بر گازوییل و مازوت باقی بمانند. اما انقلاب جدیدی که در چین کلید خورده و هر ماه با درصد رشد سه رقمی! در حال گسترش است استفاده از گاز مایع طبیعی در کامیونها و کشتیها است.
چین با افزایش تولید برق از باد و خورشید کلیه نیروگاههایی را که از گاز مایع طبیعی برای تولید برق استفاده میکردند از مدار خارج کرده و بدلیل افزایش شدید تولید گاز طبیعی مایع توسط قطر و امریکا و استرالیا و کاهش شدید قیمت این گاز در قیاس با گازوییل در بازارهای دنیا و چین شروع به ساخت کامیونها و تریلیهای سنگین و کشتیها و شناورهای بزرگ که با گاز مایع کار میکنند کرده است. در حال حاضر مصرف گاز مایع چین بصورت عمده به خودروهای سنگین و مجتمعهای عظیمی پتروشیمیایی محدود شده است. برای اینکه به سرعت رشد این جایگزینی گازوییل و در نهایت نفت وارداتی چین پی ببریم فقط در ماه گذشته ساخت و فروش تریلی گازسوز در چین نسبت به ماه سال گذشته 252 درصد رشد کرده یا در حالیکه سال 2023 از هشت تریلی فروخته شده در چین یکی از انها گاز سوز بوده در 4 ماهه اول 2024 این تعداد به یک از هر سه کامیون فروش رفته رسیده و پیشبینی می شود تا سال اینده 80 تا 90 درصد کامیونهای سنگین فروخته شده در چین گاز سوز شوند. همین نسبتها با شدت کمتری در کشتیسازی در حال شروع است و این نحوه مصرف گاز طبیعی مایع و جایگزینی کردن گازوییل در چین به سایر بازارهای اسیا و دنیا در حال گسترش است.
نتیجه همه این تحولات این شده که اوپک برای افزایش مصرف نفت چین برای امسال 900 هزار بشکه پیشبینی کرده بود ولی در ششماهه اول امسال چین نه تنها افزایش وارداتی در نفت خام نداشته بلکه 150 هزار بشکه در روز کمتر واردات داشته به علاوه صادرات فراوردههای نفتی چین (عمدتا بدلیل حاشیه سود بالا برای واردات نفت خام ایران و روسیه و تبدیل ان به فراوده نفتی) رشدی بیست درصدی داشته! البته دلیل دیگر عدم کاهش شدید واردات نفت چین علیرغم گستردگی جایگزینی بنزین و گازوییل در چین، انقلابی است که چین در ساخت و گسترش مجتمع های پتروشیمی در حال اجرا دارد که خود باعث میشود که قسمت عمده صادرات کشور ما که محصولات پایه و خوارک پتروشیمی است و اغلب به چین است با کاهش تقاضای چین و تقاضای چین برای تخفیف بیشتر تحت فشار بیشتر و اب رفتن کند که باز در جهت فشار به منابع و درامد و ثروت ملت ایران و کشورهای نفت خیز است. البته چین این تحولات و انقلابها را نه به جهت صدمه به کشورهای دیگر بلکه فقط از دید بسیار خالص اقتصادی نگاه میکند و ان هم همان کاهش نیاز انرژی چین به منابع خارجی و همچنین بهبود شرایط زیست محیطی چین با افزایش انرژیهای پاک است.
این تنها نوک کوه یخی است که در اقتصاد دنیا با رهبری چین و لاجرم به ضرر اقتصاد کشورهای صادر کننده نفت و گاز در جریان است. اما برخی خوانندگان محترم ممکن است این سوال را مطرح کنند که این روندها چه تاثیری برای ما در ایران یا چه اولویتی برای اقای پزشکیان یا دولت او باید داشته باشد و اصولا چه نیازی به نگرانی و تاثیر این روندها در معیشت تک تک شهروندان ایرانی است؟
برای توضیح و جواب به این سوال باید گفت اقای پزشکیان بخوبی میدانند که تنها دلیل رغبت و نیاز افکار عمومی و مسئولان و جریان اصلی کشور به انتخاب ایشان نه بحث فیلترینگ یا حجاب یا تنشهای خاورمیانه و .... بلکه تنها دلیل همان شدت گرفتن بحران اقتصادی و معیشتی در کشور بود و بخصوص افزایش شدید نقدینگی و کسری بودجه نجومی کشور و کاهش شدید ذخایر ارزی و مالی و صادراتی کشور برای نیازهای روزمره و واردات و سرمایهگذاری که خود را با تورم بسیار بالا در زندگی احاد و تک تک ملت ایران نشان میدهد.
