«راهنمای خواندن اخلاق نیکوماخوسی ارسطو»
نویسنده: کریستوفر وارن
مترجم: ایمان خدافرد
ناشر: ترجمان علوم انسانی، چاپ اول 1397
260 صفحه، 27000 تومان
در حال قدم زدن در هال بودم و چون طولش کمی بیشتر از چهار متر بود گامهایم را کوتاه برمیداشتم که عملا تبدیل شده بود به مالیدن کف پاهایم بر قالی که باعث میشد از تماس پاشنههایم با پرزهای قالی احساس خوشخوشک کنم و در همان حال به این فکر میکردم که آقای ارسطو در مدرسه غیرانتفاعیاش به نام لوکیون چگونه هنگام تدریس فلسفه قدم میزد و تصویر او را روی جلد کتابی که به دست گرفته بودم تماشا میکردم که شبیه مدیران دبیرستانهای فوقلاکچری تیپ زده بود. این تصویر چه معنایی داشت؟ همین شکل و شمایل برای ورود به محتوای کتاب فتح باب خوبی است.
تصویر روی جلد این کتاب کمی نامتعارف و چهبسا طنزآمیز است. ارسطو عینکی شده، کروات زده و کت و پیراهن به تن دارد. هرچند پایینتنه او پیدا نیست، ولی بعید است شلوار به پا نداشته باشد. اگر از شوخی بگذریم، معنای جدی تصویر این است که ارسطو امروزی شده است؛ نه فقط در ظاهر و پوشش. محتوای کتاب نیز در همین راستا است؛ یعنی اندیشههای ارسطو هم به صورت امروزی درآمده است؛ البته اندیشههای اخلاقی او یا به عبارت دیگر، فلسفه اخلاقاش. این فلسفه اخلاق بیش از همه و بهتر از همه در کتاب «اخلاق نیکوماخوسی» بیان شده است؛ کتابی که عنوانش با نام پسر ارسطو، نیکوماخوس، گره خورده است. این کتاب همچنان اهمیت دارد.
همان دو سطر اول اخلاق نیکوماخوسی کافیست تا نشان دهد اثر مهمی است: «چنین مینماید که غایت هر دانش و هر فن و همچنین هر عمل و هر انتخاب یک خیر است. از این رو، بهحق، خیر غایت همه چیز نامیده شده است». ارسطو میخواهد این خیر را برای رسیدن به سعادت پیجویی کند. این سخن بدین معناست که مسئله ارسطو نظریه نیست، بلکه بینش است. هدف او دست یافتن به زندگی خوب است و نه مشتی گزاره و قاعده به عنوان راهنمای عمل. این نگاه کلی ارسطو به اینچنین اخلاقی همچنان برای ما سودمند است. تقریبا همه فیلسوفان اخلاق ارسطو را جدی گرفتهاند و بعضی او را موفقترین چهره در این میدان دانستهاند. برای مثال السدیر مکاینتایر بر این باور است که یا اخلاق فضیلتمحور ارسطو را باید برگزینیم یا اخلاق نیهیلیستی نیچه. کل پروژه فلسفه اخلاق مکاینتایر در واقع بازگشتی است به اخلاق ارسطو به عنوان تنها راه اخلاق درست و زندگی خوب. در غیر این صورت چارهای نداریم جز اینکه در نیهیلسم نیچه سقوط کنیم.
هر کس اخلاق نیکوماخوسی را دیده باشد، میداند که متن پیچیدهای ندارد و هر انسان تحصیلکردهای میتواند آن را بخواند. با وجود این، ویژگیهایی چند باعث میشود که نیاز جدی به راهنمای مطالعه داشته باشد. اول اینکه فاصله زمانی بسیار طولانی باعث شده که واژگان ارسطو را طور دیگری بفهمیم. کلمات سادهای مثل خیر و سعادت برای ما کاملا آشنا هستند. همین امر رهزن است؛ زیرا آنچه که در آن زمان از این کلمات فهمیده میشد غیر از این چیزی است که ما امروزه میفهمیم. گذر زمان معنای واژگان را تغییر میدهد و در اینجا نیز به نحو اتم این کار را کرده است. به همین دلیل اشتراک لفظی اینگونه واژگان بستر بدترین بدفهمیهای ممکن است.
دوم اینکه شرایط اجتماعی و فرهنگی نیز در فهم کتاب مدخلیت دارند. بدیهی است که در خود متن کتاب این چیزها توضیح داده نشده، بلکه فرض ناگفته آن هستند. سوم اینکه کتاب خالی از تکرار و بینظمی نیست. همچنین روابط میان فصول ساده و سرراست نیست. نظم منطقی کتاب با ترتیب فصول یکی نیست و لذا باید روابط اصلی را کشف کرد. خواننده به تنهایی نمیتواند این موارد را کشف کند. باید استادی، متخصصی یا راهنمایی باشد تا خط سیر درست مطالب را به او گوشزد کند.
