از میان آن افراد و جریاناتی که طی چند سال گذشته، خالصسازی به ترجیعبند جملاتشان تبدیل شده بود حالا کسانی در قامت خالصسازانی تمامعیار وارد صحنه شدهاند.
معرفی کابینه چهاردهم توسط رئیسجمهور عیان ساخت که برخی منتقدین دیروز اگر عرصه را فراهم ببینند، به خالصترین خالصسازانی بدل خواهند شد که حتی حضور چند نیروی میانهرو را هم تحمل نکرده و در حذف آنان از دولت میکوشند.
به واکنشهای اخیر برخی چهرههای اصلاحطلب بنگریم تا عمق تمایل به خالصسازی در میان آنان آشکار گردد. گلایههای مطروحه پیرامون فهرست تقدیمی کابینه توسط رئیسجمهور به مجلس و انتقاد صریح از وزن کم نیروهای اصلاحطلب در کابینه، از تمایل تعامل دولت با مجلس و حتی از حضور چند چهرهای در کابینه که خاستگاه سیاسی متفاوتی دارند، حاکی از آن است که کیفیت سیاستورزی در میان آنان رو به افول رفته و آنچه بر تارک مطالبات شان خودنمایی میکند، سیاسیکاری و بیتوجهی به مقتضیات میدانی و نتیجهای است که منفعت عمومی را بهدنبال دارد. گویا آنچه که اصالت دارد، صرفا تعلقداشتن به جریان اصلاحات است و اگر رئیسجمهور برای ارتقای کارآمدی قوه مجریه دستش را بهسوی نیروهایی دراز کند که بهرهگیری از آنان در نهایت بهسود دولت و مردم تمام میشود، خطایی نابخشودنی مرتکب شده که مستوجب عقوبت است!
هر چند که ممکن است ترکیب کابینه و کیفیت آن واجد نقد باشد اما مساله بخشی از منتقدین امروز رئیسجمهور که تعلق به اردوگاه اصلاحطلبی دارند، اساساً کیفیت کابینه معرفیشده نیست بلکه نقطه کانونی گلایهها و انتقادات آنان بر وزن پایین اصلاحطلبی هیات دولت و ادامه فعالیت برخی وزرای دولت سیزدهم متمرکز است. گویا همچنان برای این افراد و گروهها، هنوز دوگانه اصولگرا - اصلاحطلب، دارای جایگاه و اعتبار بالایی است و علاوه بر این، برای خود در پیروزی مسعود پزشکیان و رایآوری او در انتخابات تیرماه، سهم بسزایی قائل هستند. در صورتی که در حال حاضر دوگانه اصولگرا - اصلاحطلب رنگ باخته و برخلاف تعابیر مطروحه، فقط جریان اصلاحات عامل اصلی رایآوری پزشکیان محسوب نمیشود که اگر اینگونه بود در دور اول انتخابات، با توجه به بسیج گسترده اصلاحطلبان در جهت حمایت از پزشکیان، او حائز اکثریت مطلق آرا میشد. پس عوامل دیگری در پیروزی پزشکیان نقش داشتند که لزوما به جریان اصلاحات باز نمی گردد اما برخی چهرههای سرشناس اصلاحطلب که این روزها در قامت منتقد ظاهر شدهاند، بهگونهای رفتار میکنند که رئیسجمهور، مدیون و وامدار این افراد و جریان اصلاحات است و باید منویات آنان را عملی کند.
به هر شکل اصلاحطلبان تندرو نشان دادند که از فقدان قواعد و اصول در سیاستورزی رنج میبرند و بهصورت دفعتی و با توجه به منافع حزبی و جریانی به کنش و واکنش دست میزنند؛ تا آنجایی که حتی حاضرند نامزدی که حمایت تام و تمامی از او در انتخابات کرده و حتی دارای خاستگاه اصلاحطلبی است را برای منافع خود زیر ضرب ببرند.