اقای پزشکیان و همه مسئولان و مشاوران انها و حتی خوانندگان این یادداشت در کشور باید بخوبی بدانند در کوتاه مدت و میان مدت اولین اولویت انها باید تخفیف این حجم بزرگ تورم و مشکلات معیشت و اقتصاد و کاهش کسری بودجه و تورم باشد. متاسفانه باز این مسئولان و مشاوران انها باید بخوبی بدانند که فارغ از سیاستها و تبلیغات چند دولت اخیر و رسانههای جریان اصلی و مسئولان در ارتباط با اقتصاد بدون نفت و افزایش تولیدات کشور و صادرات غیر نفتی یا معامله با ارزهای جایگزین دلار، باز اقتصاد ایران مستقیم و غیر مستقیم تا 90 درصد به تولید و صادرات نفت و گاز چه بصورت نفت خام یا بصورت مشتقات نفتی و پتروشیمی و حتی فولاد که مصرف اصلی ان نفت و گاز است وابستگی دارد. دههها عدم سرمایهگذاری جدی در سایر منابع و بخشهای اقتصاد و درآمد و تولید باعث شده که همه امید دولتها و از جمله دولت اینده همین درامد نفتی باشد. از همین رو است که در تمام مناظرهها و محورهای اصلی همه تحلیلها بحث لزوم کاهش تحریمها برای افزایش میزان صادرات نفت و گاز و مشتقات نفتی در بازار بین الملل به دهها کشور و نه فقط به یک مشتری عمده یعنی چین که خود در حال کاهش واردات نفت خود است و دریافت پول آن بار ارزهای معتبر بینالمللی و دوباره نه تنها به یوان گره خورده است. گویا این مسئولان و کارشناسان با تجربه راهی دیگر غیر از فروش نفت خام و واردات با دلار ان نمیدانند و خیال هم ندارند که با نگاه به تجارب دیگر کشورها بدانند.
خوانندگان این یادداشت باید بدانند در کنار مدیریتهای ضعیف و مشکلات سیاست خارجی و ضعفها و پرتها در اقتصاد کشور مانند اختلاسها و... دلیل اصلی مشکلات اقتصادی و معیشت مردم ایران در این سطح گسترده همانا کاهش ساختاری ارزش تنها محصول قابل صادرات ایران با مزیت افزوده یعنی نفت در بازارهای بین المللی میباشد و با انقلابی که شرحش رفت و در چین و در دنیا در جریان است حتی در صورت بر داشته شدن همه تحریمها باز در چند سال اینده درامد صادراتی کشور بدلیل کاهش نیاز جهانی به نفت افزایش معنا داری نخواهد داشت و نتیجه اینکه اگر دولت اقای پزشکیان یا هر دولت و شخص دیگری در تلاش اساسی برای شناخت و چارهیابی و متنوع کردن اقتصاد ایران برای رویارویی با این تحولات و روندها در بازار جهانی انرژی و اصولا صنعت و اقتصاد دنیا نباشد، هیچ شانسی برای بهبود اساسی و پایدار اقتصاد و معیشت کشور و مردم و حتی ان کشاورز و روستایی دور از شهرها نخواهد داشت.
متاسفانه چه در دولت فعلی، دولتهای قبلی و چه حتی در صحبتهای این شش کاندید از جمله اقای پزشکیان اصولا شاهد حتی اشاره ای به شناختن این چالشها و داشتن برنامه کلان مدون و قابل دفاع در اقتصاد انرژی یا انرژیهای نوین و این روندهای سریع در تغییر فاز اقتصاد دنیا و تاثیر کلان آن بر اقتصاد ایران نبودیم. تنها اشارهای که به بخش انرژی و تاثیر ان بر اقتصاد کلان کشور شد در مورد قیمت بنزین بود و بخصوص در دور دوم که غمگینانه دو متخصص دانشگاهی ما یعنی اقای پزشکیان یا جلیلی مردم را خطاب قرار میدادند که ای مردم، طرف مقابل تغییر و اصلاح قیمت بنزین را دارد در حالیکه اگر تخصص و دلسوزی به معنی کلان ان بود باید کاندیدها مردم را هشدار میدادند که ای مردم طرف مقابل هیچ برنامهای بر سر و سامان دادن به مثلا قیمت حاملهای انرژی ندارد! تنها اقای پورمحمدی اشاراتی به این بحثها و لزوم توجه به تاثیر انها در مثلا بحث صادرات نفت ایران به چین یا نیاز بایدن به کنترل قیمت نفت در جریان جنگ اکراین و ... بصورت پراکنده داشت که او هم کمترین ارا کسب شده را داشت و نشان میدهد که چه اندازه فضای مسئولان و فضای حاکم بر بدنه کارشناسی کشور و اقتصاد ایران از این تحولات و تاثیرات عظیم ان بر اقتصاد و معیشت مردم ایران غافل و در واقع در بیخبری مطلق است.