چهارم روش ارسطوست. اخلاق ارسطو روشمند است و این روش او برای یک فرد عادی متعارف نیست. بدون داشتن فهمی از روش او، نمیتوان به درستی درک کرد که ارسطو چه میگوید و چرا چنین نظریاتی را اتخاذ کرده است.
این مشکلات ناشی از آن است که اخلاق نیکوماخوسی به عنوان یک کتاب منظم و منسجم به قلم ارسطو نگاشته نشده، بلکه یادداشتهای شاگردان اوست که از درسگفتارهای او نوشتهاند.
اما ساختار اخلاق نیکوماخوسی به این صورت است که از ده بخش تشکیل شده است. هر کدام از آنها «کتاب» نام دارد؛ کتاب اول تا کتاب دهم. هر کتاب نیز متشکل از چند فصل است. کریستوفر وارن هر کتاب را جداگانه بررسی میکند. هر کتاب را نیز فصل به فصل پیش میبرد تا همه نکات اصلی و خطوط کلی مشخص شود. یکی از خوبیهای این کتاب آن است که حرف اضافه ندارد. مطالبی که در دیگر کتابها درباره ارسطو ذکر شده در این اثر جایی ندارند. برای مثال زندگی ارسطو خیلی کوتاه گزارش شده. لذا در این کتاب خبری از حرفهای تکراری نیست.
البته رویکرد نویسنده تعریف و تمجید از تمام مطالب اخلاق نیکوماخوسی نیست، بلکه روشن کردن و شفافسازی آنهاست. در همین راستا از نقد هم غافل نیست. نویسنده هم نقدهای خود را مطرح میکند و هم آنچه را دیگران به ارسطو خرده گرفتهاند یادآور میشود. در بخش پایانی گزارش کوتاهی از تأثیرات اخلاق نیکوماخوسی بر دیدگاه اخلاقی برخی از مهمترین فیلسوفان ارائه شده است؛ از قرون وسطی تا دوره معاصر.
نکته آخر در باب اخلاق نیکوماخوسی این است که ارزش آن به تجزیه و تحلیلهای فلسفی و منطقی محدود نمیشود. در لابهلای مباحث، ارسطو پندها و توصیههای خوب و زیبایی بیان کرده که همچنان میدرخشند؛ به عنوان نمونه، در کتاب چهارم، انسان فضیلتمند را اینگونه توصیف میکند:
«مرد بزرگمنش برای امور حقیر، خود را به خطر نمیاندازد؛ چون تنها برای امور اندکی ارزش قائل است، ولی در امور بزرگ از خطر نمیهراسد، حتی جان خود را نیز به چیزی نمیشمارد؛ چون میداند که زندگی به هر قیمت و در همه اوضاع و احوال ارزش زیستن ندارد... نیکیهایی را که از دیگران دیده است با نیکیهای بزرگتر پاسخ میدهد؛ زیرا میخواهد که دیگران مدیون او باشند... مرد بزرگمنش از کسی تقاضایی نمیکند یا با اکراه تقاضا میکند، ولی تقاضای دیگران را با گشادهرویی برمیآورد. در برابر مردمان توانگر و محترم بزرگوار است و باوقار و در مقابل مردم عادی بیادعا... درستکار و راستگوست مگر آنجا که طنز بهکار میبرد؛ و به طنز در برابر توده مردم توسل میجوید... به آسانی به اعجاب نمیآید؛ زیرا هیچ چیز در نظر او چنان بزرگ نیست که مایه اعجاب باشد. کینهتوز هم نیست؛ زیرا مرد بزرگمنش بدیهایی را که از دیگران میبیند زود فراموش میکند. پشت سر دیگران عیبجویی نمیکند، نه درباره خود حرف میزند و نه درباره دیگران. نه اعتنا دارد به اینکه ستایشش کنند و نه به اینکه در حضورش دیگران را بنکوهند. به آسانی کسی را نمیستاید و در بدی دیگران هم سخن نمیگوید حتی در بدی دشمنانش، مگر از سر طنز. هیچگاه درباره ضروریات زندگی یا امور کوچک زبان به شکوه نمیگشاید و طلب یاری نمیکند؛ چون چنین کاری را کسی میکند که برای اینگونه امور ارجی قایل است... به صدای بم و آهنگ یکنواخت سخن میگوید و آرام و باوقار راه میرود؛ زیرا مردی که چیزهای اندکی را جدی میگیرد شتاب نمیورزد، و کسی که هیچ چیز در نظرش بزرگ نیست به هیجان نمیآید؛ به صدای تیز سخن گفتن و تند راه رفتن ناشی از هیجان است.»
خب از لابهلای این سطور تکلیف قدم زدن هم مشخص شد.
*دکترای فلسفه