برادر مقتول گفت: قاتل، برادرم را به قتل رسانده سپس جسد را مثلهکرده و داخل گودالی انداخته و جسد مثله شده را به آتش کشیده است.
به گزارش اعتماد، «بنویس که این فقط قتل نبود، جنایت بود. بنویس تا ملت ایران بخوانند و خانوادهها حواسشان به فرزندان و دیگر اعضای خانوادهشان باشد. بنویس!» این جملات را برادر مقتول میگوید؛ کلماتی که قبل از توصیف ماجرا هم باعث وحشت میشود و هم کنجکاوی...»
عصر یک روز تابستانی قاتل، دوست صمیمی خود را سوار ماشین میکند و به اطراف کازرون میبرد. آنجا او را با تبر سلاخی میکند و جسد سلاخی شده مقتول را در گودالی میاندازد و با ریختن بنزین، جسد مثله شده مقتول را میسوزاند. قاتل فردای همان روز به محل جرم مراجعه میکند تا آثار جرم را به کل ناپدید کند؛ قاتل استخوانهای باقی مانده جسد را به داخل درهای در همان اطراف پرتاب میکند. ۱۰ مرداد ماه سال جاری، «شاهرخ. ب» از خانه خارج میشود، اما دیگر به خانه بازنمیگردد. دو روز بعد، خانواده ماجرای مفقودی شاهرخ را به پلیس گزارش و پلیس با بررسیهای لازم پی میبرد آخرین شخصی که با شاهرخ تماس گرفته، دوست صمیمی او بوده است. پلیس با دوست شاهرخ تماس میگیرد و او را به آگاهی احضار میکند، اما دوست شاهرخ بعد از تماس ماموران، گوشی خود را خاموش میکند و متواری میشود تا اینکه ماموران پلیس بعد از گذشت چهار ماه او را در شیراز شناسایی و دستگیر میکنند.
تمام شهروندان کازرون خواستار قصاص قاتل هستند
«برادرم ۳۳ سال داشت و هفت سالی میشد که با قاتل دوست بود؛ بهطوری که قاتل به خانه ما رفت و آمد داشت. وضع مالی برادرم خوب بود و در رفاقت برای قاتل چیزی کم نگذاشت تا جایی که پول ماشینی که زیر پای قاتل بود را برادرم پرداخت کرد.» اینها را برادر شاهرخ به «اعتماد» میگوید.
او در ادامه در مورد روز حادثه و جزییات پرونده توضیح میدهد: دهم مرداد ماه قاتل با ماشین خود مقابل خانه ما آمد و برادرم را سوار ماشین کرد و برد. بعد از این ماجرا ما دیگر از برادرم خبری نداشتیم. حتی تلفنهای همراه برادرم از دسترس خارج شده بود. ما اول فکر میکردیم برادرم به همراه دوستش از کشور خارج شدند و نخواستند به ما حرفی بزنند. تا اینکه بعد از دو، سه روز خیلی نگران شدیم و به اداره آگاهی مراجعه کردیم و ماجرا را شرح دادیم. ماموران بعد از شکایت ما مبنی بر مفقودی برادرم، تحقیقاتشان را شروع کردند. ماموران به ما گفتند آخرین تماسی که با برادر ما گرفته شده مربوط به فلان شخص میشود. ماموران در ادامه تحقیقات، فیلم دوربینهای مداربسته مقابل خانهمان را نیز بررسی کردند؛ در فیلمها مشخص شد که برادرم آن روز سوار ماشین دوستش شده است. ماموران با دوست برادرم تماس گرفتند و از او خواستند که به اداره آگاهی مراجعه کند، اما او به ماموران گفت که در حال حاضر کازرون نیست و فردا به اداره آگاهی مراجعه خواهد کرد.
دوست شاهرخ پس از تماس ماموران موبایل خود را خاموش و از کازرون فرار کرد. ما حتی نمیدانستیم چرا او فرار کرده و چه بلایی سر برادرمان آورده است.
برادر مقتول میگوید: بعد از چهار ماه ماموران نیروی انتظامی قاتل را در شیراز شناسایی و دستگیر کردند. قاتل در اداره آگاهی اعتراف کرده که شاهرخ را به قتل رسانده است. ماموران آگاهی بعد از اعترافات قاتل از او پرسیدند که جسد کجاست و چگونه مقتول را به قتل رساندی! او هم توضیح میدهد.
ماموران قاتل را به صحنه جرم برده و او اظهار کرده که روز حادثه به اطراف کازرون رفتند و آنجا نشسته و صحبت میکردند، اما صحبتشان به بحث کشیده شده و قاتل با سنگ به سر برادرم ضربه وارد کرده است. طبق اعترافات قاتل؛ او یک ساعت بعد به صحنه جرم رفته و با تبر جسد برادرم را مثله کرده است. جسد مثله شده را نیز داخل گودالی انداخته و با ریختن بنزین روی جسد مثله شده، آن را آتش زده است. قاتل فردای همان روز مجدد به محل حادثه مراجعه کرده و استخوانهای باقی مانده جسد را داخل گونی قرار داده و گونی را به دره پرتاب کرده است.
او همچنین میگوید: قاتل کارتهای بانکی و طلاهای برادرم را نیز برداشته و حدود ۲۰۰ میلیون تومان از کارت بانکی برادرم برداشت کرده است. ما اصلا نمیدانستیم که آن روز این فرد برای چه کاری به دنبال برادرم آمده وگرنه نمیگذاشتیم چنین اقداماتی را انجام دهد. درنهایت هم فقط چند استخوان تحویل گرفتیم و آنها را به خاک سپردیم. برادر مقتول در مورد این حادثه اظهار میکند: شهرستان کازرون کوچک است و تمام اهالی همدیگر را میشناسند. بعد از این اتفاق هر کسی ما را میبیند از ما درخواست میکند که قاتل را زودتر قصاص کنیم، اما روند رسیدگی به پرونده هنوز ادامه دارد. ما و اهالی کازرون از دستگاه قضایی درخواست میکنیم که هرچه سریعتر به این پرونده رسیدگی و قاتل را در ملاعام قصاص کنند. این قتل یک جنایت بسیار فجیع بود.
برادر مقتول به دو سوال آخر نیز پاسخ میدهد.
*آیا شما با قاتل مواجهه حضوری داشتهاید؟
روزی که بازسازی صحنه جرم بود ماموران با ما تماس گرفتند و گفتند بازسازی صحنه جرم است، ولی بهتر است شما به محل جرم مراجعه نکنید، چون امکان دارد با قاتل درگیر شوید. به همین خاطر یکی از اقوام ما با ماموران به صحنه جرم رفت و آنجا اعترافات قاتل را شنید.
*بعد از این جنایت، شخص یا اشخاصی از خانواده قاتل برای گذشت از قصاص به شما مراجعه کردهاند؟
پدر قاتل فوت کرده است. برادران قاتل هم به خانه ما نیامدهاند، اما چند نفر از اقوام قاتل به دیدن ما آمده و گفتهاند که این فرد اقدام وحشتناکی انجام داده و ما هم مشکلی با قصاص قاتل نداریم.
نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.