غیر ممکن است که قیمت حاملهای انرژی این چنین باشد و بعد صحبت از بهرهوری در انرژیهای نوین و بهره بردن از مزایای ان برای کشور و ملت نمود. مهم نیست که بهترین اقتصاددان دنیا هم مسئول شود ولی باز اب در هاونگ کوبیدن است. غیرممکن است که اقتصاد ایران با تمام نهادها و بنیادها یک کاسه نشود و یک کاسه و شفاف صورتهای مالی انها و مالیات انها حداقل برای دولتها منتشر نشود و مدیران ان پاسخگو نباشند و بعد انتظار فرجی در اقتصاد داشت. غیرممکن است که مسئولان از جمله خود کاندیدها از شبکههای اجتماعی بین المللی استفاده کنند و بعد در برابر چشمان دهها میلیون جوان ایرانی از ادامه فیلترینگ همان شبکهها دفاع کنند و بعد انتظار همراهی و همگامی با جریان اصلی و دولتها و رای گسترده از همان جوانان داشت. غیر ممکن است که بتوان طرفهای اروپایی و امریکایی را به همکاری برای پایان تحریمها و عادی شدن شرایط مالی و سرمایهگذاری و تجاری کشور ترغیب کرد و در همان حال به این سیاستهای خارجی کشور که ادامه داد. غیر ممکن است که درامد دولتها از چاپ پول تشکیل شود و هیچ کاری برای واقعی کردن قیمتهای حاملهای انرژی و مالیات و....انجام نشود و بعد مردم انتظار داشته باشند درامد واقعی انها افزایش یابد. به عنوان مثال همین قیمت واقعی گازوییل در چین باعث شده که رانندگان تریلی چین بسوی خرید کامیونها با سوخت گاز مایع طبیعی بروند چون فقط بیست درصد ارزانتر از گازوییل است. المان و اروپا با همین مکانیزم قیمت و اشتباه پوتین در حمله به اکراین از بحران قطع نفت و گاز روسیه فرصت ساختند و در ششماهه اول امسال ضمن بی نیازی کامل از واردات گاز از روسیه و پایان کار کلیه نیروگاههای اتمی المان، 65 درصد برق مصرفی کشور المان از انرژیهای نوین بدست امد در حالیکه دو سال پیش این میزان با وجود نیروگاههای اتمی در المان فقط 38 درصد بود.
البته به مردم ایران و خوانندگان هم قطعا باید حق داد که در برابر هر گونه تغییر قیمت و واقعی شدن قیمتها بسیار بدبین باشند. چند ده سال و چندین دولت با ادعا بهبود امدند ولی چون هیچ برنامه مدون و علمی میان مدت و بلند مدتی نداشتند، هر گرانی بعد چند سال تبدیل به عکس خود و باعث تورم بیشتر شد نه بهبود بهره وری. ولی هر چند تلخ است ولی تا زمانیکه پولی و درامد واقعی تولید نشود امکان تقسیم هیچ پولی به غیر از کسری بودجه و بهبود واقعی معیشت و اقتصاد مردم هیچ کشوری هم وجود نخواهد داشت.
در پایان بد نیست که حالا که شاهد رئیس جمهور جدیدی در پاستور هستیم و عدهای در حال ارزیابی تغییر احتمالی ریس جمهوری امریکا از بایدن به ترامپ و اثرات احتمالی ان بر اینده سیاست خارجی واقتصاد ایران و دنیا هستند یک ارزیابی مختصر و بسیار محدود در صورت ادامه ریاست جمهوری بایدن در امریکا یا جایگزینی او توسط ترامپ تنها از دید همین تاثیر این دو بر اقتصاد انرژی دنیا ارایه دهیم و بگوییم در هر دو صورت فشار بر منابع درامد نفت و گاز کشور در هر دو فرض بشدت افزایش خواهد یافت.
