زندگی مانند یک داستان واقعی است که برای تک تک انسان ها وجهه ای خاصی دارد. هر کسی بر اساس دلایل مختلفی چون شخصیت و اجتماعی که در آن زندگی می کند، نگاهی متفاوت به زندگی دارد. جالب اینجاست که همه این نگاه ها می تواند معنی از زندگی باشد. مفهوم زندگی جزو سهل ترین و در عین حال سخت ترین مفاهیمی است که فلاسفه، شاعران و نویسندگان مختلف خواسته اند برای آن پیدا کنند. عده ای مانند داستایوفسکی ( نویسنده شهیر روسی ) زندگی را چون سنگی بالای سر انسان ها دیده اند و دنیا را چیزی جز رنگ خاکستری نمی دانند و عده ای مانند سهراب سپهری ( شاعر نوپرداز ایرانی ) زندگی را به اندازه یک کاه سبک و به اندازه شنیدن صدای یک پرنده خوش آواز ساده و جذاب و لحظه ای می دانند. جالب اینجاست که وقتی به این نظرات دقت می کنیم و به هرکدام از آن ها فکر می کنیم متوجه می شویم که این نظرات جنبه های مختلفی از یک مفهوم را بیان می کنند و عملا هیچ تناقضی نمی توان بین آن ها پیدا کرد. اما گاهی این مفهوم به ظاهر ساده و گاهی هم پیچیده، آنقدر تو در تو می شود و آنقدر در دل اتفاقات مختلف ناپدید می شود که برای یافتن معنی آن نیاز به یک راهنما داریم. راهنمایی مانند قرآن که از آن انتظار می رود معنایی مشخص از زندگی به ما نشان بدهد. معنایی که به نظر می توان نمونه کامل آن را در داستان حضرت یوسف پیدا کرد.
حضرت یوسف
قبل از این که بخواهیم به داستان حضرت یوسف و معنای زندگی در آن بپردازیم بهتر است به یک سوال پاسخ دهیم. به نظر شما چرا دانستن معنای زندگی و پیدا کردن جنبه ای مناسب از زندگی برای ما می تواند اهمیت داشته باشد؟ در کلام بهتر چه لزومی دارد که هر کدام از ما برای زندگی خود مفهومی بسازیم و بخواهیم معنایی از زندگی خود داشته باشیم؟ نظر شما چیست؟ به نظر شما می توان در زندگی بی معنی زندگی کرد؟
معنی زندگی و اهمیت آن
معنی زندگی و اهمیت آن
هر کدام از ما فارغ از تمام اتفاقات زندگی گاهی اوقات از خودمان این سوال را از خودمان می پرسیم که چرا؟ برای چه؟ این همه تلاش و دویدن و سختی کشیدن برای چه؟ گاهی با خود می گوییم که اگر حتی به بالاترین درجات زندگی هم برسم، در نهایت که چه؟ قرار است در انتها مرگ را در آغوش بگیرم و همه چیز تمام می شود؟ این سوالات ما را به یک مفهوم خطرناک به نام پوچ گرایی می رساند. این مفهوم بدین معنی است که فرقی نمی کند غنی باشید یا فقیر، پاک باشید یا کثیف؛ شما در نهایت خواهید مرد و با مرگ زندگی شما تمام خواهد شد و تمام تلاش های کرده و نکرده شما همراه با جسد شما از بین می رود و تمام می شود. این نظریه خطرناک اگر بخواهد سر لوحه زندگی ما باشد عملا ما را از زندگی کردن و تلاش کردن باز می دارد. اگر بخواهیم قبول کنیم که زندگی ما در انتهای خود قرار است نابودی را لمس کند تلاش کردن برای آن بی فایده به نظر می رسد. اینجاست که برای فرار از این مرداب عجیب، باید مفهومی از زندگی برای خودمان داشته باشیم.
فلاسفه
از بین فلاسفه و نویسندگان و شاعرانی که سعی کردند مفهومی برای زندگی بسازند، به واقع آن هایی مفهومی دقیق تر را بیان کرده اند که تاحدودی مرگ را لمس کرده اند و به گفته قدیمی ها از آن دنیا برگشته اند! عده ای از پای چوبه اعدام، عده ای از یک خودکشی نافرجام و ... این افراد با درک مرگ، زندگی را درک کرده اند و دانسته اند که همین که لحظه ای را نفس می کشیم و همین که زندگی می کنیم، خود معجزه ای بزرگ است و دقیقا باید مفهوم زندگی را در این لحظه ها جست و جو کرد. زندگی چیزی جز این لحظه ها نیست. اما داستان یوسف یا بهتر بگوییم تاریخ انبیا در کجای این مسیر قرار می گیرد؟
داستان حضرت یوسف و نشان دادن اوج و حضیض
داستان حضرت یوسف و نشان دادن اوج و حضیض
همانطور که گفتیم از قرآن به عنوان کتاب آسمانی دین اسلام انتظار می رود بتواند معنایی دقیق و روشن از زندگی به ما نشان بدهد. چرا که در قرآن، سخنان پیامبر و امامان و دیگر مسلمانان آورده شده است که اسلام دین کاملی است و می تواند همه نیاز انسان ها را در بر بگیرد. پس انتظار شنیدن معنایی کامل از زندگی از زبان قرآن انتظار چندان بی جایی نیست.
اما از طرف دیگر گفتیم که زندگی جنبه های مختلفی دارد و نمی توان در یک کلام و یک مفهوم ساده آن را نشان داد. همین موضوع یکی از عمده دلایل به وجود آمدن مفهومی به نام قصص قرآنی یا همان تاریخ انبیا و سایر داستان های قرآنی است. در کلام بهتر هدف اصلی که قرآن از بیان این داستان ها می خواهد بیان کند این است زندگی را از جنبه های مختلف و از دید های مختلف به انسان ها نشان بدهد.
سامانه آموزشی ایما
داستان حضرت یوسف به عنوان یکی از قصص قرآنی نیز همین ویژگی ها در خود دارد. اما مسئله ای که وجود دارد این دست که این داستان در دل خود خود به خود جنبه های مختلفی از یک زندگی را نشان می دهد. در کلام بهتر داستان یوسف جزو معدود داستان های قرآنی و دینی است که یک زندگی را از ابتدا تا انتها با تمام اوج و حضیض های آن نشان می دهد. وقتی یوسف از چاه تا عمارت های مجلل مصر راه پیدا می کند، نشان می دهد که زندگی معنایی عمیق تر و قدرت حرکت بالاتر از آن چیزی است که فکرش را می کنیم و وقتی یوسف با تمام زیبایی پیرزنی را به عنوان همسر انتخاب می کند و معجزه الهی را در آن به رخ می کشد، نشان دهنده این است که زندگی هر جنبه ای دارد و هیچ زندگی خالی از معجزه ای نیست.
دلتان نمی خواهد از این داستان کمی بیشتر بدانید و بخوانید و یاد بگیرید؟ حیف نیست زندگی که لحظه به لحظه آن می تواند بستر یک معجزه باشد را بی معنی و بی مفهوم رها کنیم؟ به سامانه آموزشی ایما سری بزنید. این سامانه می تواند شما را در پیدا کردن گنج مفهوم زندگی کمک کند.