«جامعه شناسی تمدن»
(مسائل تاریخی و سنتهای نظری)
نویسنده: یوهان پی. آرناسون
ترجمه: سالار کاشانی
ناشر: ترجمان علوم انسانی، چاپ اول 1397
536صفحه، 60000 تومان
****
انسان مدرن وارث فرهنگ، آداب و سنن، زبان، طبیعت، اقلیم و البته به تعبیر فرنان برودل (مورخ فرانسوی) "راههای اندیشیدن" گذشتگان است که در مجموع از آنها با عنوان تمدن یاد میکنیم. اماکن و آثار برجای مانده از دورانهای مهم تاریخی و فرهنگی سرزمینش، برای او نه تنها ارزشمند است بلکه هویت او را مشخص میکند. کنشها و واکنشهای انسانی نیز به همین ترتیب ساخته و پرداختهی تمدنش است. سیاست و فرهنگ و اقتصاد نیز از این امر مبرا نیستند. به طور کلی هر امر اجتماعی وانسانی به گفتهی نویسندهی این کتاب (آرناسون) میراثی از تمدن در خود دارد. به همین جهت نویسنده معتقد است نمیتوان بدون شناخت نیروهای پنهان در تاریخ هر ملت و زیرلایههای تاریخ، به فهم درست از جهان مدرن دست پیدا کرد. اگرچه همگی اندیشمندان به اهمیت تمدن در شناخت جوامع معترفاند، با این وجود در اکثر مواقع به آن بیتوجهاند. نتیجه این میشود که نظریات و پژوهشها فاقد اعتبار میشوند و عملا هیچ دردی را دوا نمیکنند؛ دقیق نیستند و کاری از پیش نمیبرند. بلکه حتی میتوان گفت بسیاری از پژوهشها وتحقیقات صرفا هدر رفتن هزینهاند و با توهم دانای کل، وضعیت را به بحران بیشتر میکشانند.
بخصوص میتوان در حوزهی جامعه شناسی رد گامهای بیپایه و اساس و اشتباه را مشاهده کرد که چگونه به نام تحلیل و تبیین موضوعات مهم اجتماعی، خود به یکی از عوامل فهمناپذیری مسأله تبدیل میشوند. هرچه شناخت ریشههای تاریخی یک مسأله کمتر مورد بررسی قرار گیرد به همان اندازه احتمال اشتباه تبیینی و شناختی بیشتر میشود. تا جایی که جامعهشناسی عملا به بنبست میرسد و همهی راههای فهم مسأله غیرممکن میشود؛ رشتهی کار از دست جامعهشناس میگریزد و ابهام موضوع صدچندان میشود.
همین دلایل کافیست تا جامعهشناسان بدانند چه اندازه فهم تاریخ تمدن یک ملت برای فهم مسأله امروز زندگی انسان، ضروری و حیاتی است. چالشهای بزرگ تاریخ بشر در مواجهه با امر متافیزیک یکی از مباحث مهم در این کتاب است که جامعهشناسان را دعوت میکند تا به تأثیرات عظیم آن بیتفاوت نباشند. شناختِ ناخودآگاهی که در ذهن بشریت به مرور زمان بر رفتار روزمره و بافت زندگی امروزش اثر گذاشته است میتواند به جامعهشناس کمک کند تا در مباحث انتقادی، رویهی علمیتر و دقیقتری پیش بگیرد. سنتهای نظری در گذشته که تصمیمات فردی و جمعی امروز ما را تعیین میکنند، از مهمترین مباحثی هستند که متخصصان باید به آن توجه خاص داشته باشد. آنها به این اندازه قدرتمند هستند که میتوانند اقتصاد امروز و آیندهی ما را تحت تأثیر قرار بدهند. بعنوان مثال در ادامهی بررسیهای اشپنگلر از چگونگی و چرایی سیستم اقتصادی چین و مصر به آن جهانبینیهای فضا و زمانی اشاره میکند که فعالیتهایشان در آن چهارچوب شکل گرفته است: "ویژگی رویکرد فاوستی تمرکز نیرو بر افقهای دور است، فرهنگ چینی حرکت بیهدف به سمت جلوست، حرکتی که روزی به هدف خواهد رسید، و فرهنگ مصری گام نهادن در مسیری است که از ابتدا انتخاب شده است."