اگر بایدن یا دمکراتها در کاخ سفید و سیاست امریکا باقی بمانند به معنی ادامه و حتی تسریع روند فعلی انتقال از انرژیهای فسیلی به انرژی های نوین در امریکا و دنیا و در نتیجه خود چین خواهد بود. دمکراتها همیشه طرفدار کاهش وابستگی دنیا به نفت و گاز هستند و میبینید که با کاهش صادرات نفت و گاز روسیه و عربستان و... عملا اجازه نمیدهند که قیمت نفت به ضرر گسترش انرژیهای نوین کاهش یابد. همین الان ساخت یک نیروگاه برق هزار مگاواتی خورشیدی در دنیا با تولید انبوه چین تنها یک هفتم یک نیروگاه برق هستهای با همان میزان تولید یا نصف قیمت یک نیروگاه حراراتی با سوخت فسیلی است. این یعنی دیگر هیچ شرکت عمده نفتی دنیا حتی اگر بهترین شرایط را هم برای انها فراهم کنیم باز حاضر نیستند در منابع نفت و گاز ایران یا هر کشور دیگری که افق سرمایهگذاری سی ساله میطلبد سرمایهگذاری کند. این کوچکترین تغییری است که حتی از سال 96 و زمانی که اقای زنگنه بدنبال جذب سرمایه خارجی در صنعت نفت ایران بود در اقتصاد انرژی دنیا بوجود امده. الان بسیاری از غولهای نفت و گاز دنیا مانند شل و توتال و هگزان و.. در حال سرمایه گذاری وسیع در انرژیهای نوین و تولید باطریهای در مقیاس گیگاواتی هستند.
اما از طرف دیگر اگر ترامپ یا هر جمهوریخواه دیگری که بصورت سنتی طرفدار شدید افزایش تولید نفت و گاز امریکا هستند جایگزین بایدن شود کشورهایی نفت خیز مانند ایران و روسیه با چالش بس بزرگتری روبرو خواهند بود. ترامپ گفته اولین فرمان اجرایی او در روز اول ریاست جمهوری لغو کلیه محدودیتهای اقتصادی و مالی و زیست محیطی است که بایدن و دمکراتها بر صنعت نفت و گاز و شرکتهای نفتی امریکا تحمیل کردند و هدف ترامپ افزایش تولید نفت امریکا به حداقل 15 میلیون بشکه در روز و تولید گاز مایع بسیار بیشتر در دوسال اول ریاست جمهوری است.
از همین منظر میتوان رفتار سیاسی ترامپ با کشورهای دنیا بخصوص ایران و روسیه را پیشبینی کرد. هر چند گفته میشود که مثلا آمدن ترامپ ممکن است خبر خوبی برای پوتین و روسیه در باتلاق اکراین باشد ( که آن هم نیست و نیاز به یادداشت دیگر دارد) ولی باید گفت ترامپ بصورت خالص یک بیزینس من با ذهنیتی بشدت تاجر ماب است تا سیاستمدار. هدف و مانیفیست اقتصادی ترامپ که بارها گفته افزایش شدید تولید و صادرات نفت و گاز امریکا برای سود بیشتر شرکتهای نفتی و ایالات جمهوریخواه مانند تکزاس که تولید کننده اصلی نفت و گاز امریکا هستند است.
وقتی در همین یادداشت اشاره شد که دنیا بشدت در حال افزایش تولید انرژیهای نوین و جایگزینی نفت و گاز و کاهش نیاز به نفت در دنیا است، طبیعی است که ترامپی که بدنبال افزایش تولید و صادرات نفت و گاز امریکاست هیچ راهی برای اجرای موفق طرح خود برای نفت و گاز امریکا ندارد، جز خارج کردن نفت و گاز سایر کشورهای رقیب از بازار . از همین رو است که رئیس جمهور اینده ایران یعین اقای پزشکیان هم باید خود را با یک تحریم یا رقابت سنگین از سوی ترامپ در صادرات نفت ایران اماده کند. حتی پوتین هم از همین حالا باید بداند که شاید ترامپ برای گرفتن بیشتر پول از اروپاییها و ناتو، مانور کمک و بودجه کمتر برای اکراین به نمایش بگذارد ولی در عین حال از هیچ تلاشی برای کاهش صادرات نفت و گاز روسیه به عنوان رقیب اصلی امریکا در بازارهای اسیا و چین و هند و اروپا خودداری نخواهد کرد. چه برای چینیها و چه برای ترامپ و خود روسها و پوتین در دنیای امروز بیزینس و تجارت از سیاست جدا است. گذشت آن زمانی که روسیه برای اثبات توفق سیستم شوروی به کوبا و کره شمالی و دهها کشور جنوب پول خرج میکرد . چه چین و چه ترامپ و چه پوتین و البته اروپا یا حتی هند و ویتنام و...تنها بدنبال بالا بردن حداکثر سود خود در اقتصاد هستند و از همین رو شرایط برای کشورهایی مانند روسیه و ایران و ونزویلا و حتی عربستان و قطر و امارات و اصولا اوپک پلاس در سالهای اینده چه بایدن و دموکراتها در کاخ سفید باقی بمانند و چه ترامپ و هر جمهوریخواهی رئیس جمهور شود سختتر خواهد شد.
