«مصحف صنعاء (1) و مسئلۀ خاستگاه قرآن»
نویسندگان: بهنام صادقی و محسن گودرزی
مترجم: مرتضی کریمینیا
ناشر: هرمس، چاپ دوم 1402
413 صفحه، 360000 تومان
*****
نزدیک به ده سال پیش، بعدازظهری در اتاق استراحت اساتید دانشگاه، یکی از استادان فلسفه برای من تعریف میکرد که اخیراً در سفری که به اروپا داشته با یکی از عالمان بزرگ مسیحی ملاقات داشته و با او به گفتگو نشسته است. در ضمن صحبتها، آن الهیدان گفته بود که مسلمانان از جهت وثافت متن مقدس خود دچار معضلی جدی و اساسی هستند که بهزودی مشکلاتی بزرگ برای آنها رقم خواهد زد. و مشفقانه توصیه کرده بود که لازم است اندیشمندان مسلمان پیشاپیش به فکر راه چارهای برای بحران آینده باشند. (اصحاب عهد عتیق وثاقت قرآن را محل تردید میدانند!!!) اما داستان چیست؟
اصل موضوع چیزی نیست جز یک هوچیگری پوچ که حتی عالمان غربی هم بدون بررسی صحت و سقمش، سهلانگارانه آن را تلقی به قبول کردند و به نشر شایعهای بیاساس دامن زدند. این را هم بهعنوان مقدمه بیفزاییم که خیلی از عالمان غربی بر این باورند که متن نهایی قرآن در اواخر قرن دوم هجری قمری کامل شد؛ که یعنی قرآن در دو قرن نخست مشمول حک و اصلاح، و حذف و اضافه بود. بر این اساس، باید میان نسخههای اولیۀ قرآن، و میان آنها و نسخههای فعلی اختلافی جدی وجود داشته باشد. ظاهراً بالاخره شواهدی مهم برای این نظریه هم یافت شد، در پایتخت یکی از کشورهای اسلامی.
سال 1965 باران شدیدی در یمن درگرفت. سیلآسا بود، طوری که دیوار غربی مسجد جامع کبیر صنعاء سخت آسیب دید؛ یکی از کهنترین مساجد جهان اسلام که ساخت آن به زمان صدر اسلام برمیگردد. مسجد باید مرمّت میشد. چند سال بعد، در 1972، که کارگران مشغول تعمیر قسمت غربی مسجد بودند، بخش مابین سقف و دیوار غربی فرو ریخت و فضایی خالی پشت آن ظاهر شد. عجیبتر از آن فضا، محتویاتش بود؛ تودهای انبوه از اوراق کهن کاغذی و پوستی. چیزی بین 12 تا 15 هزار برگه که متعلق به حدود هزار نسخه قرآن که البته هیچکدام از نسخهها کامل نبودند. واضح است که کارهای تحقیقاتی گوناگون و زیادی باید روی آنها انجام میشد.
ابتدا همۀ اوراق را در گونیهای سیبزمینی ریختند و چند سال در زیرزمین موزۀ ملی یمن جای دادند. سالها به همین منوال گذشت تا اینکه مسئولان یمن موافقت کردند چند پژوهشگر آلمانی کارهای تحقیقاتی روی آن اوراق را شروع کنند. معلوم شد که همۀ آن اوراق ارزش تاریخی دارند، اما بعضی از آنها فوقالعاده مهماند، زیرا متعلق به قرن نخست هجری قمری هستند. نظم و ترتیب و شمارهگذاری و عکسبرداری آنها نزدیک به ده سال زمان برد. مهمترین و ارزشمندترین نسخۀ قرآن در میان اینهمه اوراق متعلق به نسخهای است که امروزه با نام مصحف صنعاء (1) شناخته میشود. این نسخۀ پوستی دولایه دارد. لایۀ اصلی سالها بعد محو یا پاک شده و سپس لایۀ دوم روی آن نگاشته شده است. لایۀ زیرین قدیمیتر است و آزمایشهای کربن نشان داده که متعلق به نیمۀ نخست قرن اول هجری است و با پرتونگاری متنش آشکار شده است.