کتاب تلاش میکند تا با بررسی ریشههای فرهنگی و زبانی و متافیزیکی از قرون وسطی تا جوامع متمدن به خواننده نشان بدهد که چگونه یک نوع فرهنگ خاصِ تاریخی و گمنام توانسته است اثری ماندگار در تغییرات و تحولات جهان امروز داشته باشد. بررسی تطبیقی آراء وبر و لِوی استراوس، دورکیم و موس، آیزنشتات و کریچی و بسیاری از متفکران دیگر در این کتاب، خیرهکننده و آگاهیبخش است. بخصوص برای آن دسته از خوانندگانی که به تاریخ و شناخت اسطوره و فرهنگ علاقهی ویژهای دارند. تاریخ ادیان توحیدی در تمدنهای مختلف از نظر نویسنده مهمترین بخشی است که یک محقق و پژوهشگر باید به خوبی نسبت به آن آگاهی داشته باشد. نویسنده برای تأکید بر اهمیت نقش ادیان و مذاهب بر تغییر و تحولات کشورها به نقش مسیحیت، اسلام و یهودیت در طول تاریخ تفکر ملتها اشاره میکند و مصادیقی را بیان میکند که نشان میدهد تا چه اندازه تفکرات پیشامذهبی و پسامذهبی بر چگونگی روند مدرنیته در میان مردم هر ملت نقش بسزایی داشتهاند.
به طور کلی کتاب در پنج فصل مباحث متنوع و مهمی را پیش کشیده است. در ابتدا با تعریف بسیار دقیق و موشکافانه از مفاهیم بنیادی در تعریف تمدن و مدرنیته و انتقاداتی که به این تعاریف وارد شده است، شروع میکند، و در فصل دوم با رجوع به منابع کلاسیک جامعه شناسی و تاریخ، مفاهیم را بازنگری میکند. همچنین در فصل سوم که از "الگوها و فرایندها" سخن به میان میآورد تاریخ تمدن را با مدلهای مختلف فردی و جمعی طبقهبندی میکند. فهمِ این بخش از کتاب که براستی مباحث سخت و مشکلی را مطرح میکند، برای فهمِ فصول دیگر کتاب و بخشهای آن مهم و اساسی است. چرا که در فصل چهارم به مباحث مهمی مانند قدرت، معنا و ثروت اشاره میکند که امروزه نیز یکی از مهمترین مباحث روز دنیاست. صورتهای حیات اقتصادی و اثراتِ مواجههای بین تمدنی نقطه عطف کتاب به حساب میآید. اما بخش پایانی کتاب را شاید بتوان گفت یک مبحث مهم اقتصاد سیاسی به شمار میآید. در این بخش به بررسی رویکردهای نظری غرب میپردازد که انگارههای ذهنیاش را در روابط آن با جهان پیرامونش شکل و معنا میدهد. خواستگاه و جایگاه تمدن بیزانس و مسیحیت غربی و جهان اسلام که در طول کتاب بررسی شده است در بخش پایانی کتاب به مبحث غربیسازی منتهی میشود؛ اینکه چطور سنتهای رومی به "منابع انگارههای سیاست جمهوریخواه و انقلابی" تبدیل شد و مسأله اصلی یعنی "نظم اروپایی" چگونه شکل گرفت و در ادامه، نظریهی پسااستعماری را از جانب ضعف و قدرت تحلیل میکند.
مترجم در مقدمه به اهمیت موضوع این کتاب اشاره میکند و جای خالی چنین مباحثی را در ایران به ما یادآوری میکند. او معتقد است با چنین رویکردی میتوان به نتیجهی بهتری در فهم مسائل داخلی و خارجی دست یافت. ادعایی که هیچ عقل منتقد و اندیشهی معقولی آن را رد نمیکند.
با وجود ترجمهی خوب کتاب که انتشارات ترجمان برای این کتاب برگزیده است، اما دشوارنویسی و مفاهیم سخت این کتاب میتواند خواننده را تا حدودی خسته کند. اما نگران نباشید چرا که مبحث کتاب به آن اندازه جذاب و خواندنی است که شما را به ادامهی مطالعه تشویق کند. مثالهای تاریخی و فکتهای تاریخی کتاب جالب و قابل تأملاند. کتابی که به دانشجویان جامعهشناسی و گروه تاریخ و سیاست کمک میکند تا دیدگاه تازهای نسبت به تحلیل وقایع و انسان در جهان مدرن پیدا کنند.