«چریک»
نوشته: حنانه سلطانی
نشر چشمه، 1401
136 صفحه، 115000 تومان
***
وقایع تاریخی در عین این که جامعه را در تجاربی دستهجمعی شریک و یکدست میکنند، تأثیرات عمیقی نیز در زندگی تک تک افراد به جای میگذارند. این تأثیرات اغلب کمنظیر و منحصربهفردند و به این خاطر تجارب شخصی به مراتب بیشتر از وقایع عمومی میتوانند دستمایهی نوشتن داستان قرار بگیرند. شخصیتهای اینگونه داستانها در دو جبههی زندگی جمعی و فردی مبارزه میکنند و این دو خط اصلی در مقاطع بسیاری با یکدیگر تلاقی دارند. گاهی زندگی جمعی است که در اولویت قرار میگیرد و بخشهای فردیِ داستان را به حاشیه میراند و گاه فردیت چنان پررنگ میشود که گویی قهرمان داستان در محیطی ایزوله و فارغ از وقایع اجتماعی زیست میکند. در آثار حنانه سلطانی این دو خط اصلی داستانی مدام با یکدیگر در رقابتاند و همواره یکی جلوتر از دیگری میایستد. در آخرین کتاب او «چریک» اما جنبههای فردی زندگی قهرمان از ابعاد اجتماعی آن پیشی میگیرد تا از یک واقعهی تاریخی داستانی متفاوت بسازد.
نویسنده فضای ملتهبی را از همان سطرهای آغازین داستان برای خواننده ترسیم میکند؛ بناست جشن هنر شیراز برگزار شود و تب و تاب اعتراض در میان مردم دیده میشود. همهجا آکنده از جمعیت است، همهمهشان لحظه به لحظه بیشتر میشود. این موضوع حتی در بازی بچهها نیز دیده میشود؛ آنها نیز حالتی تدافعی به خود گرفته و سنگر ساخته و آمادهی نبرد شدهاند. بزرگترها نیز یک جا آرام نمیگیرند و هر یک به شکلی میخواهند آمادگی خود را برای روبرو شدن با این اتفاق حفظ کنند. همه نگراناند، زیرا وقوع یک درگیری خونین بسیار محتمل است، درگیریای که میتواند در حیات سیاسی مردم یک اقلیم نقطهی عطف به شمار بیاید.
شعری از احمد شاملو، آغازگر کتاب است که در عین ایجاز تصاویری بسیار کامل و روشن از زیست سیاسی اجتماعی عشایر سمیرم را با خود دارد و این دقیقاً خط سیری است که نویسنده پیِ آن را میگیرد و محور داستانش را بر مبنای آن میسازد. شعر در طی چند خط خلاصهای از زندگی ایلیاتیها را میگوید که چگونه زور را برنمیتابند و علیه آن میشورند و حتی خون خود را در این راه میدهند. قربانیان هر چقدر هم که زیاد باشند نمادی از مبارزهی توقفناپذیر عشایرند. مبارزهای که شکلی متفاوت از آنچه در شهرها میگذرد، دارد.
مبارزهی ایلیاتی به شکلی ناگزیر با خون، اسب و تفنگ گره خورده است و تأکید بر رویکرد عشایر در دفاع از تمامیتشان دارد؛ تمامیتی که شامل آب و خاک و خانواده است و هر کس به آن تعدی کند عاقبتی جز حذف فیزیکی ندارد. ایلیاتی نشان میدهد که مهربان، پذیرا و نجیب است و ناملایمات بسیاری را تحمل میکند، اما وقتی قلمروی او مورد تهدید واقع شود، مبارزهای جدی را آغاز میکند که ممکن است عواقب آن دامن نسلهای متفاوتی را بگیرد. بنابراین درگیری مسلحانه بخش بزرگی از زیست تاریخی و سیاسی مردم را در این داستان میسازد و مخاطب باید بر مبنای آن چشمانداز کلی رمان را برای خود ترسیم کند.
اما بخش فردی داستان به زندگی زنی برمیگردد که به تازگی در دام نسیانی تدریجی افتاده است. این زن که همدم نام دارد، با گشتن در میان جامعهی ملتهب از اثرات جشن هنر، میکوشد تجارب شخصیاش را با زیست اجتماعیاش در هم بیامیزد و روایتی دو بعدی بسازد که یک بعد آن به تظاهرات و حواشیاش برمیگردد و بعد دیگر به اتفاقات زندگی شخصی این زن مربوط میشود. شخصیتی که هر دو جنبهی فردی و اجتماعی زیستش را به وضوح و با زبانی تصویری در معرض دید مخاطب قرار میدهد.
همدم گرچه ممکن است در نگاه اول الگویی تیپیکال از زنی عامی را به نمایش بگذارد، اما رفته رفته مشخص میشود که اتفاقاً و علیرغم فراموشیای که گریبانگیرش شده، بینش عمیق سیاسی و قدرت تحلیل دقیق مسائل اجتماعی را دارد و در طی داستان و با وقوع اتفاقات مختلف این مسأله به شکل بارزتری خود را نشان میدهد. شاید همین ویژگی شخصیتی اوست که موجب شده پسری مبارز و روشنفکر تربیت کند، پسری که چند سالی است از او نشان و اثری در دست نیست، اما همدم خیال میکند که او را در هیأتی متفاوت یافته است.
اما این شخصیت در داستان از این جهت نیز بسیار درخور تأمل است که وجههای تمثیلی دارد. او در افت و خیزهایی که حافظهاش دچار آنها میشود، حافظهی تاریخی مردمی را نمایندگی میکند که گاه بدیهیترین وقایع تاریخی را به سرعت از یاد میبرند و گاه به شکلی منقطع و پراکنده رویدادها را یادآوری میکنند. آنها میتوانند چریکهایی پرشور و فعال باشند، یا به شیوهی سنتی خود وارد مبارزه با استبداد شوند، اما در عین حال ممکن است دورههایی از سرخوردگی و انفعال را تجربه کنند و نسیانْ آنها را از انجام عملی مؤثر در مقطعی حساس بازدارد. با تمام این سویههای مختلف تاریک و روشن، آنها میتوانند قهرمان بلامنازع زیست اجتماعی خود باشند و رخدادهایی را رقم بزنند که تاریخساز و فراموش نشدنیاند. رمان «چریک» مخاطب را در میانهی یادآوری و فراموشی معلق نگه میدارد و میکوشد در عین ارائهی روایتی ناب از تاریخ، رنگهای مختلفی از سیاه گرفته تا خاکستری و سفید از آدمها به نمایش بگذارد.