البته این نسخه کامل هم نیست. 36 برگ آن در پژوهشگاه جامع صنعاء نگهداری میشود. بعداً معلوم شد 40 برگ دیگر از این نسخه در کتابخانهای دیگر از یمن و در همان شهر صنعاء نگهداری میشود. 5 برگه که جزو مسجد جامع صنعاء بود در همان ابتدای کار ربوده شدند و سر از حراجهای لندن درآوردند. یکی از آن برگهها به قیمت نجومی تقریباً پنج میلیون دلار فروخته شد. باری، این قرآن 81 برگی کهنترین نسخۀ قرآنی موجود به شمار میآید. (*) اما محتوای آن چیست؟ آیا تفاوتی جدی با قرآن فعلی دارد؟
سال 1999، توبی لستر، نظامی بازنشسته، مقالهای ژورنالیستی در مجلهای عمومی نوشت با این عنوان: «قرآن چیست؟» که هنوز هم شهرت زیادی دارد و امروزه در فضای مجازی بهطور گسترده منتشر شده است. مطالب این مقالۀ نامستند بر اساس شنیدهها و بافتههاست. اما این مانع از این نشد که همین ادعاهای واهی در سایر مقالات و کتابها تکرار شود. ترجیعبند همۀ آن حرفها نیز این بود که مسلمانان از نشر آن اوراق خودداری میکنند تا اعتبار دینشان از بین نرود. و البته وقتی به آن اشخاص میگفتند که شما که به آن اوراق دسترسی دارید، پس چرا آنها را منتشر نمیکنید، پاسخشان این بود که مسئولین یمنی مانع چنین کاری شدند. یک دروغ بزرگ! و البته بزرگ بودن یک دروغ مانع از خندهدار بودن آن نیست. اما نکتۀ جالب اینجاست که اولین کسانی که دست به نشر دقیق آن قرآن زدند، خود مسلمان بودند.
این کتاب تصویر، تصحیح، تحقیق و توضیح برگههای باقیمانده از نسخۀ صنعاء (1) است. مترجم فاضل مقدمهای مبسوط و پرمطلب در باب نسخهپژوهی قرآن نگاشته که خواننده را هم با فضای کلی این حوزه آشنا میکند و هم درآمدی است بر محتوا، ارزش و اهمیت اصلی کتاب که به نسخۀ صنعاء (1) اختصاص دارد. نویسندگان هم در مقدمۀ خود، خواننده را با نسخ خطی و سیر تکوینی-تاریخی آنها آشنا میسازند. از همه مهمتر اینکه این اثر نهفقط به آن شایعات مهر ابطال میزند، بلکه وثاقت قرآن فعلی را نیز بیشتر تقویت میکند؛ زیرا نویسندگان به این نتیجه رسیدهاند که «علیرغم دیدگاه رایج، قطعات موجود وحی پیش از اقدام مشهور و نسبتاً مؤخر عثمان برای رسمی یا استانداردسازی متن، به یکدیگر پیوسته و سورهها را شکل داده بودند.»
تأکید میکنم که همۀ آن شایعات بیاساس بر این اساس بود که آن نسخه در دسترس کسی نبود و برای همین با خیال راحت میشد خیالپردازی کرد و هر ادعایی را مطرح کرد. خیلیها آرزوها و اوهام خود را در درون آن نسخهای دیدند که خودش را ندیده بودند. اما اینک نهفقط تصاویر آن برگهها منتشر شده، بلکه متن آنها نیز با حداکثر دقت و توضیحات فراوان در دسترس عموم است. عاملان و فاعلان این کار هم دو محقق مسلمان ایرانی هستند که پژوهش عالمانۀ آنها اینک در دسترس همگان است.
پینوشت:
(*) همین اواخر، در کشورمان، نسخهای از قرآن در کتابخانۀ آستان قدس رضوی کشف شد که قدمت آن از نسخۀ صنعاء (1) نیز بیشتر است؛ بهتبع، اهمیت بیشتری هم دارد.
*دکترای فلسفه