به هر حال اقای پزشکیان و تیم اقتصادی او و اصولا همه تحلیلگران اقتصادی و صنعتی ایران باید بدانند که بازار انرژی و اقتصاد و صنعت دنیا بشدت در قیاس حتی با 92 یا 96 و 1400 متحول شده است. الان فقط تحریم یا اف ای تی اف نیست که دست و پای اقتصاد ایران را بشدت درگیر کرده. بلکه تغییرات ساختاری در بازار نفت و سرمایهگذاری دنیا است که حتی اگر همه تحریمها به فرض محال برداشته شود باز خود را به اقتصادهای نفتی مانند ایران و روسیه و ونزویلا و حتی عراق و عربستان و امارات و قطر تحمیل میکند. حداقل امارات و عربستان و قطر و کویت و نروژ صندوقهای سرمایه گذاری تریلیون دلاری برای سالهای اینده پیشبینی و دست و پا کردند ولی شوربختانه صندوق توسعه ملی ایران به گفته دبیرش یک صد میلیارد دلار کسری دارد!
حقیقتش باید گفت کار دولت جدید بسیار بسیار مشکل است. بخصوص که تا به حال از اقای پزشکیان هیچ علامتی را ندیدیم که ایشان ان صلابت و همت و اراده برای برخورد با این ابر چالشها و افرادی که این چالشها را دههها در کشور دانسته و نادانسته و با نااگاهی بر کشور تحمیل کردند داشته باشد. انشالله که در اشتباه باشیم ولی اگر متخصص مستقل و قوی در کنار و در تیم اقای پزشکیان نبینیم نمیتوانیم بی جهت خود را امیدوار کنیم.
سخن آخر اینکه آمدن و تایید صلاحیت و انتخاب پزشکیان نشان میدهد که در بدنه تصمیم گیران ارشد کشور لزوم تغییراتی فوری مسجل شده ولی باید هشدار داد که نیاز از تنها تغییرات به تحول رسیده. فقط چند ماه یا حداکثر یک یا دو سال فرصت داریم که شجاعانه این تحولات که بسیاری از انها برای جریان اصلی کشور مانند دارو بسیار تلخ است اجرا کنیم. شاید نتوان یک روزه یا یک ماهه تحریمها را برداشت ولی میشود یک ماهه دست دولت جدید را برای نشان دادن توان و اراده مثلا در بحث تعدیل فیلترینگ سایتهایی که همه مقامات و مسئولان از ان استفاده میکنند باز گذاشت و جامعه و نسل جوان را که دهها میلیونی مانند خود مسئولان با فیلترشکن از این سایتها استفاده میکنند را امیدوار به خرد جمعی و منطق کرد. فراموش نکنیم که دولت 76 تا 84 بهترین دستاورد اقتصادی را داشت و مثلا شرکتهای معظم بینالمللی حاضر شدند ده فاز اول پارس جنوبی را سرمایهگذاری کنند نه به این دلیل که آن دولت لبخند میزد، بلکه چون نشانههای مستدل و قوی در حاکمیت ایران دیدند که میل به تغییر رویه دارد. هر چند در 84 یک چرخش و تاسیس دور برگردان 180 درجهای را شاهد بودیم و حالا نتیجه آن تغییر بدبینی به نیات واقعی همه طرفها است. به هر حال هر چند همین الان هم دیر است ولی هنوز فرصت اندکی باقی است. باشد که همه متوجه شویم که عدم تغییر برای سالها و شرایط شدیدات متحول اقتصاد انرژی و ژئوپولتیک جدید دنیا بعد از متوقف شدن روسیه در اکراین و آمدن احتمالی ترامپ و وضع اقتصاد ایران حالا ما را ملزم به ایجاد تحول اساسی در راهبردها و سیاستهای کلان کرده. میزان مشارکت در انتخابات تنها یکی از نشانه ها است. به خود بیاییم.