این روزها که جلسات مربوط به رای اعتماد کابینه رئیس جمهور در حال برگزاری است مثل همیشه بحث و جدل های داغ سیاسی و اقتصادی ادامه دارد اما به نظر نمی رسد در میان مردم این بحث ها مانند سابق چندان دنبال شود، همچنانکه در مناظرات انتخاباتی شاهد آن بودیم. گویا آنها تمام آنچه باید و می توان از هر چهره و جریان سیاسی شنید ، شنیده اند و از این نظر افکار عمومی اشباع شده است.
چنین وضعیت فکری و روانی از جهتی تهدید است و از جهتی یک فرصت بزرگ. تهدید است چون استمرار این حالت فکری و روانی در جامعه به سرخوردگی و ناامیدی و انقطاع مردم از حاکمیت منجر می شود.
فرصت است از این جهت که این سرخوردگی زمینه ای برای واقع بینی و عقلانیت، هم در حاکمیت و هم در افکار عمومی ایجاد می کند.
در روزهای پس از انتخابات ریاست جمهوری که مسعود پزشکیان توانست اکثریت نسبی آرا را کسب کند برخی به شوخی و برخی به جد این پرسش را مطرح می کردند که چطور ممکن است نامزدی که برخلاف ادوار گذشته و به رغم قاطعیت نامزدهای رقیب در ارائه وعده های مختلف، برنامه مشخص اقتصادی ارائه نکرد و بر پیگیری برنامه های موجود بالادستی به خصوص برنامه هفتم تاکید می کرد، بتواند رای بیاورد؟!
به نظر ما این پرسش علیرغم مواجهه طنازانه، بسیار جدی است و همانطور که گفتیم پاسخ آن را باید با ارجاع به وضعیت روحی و فکری افکار عمومی در این مقطع زمانی تحلیل کرد.
مردم ایران دستکم از بعد از دولت آقای خاتمی یعنی نزدیک به دو دهه همواره با وعده های مختلف بزرگی به خصوص در حوزه اقتصادی مواجه بوده اند که امید به کاهش تورم و افزایش کارآمدی ها در ساختارهای اقتصادی در راس آنها بوده است و امروز تحقیقا می توان گفت نه فقط آن وعده ها محقق نشده بلکه دستکم در حوزه ملموس زندگی، اوضاع اقتصادی مردم در وضعیتی بدتر از دو دهه گذشته است.
در چنین شرایطی طبیعی است نامزدی که از دادن وعده جدید خودداری کند و سعی کند بر موانع تحقق این وعده ها تاکید کند و همگان را به همکاری برای رفع آنها بخواند بیشتر به چشم خواهد آمد تا نامزدهایی که همچنان بی توجه به این سابقه طولانی از ناکارامدی، برنامه هایی ظاهرا زیبا عرضه می کنند.
ما هم مانند شما نمی دانیم آقای پزشکیان را ایده و سنجشی آگاهانه به این سمت هدایت کرد یا اقتضائات ناشی از برگزاری انتخابات زودهنگام و چنانکه گفته شده برخی پیش بینی ها درباره رد صلاحیت ها و غافلگیری ایشان در عبور از سد شورای نگهبان. اما هر چه هست نوع مواجهه ایشان با مسایل کلان کشور در مناظره ها نسبت به دیگر نامزدها، حتی اگر بر حسب اتفاق بوده باشد، درست ترین مواجهه بوده و همانطور که اشاره شد انطباق کامل تری با وضعیت روحی و فکری جامعه ما در این سال ها دارد.
مردم ایران به نوعی خستگی روحی و کرختی سیاسی دچار شده اند که دیگر با بحث و جدل های مرسوم آتشی در وجودشان در نمی گیرد و این فرصتی است هم برای حاکمیت، که در بسیج سیاسی افکار عمومی در جهت منافع ملی روش های گذشته را با جدیت و مسئولانه اصلاح کند؛ و هم برای مردم، که با واقع بینی به مسایل کلان کشور نظر کنند و علاوه بر دیدن نقش خود در بهبود اوضاع، مطالبات واقع بینانه تری از سیاستمداران خود داشته باشند و از همراهی های مبتنی بر شور و هیجان به مشارکت آگاهانه تر سیاسی گذر کنند.
امیدواریم کابینه آقای پزشکیان بتواند آغاز راهی تازه در سیاست ورزی ایران باشد.