به گزارش الف به نقل از روزنامه جامجم، مدیر مسئول این روزنامه در یاداشتی نوشت: حملات و هجمههای هدفمند علیه رسانهملی، دامنهاش به برخی نظرسنجیها رسیده و این گزاره بهوضوح در انتشار نظرسنجی ایسپا کاملا قابلمشاهده است؛ جایی که در یک نظرسنجی مدعی شده، حدود ۴۰درصدشرکتکنندگان دراین نظرسنجی، فیلم و سریالهای خود را از اینترنت میبینند و فقط ۱۱درصد صداوسیما را انتخاب میکنند!
این موسسه نظرسنجی عطف به این نظرسازی را که از دانشجویان نظرخواهی کرده و برخی رسانههای معلومالحال به نام تمامی شهروندان تعمیم دادهاند، تاکید کرده که میزان استقبال شهروندان از تلویزیون برای تماشای فیلم و سریال با چند پله سقوط به رده چهارم رسیده و رقابت تنگاتنگی با ماهواره دارد!
انتشار این نظرسنجی که البته با توضیح اصلاحی ایسپا هم مبنیبر عدم امکان تعمیم نظرسنجی به کل جامعه هم مواجه شد، مورداستقبال برخی رسانهها و جریانهای سیاسی قرار گرفته که ماهیتشان در تعریف پروژه است که اگر این نبود بلافاصله از تیترهایی همچون «تداوم سقوط صداوسیما» سخن به میان نمیآوردند و کنایههایشان را بر کمان انتقام نمینشاندند تا این پرسش طرح و بیان شود که این پروژهبگیران انتقام چه چیزی را از رسانهملی میگیرند؟
پیش از پاسخ به این پرسش، لازم است ادعای این پروژه به اصطلاح «نظرسازی» را مورد مداقه قرار دهیم:
الف- در رد غیرعلمی بودن این نظرسنجی همین بس که براساس همین اطلاعات ایسپا اساسا تماشای فیلم و سریال، جایگاهی در پرکردن اوقاتفراغت دانشجویان ندارد. آن بخش اندکی هم که اهل فیلم و سریال هستند طبیعی است که عمدتا از فضایمجازی و دانلود استفاده میکنند. ضمن آنکه محتوای فیلم و سریالهای رسانهملی هم بهصورت جدی در فضایمجازی دانلود و مشاهده میشود و میتواند بخشی از همین سبد مصرف فیلم و سریال در فضایمجازی باشد.
ب- صداوسیما یک رسانه است نه یک پلتفرم پخش فیلم و سریال؛ پس طبیعتا رسانهملی در حوزه ساخت فیلم سالهاست تولید جدیای ندارد و عمدتا در حوزه سریالسازی ورود میکند، پس تماشای فیلم از طریق رسانهملی چندان موردتوجه نیست.
ج- موسسه نظرسنجی ایسپا که این روزها در حال طواف به دور سازمانها و جریانهای سیاسی سفارشدهنده است، در همین ماه فروردین ۱۴۰۳ اعلام کرده ۶۹.۲درصد مردم تلویزیون ایران را میبینند. حال این پرسش مطرح است که چه سفارش خاصی، این موسسه را بر آن داشته تا از نظرسنجی پیشین خود فاصله بگیرد.
حال بازگردیم به پرسش اصلی که نظرسازان و پروژهبگیران، انتقام چه چیزی را از رسانهملی میگیرند؟باید کوتاه و مختصر گفت که رسانهملی از چند جبهه موردتهاجم است.
یک جبهه طبق معمول شامل نیروهای برساختاری است که اصولا رسانهملی را ذیل حاکمیت، نه فقط مورد انتقاد قرار میدهند که به انحای مختلف در پی تخریب آن هستندودر این مسیر از هیچ اقدامی فروگذار نیستند.
جبهه دیگرجریانهایی که اصولا درمداربودن رسانهملی راتاب نمیآورند وسرویسدهی به طیف و جریان خود را تمنا میکنند.
از سوی دیگر اما جبهه دیگری هم هست که غرق در پروژههای سیاسی، میکوشد شکستهای خود و عدماقبال مردم به خود را به گردن صداوسیما بیندازد و به این وسیله از آن انتقام بگیرد.
بیتردید و بنا به تعریف این طیف، اگر رسانهملی در مسیر سقوط است چرا آنان متوسل به نظرسازی شده و تلاش میکنند برای تخریبها و کینههای خود هزینه کنند؟ آیا این نظرسنجی جعلی را نباید ذیل همان کلان پروژهای دانست که مدتهاست رسانهملی را هدف گرفته است؟در آخر اما باید گفت زیستن در اوهام ره به حقیقت نبرده و جز داستانسرایی و کینهورزی ره به سعادت و تقوا رهنمون نخواهد شد.