«خصوصیگرایی و جهانیگرایی در اندیشه اسلامی معاصر»
نویسنده: طاها جابر العلوانی
مترجم: سید محمد حسین میرفخرائی
ناشر: ترجمان علوم انسانی، چاپ اول 1396
296 صفحه، 27000 تومان
*****
فقه بخشی جداییناپذیر از فرهنگ هزار و چهارصدساله اسلامی است. این فقه اینک در برابر فرهنگ مدرنی قرار دارد که حدود صد و اندی سال وارد جهان اسلام شده است. آن تاریخ کهن فقه بومی و این حضور قدرتمند فرهنگ مدرن برای یکدیگر چالشهای اساسی ایجاد کردهاند. هیچکدام را هم نمیتوان کنار گذاشت. به همین دلیل فقه در همه جوامع اسلامی تبدیل به مسئله شده است. نه میتوان فقه را کنار گذاشت و نه میتوان آن را به همین صورتی که هست بهطور کامل عملی کرد. راهی در میان این دو حد باید یافت تا بتوان از این بنبست بیرون آمد. اما آن راه میانه پنهان است. بلکه اساسا نیست و باید ساخته شود. لذا از دیرباز بسیاری از اندیشمندان مسلمان به فکر ایجاد اصلاحات در فقه سنتی بودهاند. این امر در جهان اهل سنت بیشتر از جهان تشیع رخ داد؛ زیرا اجتهاد پویای شیعی بهطور طبیعی تا حدودی این وظیفه نوسازی را در فقه انجام میداد. ولی فقه اهل سنت به دلیل قرنها بسته شدن باب اجتهاد، روزبهروز فاصله میان فقه و زندگی را بیشتر میکرد، بهحدی که بدون مدرنیته نیز مشکلاتی رخ نمود. حالا با ظهور مدرنیته اشکالات و مشکلات مضاعف شدهاند.
ناگفته نماند که این مشکل در هر بخشی از جهان اسلام شکل متفاوتی دارد. این تفاوت ناشی از دو عامل است: اول اینکه جهان اسلام از یک فقه واحد و یکپارچه برخوردار نیست. مذاهب فقهی متفاوتی در سرتاسر جهان اسلام منتشر شده که گاهی اختلاف دیدگاهها در میان آنها بسیار زیاد و حتی ریشهای است. عامل دوم این است که مدرنیته حضوری یکسان در سراسر جهان اسلام ندارد. در هر کدام از کشورهای اسلامی با صورت خاصی از مدرنیته مواجهیم. برای مثال مدرنیته ایران، مالزی، امارات متحده عربی، مراکش و عربستان سعودی پنج شکل مختلف دارند. از این روی، متفکران هر دیار باید به فکر نسخههای بومی برای مشکلات خودشان باشند. اما این امر مانع از اندیشیدن به کلیت آن مسئله بزرگ نیست، چراکه علیرغم وجود تفاوتها، اشتراکاتی هم وجود دارد. این اثر از دکتر طاها جابر العلوانی (1935-2016) از همین نوع اخیر است. به همین سبب برای فرهنگ ما نیز سودمند است و بصیرتهای آموزندهای دارد که بهکارمان میآید.
جابر العلوانی همزمان هم منتقد فقه است و هم مدافع آن. او به فقه موجود نقدهای جدی دارد، ولی از فقه آرمانی دفاع میکند. این فقه آرمانی هنوز محقق نشده است. متفکران مسلمان باید تلاش کنند تا آن را بسازند. طبیعی است که این مسئله ساده نیست و ابعاد گوناگونی دارد. همچنین کاستیهای فقه موجود منحصر به یکی دو مورد نیست. فقه متعارف از مشکلات متعددی رنج میبرد. نویسنده در این کتاب فقط بر یک مسئله کلی تمرکز کرده است و با محوریت آن فقه اسلامی را بررسی میکند. به همین دلیل نویسنده در این کتاب به احکام یا نظریات فقهی جزیی نمیپردازد. کار او مبناییتر است. او در اصل به مباحثی میپردازد که از سنخ روششناسی و معرفتشناسی است. به عبارت دیگر او به مبانی مشخصی میپردازد که برونداد آنها بعدا در فقه بهکار میآید. طبیعتا این نوع مباحث در فقه سنتی ملاحظه نمیشدند و لذا بهنوعی بیسابقه هستند. به عبارت دیگر میتوان گفت جابر العلوانی به اصل اجتهاد، چگونگی و شرایط آن توجه میکند.
اسلام دینی قومی یا منطقهای نیست، بلکه انسانی و جهانی است. اما این جهانی بودن باید از نو فهمیده شود و با توجه به اقتضائات معاصر بازخوانی شود. اما وضعیت فکری جهان اسلام از این جهت هنوز مهیا نیست. لذا قدم اول آن است که اندیشمندان مسلمان چنان آرمانی را ابتدا درباره جوامع خود عملی کنند. پس از این، به کلیت جهان بیندیشند. بر همین اساس، جابر العلوانی به مشکلات خاص جهان اسلام میپردازد و آنها را به تفصیل بررسی میکند. این مشکلات فقط اموری کلی و کلان همچون استعمار یا غربزدگی نیست، بلکه او به مسائل کاملا مشخصی نظر دارد. به عنوان نمونه میتوان جنگهای خلیج فارس را ذکر کرد؛ یعنی جنگ عراق با ایران و جنگ آمریکا با عراق بهخاطر اشغال کویت. از نظر جابر العلوانی این رویدادهای تلخ نه تنها پیامدهای بزرگ جدی برای جهان اسلام داشتند و دارند، بلکه حامل معانی خاصی هم هستند. این معنادار بودن رویدادها به حدی است که حتی مسائل فکری جهان اسلام را دو شقه کرد؛ آنچه قبل از جنگ خلیج فارس مطرح بود و آنچه بعد از آن مطرح شد.
این کتاب یک اثر انتقادی هم هست. اما از جهت نقدی بودن دو سویه دارد؛ هم نقد غرب است و هم نقد وضع اسفبار جوامع اسلامی. در این میان بیش از همه، نقدهای جابر العلوانی متوجه نخبگان مسلمان است و نه تودههای مردم؛ زیرا مشکلات عقیدتی و نظری رایج، حاصل تفکرات نادرست نخبگان جوامع اسلامی است و نه عموم مردم.
نویسنده در تمام مباحث به آیات قرآن استناد میکند و به مسلمانان خاطرنشان میکند که وحی برای همه مسائل و مصائب بشری پاسخ و راهحل دارد. از نظر او مسائل جدید به گونهای نیست که برای پاسخ به آنها باید به منابعی غیر از وحی استناد کنیم. وحی اسلامی یا قرآن به قدری غنی است که برای مسائل روز نیز پاسخهای جدیدی دارد. یافتن این پاسخها وظیفه سنگین اندیشمندان مسلمان در این ایام دشوار است.
*دکترای فلسفه